🌹🖤 به عاشقانه های مولا و زهرای مرضیه (س)
خواب
.......
یک نفر باید که غفلت را کند بیدار از خواب
می رود این رودِ شرک آلود در دریای مرداب
هر که دارد ادعای نور، از ظلمت می آید
زُهره ی زهرا کجا و سوسوی یک کرم شب تاب!
در نماز شب، کسی بر شانه ام زد، بی صدا گفت
نور، الله است و آل الله، خورشیدند و مهتاب
مصطفی جام است و زهرایش شراب ناب و حیدر -
ساقی کوثر... که عالَم را از عشقش کرده سیراب
فاطمه، دستاس را وقتی که می چرخانْد، مردش
خستگی از تن به در می کرد و می شد شاد و شاداب
دخترش چادرنمازی ساده بر سر کرد و زهرا
ذکر تسبیحات می خواند و به او می گفت از آداب
شب به شب از پنجره سر می زند بر خلوت او
ماه دارد می کند این لحظه های ناب را قاب
یک طرف سلمان نشسته یک طرف مقداد و عمار
حال او خوب است و دل خوش کرده بر ایمان اصحاب
مرتضی هر وقت می بیند دل زهرا گرفته
خاطره می گوید از بدر و احد، صفین و احزاب
روز و شب از طعنه ی مردم نگاهش ابر دارد
بغض زهرا بشکند، یک شهر رفته زیر سیلاب
یا علی نگذار پشت در بیاید مادر ما
یا علی این مردمِ بی چشم و رو را خودْ تو دریاب
در، دهان وا کرد با آتش که فتنه دربگیرد
فاطمه با اشک آمد نقشه ها را کرد بر آب
دفترم از شعله ها لبریز شد آهی کشیدم
مادر و در سوخت و... آتش زدن شد در جهان، باب
چند روزی می شود زهرا قنوتش، مرگ دارد
از همه دلبسته تر آنجا که بود!؟ ارباب، ارباب
موی زینب شانه می خواهد ولی مادر، شکسته
نخل ها آشفته اند، انگورها بی تاب بی تاب
فاطمه غرق مناجات است این شب های آخر
کم نمانده روی دستش جان دهد این بار، محراب
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#حضرت_زهرا_س
10.32M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🏴دیر آمدم، دیر آمدم... در داشت میسوخت
🔹شعرخوانی بغض آلود شاعر طلبه آقای حسن بیاتانی در محضر مقام معظم رهبری
#فاطمیه
🆔 @Abedi_Aaeini
از یاد جنگل ها نخواهد رفت هرگز
سبز است در اندیشه ها میرزا کوچک خان
💚🌿💚🌿💚🌿💚🌿💚
#محمد_عابدی
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak15
🖤🌷 تقدیم به مادر سادات سلام الله علیها
#شهادت_حضرت_زهرا_س
یک خزان آتش
........................
دید در آیینه ی زهرا و پیغمبر، منَش را
مرد می میرد ببیند لحظه ای غمگین، زنش را
زن نبود این زن که جان بود و جهانش، نردبانش...
تا بچیند شب به شب، آن چشم های روشنش را
رد شد از تقویم عمرِ فاطمه، هجده بهار و
یک خزان آتش، بپا شد تا بدزدد گلشنش را
دستِ سنگینِ غلاف و تازیانه، سر رسیدند
تا به چشم خود ببینند از قضا... افتادنش را
آنقدَر در آسمان ها آبرودار است او که
دستِ آتش آمده محکم گرفته دامنش را
مردِ دریادل جلو آمد ولی صبرش جلوتر
موجِ طوفان با خودش بُرد آشیان و مأمنش را
آنچه زهرا دید و فهمید از درِ آتش گرفته
ما توان داریم آیا در حد یک سوزنش را...!؟
چند روزی می شود آهش پر از امّن یجیب است
او که حتی لحظه ای، نفرین نکرده دشمنش را
کاش دستانش نیفتد تا قنوتش سبز باشد
او که از درد تبر، پایین گرفته گردنش را
سرفه ها برده امانش را وگرنه می شنیدند
اهلِ خانه باز هم شبْ گریه ها و جوشنش را
قبر او پنهان شده در بین چندین صورت قبر
تا مبادا دومی از خاک بردارد تنش را
مربع
سال ها بعد از غروبش، یوسفش از چاه آمد
تا برای بار آخر، بو کند پیراهنش را
#محمد_عابدی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @pelak15