اشعار آیینی محمد عابدی
اذان صبح روز نوزدهم ماه رمضان حرم نجف، اینطوری میشه... در عالم بالا این ندا سر داده میشود: تهدَّمَ
🤦🏻😭 این صحنه رو که دیدم یاد اول محرم افتادم و تعویض پرچم و نور حرم امام حسین (ع) و این شعر که اتفاقا در اون به شب قدر اشاره ای داشتم👇🏻
برای محرم و امام حسین (ع)
تعویض پرچم
........................
در اول دفتر نوشتم باز: «یا محبوب»
تا دردهایم را کنم این بار هم مکتوب
نامحرمان در کوچه و بازار می چرخند
آمد محرّم، حال شهرم شد به لطفش خوب
دل بود قبل از روضه هایش یک سرابِ خشک
او آمد و شد گونه های شهرمان مرطوب
رفتم حرم تا با غروبِ غم، شوم آرام
تعویض پرچم را که دیدم، شد دلم آشوب
تن می کنم مشکی... که باشم روسپید این ماه
می ریزم اشکی تا کنم خود را به او منسوب
غیر از شب قدرِ علی، دارم محرّم را
این ماه، آمد تا که شیطان را کند سرکوب
یادی کنیم از لوطیانی که به عشق او
ده شب نمی رفتند دورِ کافه و مشروب
طیِ طریقت می کنم با پرچم سرخش
طالب ندارد جز حقیقت، راه بر مطلوب
با واژگانم می روم در جنگلِ معنا
باید بسازم نخلی و گهواره ای از چوب
بر شانه خواهم برد نورِ چشم هایش را
تا جزء یارانش کند این سایه را محسوب
گفتم که چشمش را کنم تصویر، دیدم که
پلکی به هم زد، رعد و برقی شد، شدم مجذوب
صد لشکرِ خونریزِ تا دندان مسلح هم
پیش نگاهِ مهربانش می شود مغلوب
بر بومِ ابر و باد رفت از عرش، بالاتر
در شام آخر دیدم او را بر خدا مصلوب
#محمد_عابدی
قم المقدسه
انشالله در این شب قدر، در تقدیر همه ما کربلا نوشته باشند🙏🏻😭
🆔 @Pelak15
🆔 @Abedi_Aaeini
8.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
♥️ نماهنگ قبلهٔ افلاک
🙏🏻🌷 به پیشگاه مولا علی (ع) و همه پدران زمینی و آسمانی
حاجعبدالرضا هلالی
شاعر: #مهدی_رحیمی (زمستان)
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
«ذوالفقار، علی بود و علی ذوالفقار»
ذوالفقار
.....................
بنازم ناز شستش را، بنازم لطف خالق را
که طرحی زد هنرمندانه، اخم این دو عاشق را
چه شمشیری که روز روشنِ کفار را شب کرد
علی در برق او می دید هر دم صبح صادق را
به منبر تکیه می زد لحظه وعظ و سخنرانی
که روشن تر کند رأی مخالف یا موافق را
نمی ترسید از نامی به غیر از حیدر کرار
به پستو می فرستاد آه... اما هرچه فاسق را
زنان و کودکان در امنیت بودند از خشمش
ولی با خنده ای می کشت لبخند منافق را
به دست پادشاهان جهان افتاد تا با شوق
بگوید از امیرالمومنین، قدری حقایق را ۱
مماشاتی نخواهد بود وقتی صحبت از عدل است
علی کوتاه کرد از سفره ی دین، دست سارق را
مدارا کن! نرو در بحرِ چشم و ابرویش... شاعر!
که کافر کرد اوصاف علی هر چه محقق را
غلافی خورد بر بازوی زهرا و علی افتاد!
