🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_678
دست ارشیا به بازویش خورد:
_ترنج خوبی؟
_نه دارم از گرما می میرم.
حالم هم داره بد میشه. این ماکانم که اعصاب برام نذاشته.
_چرا زودتر نگفتی.
بعد دست او را گرفت و دنبالش کشید.
_بیا بریم اتاق من.
_نه زشته.
ارشیا جدی گفت:
_اصلانم زشت نیست. بعد از اون تو لازم نیست حرص اون داداش بی فکر مسخره الاغ بی شعورت و بخوری.
دلخوری ارشیا از توی صدایش معلوم بود.
و ترنج به خوبی آن را از الفاظی که پشت هم ردیف می کرد می فهمید.
حتی حال نداشت لبخند بزند. تمام طول شب را مجبور شده بود نگاه های پرکنایه اطرافیانش را تحمل کند.
همه کسانی که توقع داشتند ارشیا دختر یکی از انها را انتخاب کند.
از جوان تر ها فقط او حجاب داشت و بقیه اگر حجاب داشتند مادربزرگ و زن های مسن بودند.
ترنج نگاه پر از پوزخند بقیه را تحمل کرده بود گرچه مهرناز خانم همه جا مثل شیر پشتش بود و ارشیا هم یک دقیقه او را تنها
نگذاشته بود ولی باز هم کم گوشه و کنایه نشنیده بود.
با این حال سکوت کرده بود و حرفی نمی زد دلش نمی خواست ارشیا را دلخور کند.
چند تا از حرف های مهمانان خیلی اذیتش کرده بود:
"این بچه زن ارشیاست."
"ارشیا خیلی سر تره."
"من نمی دونم رو چه حسابی اینو گرفته."
ترنج اصلا پیش بینی نکرده بود که قرار است از این دست حرفها بشنود.
همه تعجب می کردند سوری خانم مادر ترنج بود. و تفاوت مادر و دختر برای بقیه قابل درک نبود.
دخترهای جوان فکر می کردند که ترنج برای به دست
آوردن دل او خودش را همر نگ ارشیا کرده است کاری که هیچ کدام حاضر نبودند انجام بدهند.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻
🌻
#رمان_مذهبی🌟
#نسیمعشق
#پارت_679
بعضی مادرها به دختر هایشان نق می زدند:
"نگفتم. می مردی تو دو تا مهمونی یه چیزی می انداختی سرت بعد که همه چی تمام میشد اونوقت هر غلطی دلت می خواست می کردی."
ارشیا ترنج را توی اتاقش برد و خودش شالش را باز کرد:
_اینو در بیار یه کم خنک شی.
ترنج بی حال روی تخت ارشیا نشست. ارشیا پاهای او بلند کرد و روی تخت گذاشت و گفت:
_دراز بکش.
ترنج با اینکه سر گیجه داشت گفت:
_وای نه یکی میاد زشته.
_هیچ کس این بالا نمی اد خیالت راحت.
ترنج رنگش کمی پریده بود و صورتش عرق کرده بود. آرایش خیلی زیادی نداشت که با عرق کردن به هم بریزد.
ارشیا به چهره رنگ پریده او نگاه کرد و گفت:
_من می رم پائین تو با خیال راحت و بدون استرس دراز بکش. خودم برای شام صدات می کنم.
بعد بوسه ای به پیشانی او زد و رفت سمت در که ترنج صدایش کرد:
_ارشیا!
_جانم؟
_ماکان اومد منو خبر کن
_باشه عزیزم تو استراحت کن.
بعد کلید اتاقش را برداشت و کلید ها را از هم جدا کرد و یکش را گذاشت روی میز کنار ترنج و گفت:
من در و قفل می کنم که خیالت راحت باشه کسی نمی اد. اینم کلیدش.
یک کلیدم برا خودم می برم هر وقت خواستم
می ام تو.
🌻
🌼🌻
🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻🌼🌻
10.5M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎥 کلیپ بسیار زیبای دعای فرج☝️🏻
🕊بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَٰنِ الرَّحِيمِ🕊
اِلـهي عَظُمَ الْبَلاءُ ، وَبَرِحَ الْخَفاءُ ، وَانْكَشَفَ الْغِطاءُ ، وَانْقَطَعَ الرَّجاءُوَضاقَتِ الاْرْضُ ، وَمُنِعَتِ السَّماءُ واَنْتَ الْمُسْتَعانُ ، وَاِلَيْكَ الْمُشْتَكى ، وَعَلَيْكَ الْمُعَوَّلُ فِي الشِّدَّةِ والرَّخاءِ ؛ اَللّـهُمَّ صَلِّ عَلى مُحَمَّد وَآلِ مُحَمَّد ، اُولِي الاْمْرِ الَّذينَ فَرَضْتَ عَلَيْنا طاعَتَهُمْ ، وَعَرَّفْتَنا بِذلِكَ مَنْزِلَتَهُم فَفَرِّجْ عَنا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلاً قَريباً كَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ ؛يا مُحَمَّدُ يا عَلِيُّ يا عَلِيُّ يا مُحَمَّدُ اِكْفِياني فَاِنَّكُما كافِيان وَانْصُراني فَاِنَّكُما ناصِرانِ؛يا مَوْلاناياصاحِبَ الزَّمانِ ؛الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ ، اَدْرِكْني اَدْرِكْني اَدْرِكْني ، السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ ،الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَل ؛يا اَرْحَمَ الرّاحِمينَ ، بِحَقِّ مُحَمَّد وَآلِهِ الطّاهِرينَ
@Abbasse_Kardani
💚🌹💚
هر روز صبح بہ یادت هستم
سلام بر پدر همہ عالم
صبح بخیر امام مهربانم
دستے بہ روے سینہ
و دستے بہ سوے تو
روے لبم گــل مےڪند
آقا سـلام از دور
#اللﮩـم_عجـل_لولیـڪ_الفـرجــــ
💚سلام صبحت بخیر سلطانم❤️
#دعای_هفتم_صحیفه_سجادیه
سفارش حضرت آقا به خواندن هر روز این دعا
@Abbasse_Kardani
7.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♦️آیت الله #شوشتری:
🔸از امام زمان علیه السلام بخواهید سیم دلتان را تعمیر کند بگویید:
💥یابن الحسن به ما گفته اند:
شما اولا مهدی (هدایت شده) هستید به هدایت های خداوند
و سپس هادی (هدایت کننده) هستید به اذن خداوند
«سیم دل من خراب شده درستش کنید»
📌این خانواده اینقدر کریم هستند که اگر صدق را مشاهده کردند قبل از اینکه دعایی را در خواست کنید به شما می دهند.
ندهد فرصت گفتار به محتاج، کریم!!
گوش این طائفه آواز گدا نشنیده است!!
#امام_زمان
6.1M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
⭕️ استاد شجاعی
💚 تو میتونی امام زمان رو ببینی
4_6025948169802615432.mp3
11.69M
#پرواز_در_آسمان_رجب۳
فایل اول
❣داستان رجب، داستان دلداگی است؛ دلدادگی بین عاشق و معشوق، حبیب و محبوب...
راز این دلدادگی در این است که بدانیم؛ ↓
- " اهلِ رجب " بودن به چه معناست؟
- در این رحم زمانی یک ماهه چه سری نهفته است که انسان را دهها سال بالا میبرد؟
#استاد_شجاعی
#حجتالسلام_حسینی_قمی