برای دشمنش؛ مولا نخواهد آن دقایق را
میان شعله ها پروانه اش پرپر شد و دیگر
ندید آن خانه ی آتش گرفته، مرد سابق را
چگونه می توان دید و نمرد از داغ بر سینه
چگونه می توان از یاد برد اشک شقایق را!؟
هزاران چاه کَند و سر در آنها کرد... تا گوید
چگونه می شود در خاک پنهان کرد هق هق را
#محمد_عابدی
قم المقدسه
#ذوالفقار_علی_بن_ابیطالب_ع
....................................................
۱. ذوالفقار پیش از علی بن ابیطالب به پیامبر اسلام تعلق داشت و پس از او
به حسن مجتبی رسید. واعظ کاشفی، نویسندهٔ روضة الشهدا نوشته است حسین بن علی با ذوالفقار در نبرد کربلا جنگید؛ اما بنا به گزارش ابن طاووس، شمشیری که پس از نبرد کربلا به دست امویان افتاد ذوالفقار نبوده است و ذوالفقار به جهت اینکه از ودایع الهی ست قبل از شهادت امام حسین (ع) به امام سجاد (ع) سپرده شد و از گزند حوادث و غارت ها به اذن الهی مصون ماند.
طبق روایات شیعیان امامی، ذوالفقار امروزه نزد امام زمان (عج) قرار دارد.
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15
🤦🏻🙏 به ساحت امیرالمومنین علی علیه السلام
😭بیت آخر به یاد زنان غزه
آسمان خاکی
.......................
آسمان است و شده با خاکیان همسایه، او
فرق دارد با جهان ما ولی دنیای او
او به دنبال یکی مثل خودش در خلق بود
جز محمد را ندیدم همدل و همتای او
آن محمد که به خم، مست از کمالش بود و گفت
هر که من مولای اویم، اوست... او مولای او
قصه ی شیرینِ فرهاد است و خسرو، شعر من
این یکی مجنون او شد، آن یکی لیلای او
این یکی نهج البلاغه، آن یکی قرآن به دست
دم زدند از آیه های محکم و والای «او»
در شب معراج، نور آسمان تقسیم شد
احمد و حیدر شدند آیینه های روبرو
فطرت ما را به نام مصطفی آمیختند
قلب ما را حیدری کردند و هم آوای او
ما اضافاتِ گِل او بوده ایم و جان گرفت
خاکِ ما دلدادگان از عطرِ روح افزای او
سالکان در عین او گشتند سرگردان و مات
عارفانِ صورتی ماندند در معنای او
عده ای از منبر آوردند رو بر تخت و تاج
بود اما بر سر دینِ خدا، دعوای او
هرگز از روی غرض ورزی، نداده حکمی و
بوده بر مبنای دستورات دین، فتوای او
او خودش بود و خدا و مصطفی و فاطمه
صد جهان می شد اداره با همین شورای او
درک او از عقلِ دنیا خارج است و ما که ایم!؟
اُشترانی خسته و سرگشته در صحرای او
در نماز خویش کاری کرده که محراب و مُهر
یا علی گفتند از بخشیدن زیبای او
خوب اگر دقت کنی از کوفه دارد می رسد
صوت قرآن و اذان چاه با نجوای او
تاک و نخل، این دو درخت، از دست او خوردند آب
مستم از انگور و خرما، مستم از گرمای او
عالَمی را تشنه ی یک جرعه... باران کرده است
ساقی است و بُرده از ما دل، یلِ سقای او
ساحلِ امن است این دریا و «من» را می کشد
زندگی یعنی بمیری در دل دریای او
موج دلتنگی، تو را این سو و آنسو می بَرد
غرق مولا می شوی، غرق قد و بالای او
از فشار جمعیت، پهلوی من آزرده شد
کوچه را دیدم... که می شورید بر زهرای او
تا بفهمی که چه آمد بر سر مولای ما
ساعتی بگذار ای سنی خودت را جای او -
فکر کن آن دومی، دارد زنت را می زند
فکر کن که پشت در، افتاده زیر پای او
#محمد_عابدی
#اشعار_علوی_فاطمی
قم المقدسه
🆔 @Abedi_Aaeini
🆔 @Pelak15