eitaa logo
اشعار آیینی محمد عابدی
400 دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
103 ویدیو
16 فایل
به اصرار هنردوستان و عاشقان ادبیات، برخی از اشعار آیینی اینجانب محمد عابدی در کانال زیر قرار گرفت تا مورد استفاده عزیزان قرار گیرد. 🔰ارتباط با ادمین @Kara_holding
مشاهده در ایتا
دانلود
😭🖤 تقدیم به اباعبدالله الحسین (ع) بکِش ............... روی بوم کربلا با عشق، محبوبی بکش چند قطره خون بریز و روی مجذوبی بکش با سیاهت، یک طرف هر چه بدی را جمع کن با سفیدت، یک طرف را مطلقِ خوبی بکش یک طرف تصویر کن شیرِ علی را در مصاف یک طرف کفتار را با حال مغلوبی بکش ظهر عاشورا پر است از روضه های حرمله آه... ای نقاش، می دانم که آشوبی! بکش چشم های آسمان را بعد تیری بر گلو چشم های بی قرار و سرخ و مرطوبی بکش ذره ای گودال را خواهی که بهتر حس کنی ارّه ی کندی به دستت گیر و بر چوبی بکش یک تن معصوم را بگذار زیر پای اسب... پس چرا با مشت هی بر سینه می کوبی!؟ بکش بیت آخر می کُشد ما را... فدای زینبش! رأس مولا را کنار ظرف مشروبی بکش قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
نور ........... چشم هایت را نوشتم آیه های سبز «نور» دست هایت را نوشتم سوره «طه» و «طور» ای حدیث بی بدیل هستی، ای قرآن ترین چیست در فحوای لبخند تو جز شعر و شعور ای جمالت آسمان و ای نگاهت آفتاب دور باد از تو بلا، چشم حسودان تو کور از صدایت دلنشین تر هست آیا!؟ نیست نه گفته از لحن خوشت داود در گوش زبور «می نشینم تا بیایی» را به آتش می کشم پا به پایت می دوم تا نفخه ی صبح ظهور بانگ جاءالحق خوش است از گنبد سبز حسن(ع) مستی ما را دوچندان کن... دوچندان از غرور! با خودم می گویم آیا هستم آن روزی که تو...!؟ می روم وقتی به دیدار همه... اهل قبور جمعه ها با جمکران از صبح می خوانم تو را ندبه های بی تو هر دم می شود در من مرور انتظارت، شاعرم کرد و نگاهت، مشعرم ای به قربان صبوری هایت ای سنگ صبور! قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🖤🙏 به حسین (ع) و اربعین بی نظیرش شعر ............ بگذار که چون رود روان شعر بخوانم دریا شوم و با هیجان شعر بخوانم ای برگ که از مرگ تو یک باغ به هم ریخت بگذار که همرنگ خزان شعر بخوانم در کوچه ی باران، بزنم بر سر و سینه با رد شدن رهگذران شعر بخوانم ای آینه، ای پنجره... نزدیک بیا تا در چشم تو با صدق بیان شعر بخوانم چشمان تو خود کنگره ی شعر و شعور است ای عشق پر از شور بمان، شعر بخوانم شعر تو نماز است اگر اذن دهی، باز بعد از خبر خوبِ اذان، شعر بخوانم به به چه مسیری ست مسیر حرم تو در راه تو با نصف جهان شعر بخوانم شد هر قدمم عقربه ای تا که به شوقت در گوش زمین، گوش زمان شعر بخوانم دیدم همه جا زینب کبراست و... گفتم: «ژولیده» شوم مثل «حسان» شعر بخوانم ۱ و ۲ تا آمدم از اکبر تو شعر... یکی گفت: پیش پدر از داغ جوان شعر نخوانم! سیراب عطش بودم و لب تشنه ی ساقی یک جرعه زدم تا پس از آن شعر بخوانم گهواره تکان خورد و رباب از نفس افتاد میخواست برایش نگران شعر بخوانم از میمنه تیر آمد و از میسره شمشیر یکدم بده ای مرگ، امان... شعر بخوانم چون تیر رسیدم به تو و کاش که می شد در «چلّه» ی تو مثل کمان شعر بخوانم پیراهن تو رفت در آن معرکه... تا من با «زنگ‌ شتر»، «جامه دران» شعر بخوانم ۳ و ۴ قم المقدسه ............................................ ۱. محمدحسن فرح‌بخشیان مشهور به «ژولیده نیشابوری» سال ۱۳۲۰ در نیشابور متولد شد. به گفته خودش، بعد از خوابی که در ۱۲ سالگی دیده بود، طبع شعرش شکوفا شد و توفیق سرودن برای اهل‌بیت (ع) را پیدا کرد. ژولیده در بحبوحه انقلاب از حامیان امام خمینی (ره) بود و با اشعار روشنگرانه‌ای که بعد از سخنرانی امام در مدرسه فیضیه سرود، به زندان افتاد. وی در مجموع بیش از ۴ سال از عمر خود را در زندان گذراند و در این اثنا بود که آیت‌الله طالقانی تخلص «ژولیده» را برای او برگزید. وی در دوران جنگ تحمیلی نیز در جبهه حضور داشت و اشعارش روحیه‌بخش سربازان اسلام بود. ژولیده ۱۹ مهر ۱۳۸۶ درگذشت و در آرامستان ورامین به خاک سپرده شد. از وی بالغ بر ۳۰ اثر به چاپ رسیده است. «چه کنم دلم می‌سوزد»، «ای قلب‌ها بسوزید»، «ای چشم‌ها بگریید» و «دلا بسوز که...» از آثار اوست. ۲. حبیب‌الله چایچیان معروف به حسان او در سال ۱۳۰۲ در تبریز به دنیا آمد. در جوانی برای هر چیزی اشعاری می‌سرود تا آنکه در عالم رویا، در دیدار با امام حسین (ع) انقلابی در درون خود ایجاد کرد و تصمیم گرفت که حتما شعر برای اهل بیت بسراید. اشعار چایچیان بیشتر در حوزه اشعار آیینی و مذهبی شیعی بوده و بیشتر در قالب دوبیتی سراییده شده‌است. «امشب شهادت نامه عشاق امضا می‌شود» در خصوص شب عاشورا و «آمدم ای شاه پناهم بده» در مدح امام رضا (ع) از سروده‌های معروف این شاعر است. ۳ و ۴. زنگ شتر، گوشه ای از دستگاه سه گاه و جامه دران، گوشه ای از آواز همایون می باشد و بسیار حزین که شاهکار آن جامه دران نینوا اثر استاد حسین علیزاده است.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
😭 برای جاماندگان اربعین حسینی حسرت ....................... منم و یاد تو و خاطره ای بارانی سال ها پیش، حرم، نافله ای طولانی یاد باد آنچه که با هم به خدا می گفتیم یاد باد آنچه که می گفت خدا پنهانی دلم آن روز پر از شور و نوا بود حسین محو شش گوشه شدم، باز مرا می‌خوانی!؟ آسمان رو به تو آورده، زمین دریایی ست ای که کشتی نجات همه در طوفانی سفره ات جمع شد و قسمت من هم این بود بگذرد بی من و امثال من این مهمانی زائری عکس فرستاد و به من گفت رفیق بُعد منزل نبوَد در سفر روحانی ۱ می روم قم به هوای پدر معصومه (س) تا که آزاد شود بلکه دل زندانی قم المقدسه .................................................. ۱. اشاره به بیتی از حافظ شیرازی گر چه دوریم به یاد تو قدح می‌گیریم بعد منزل نبود در سفر روحانی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
💚🌹🖤 نذر امام حسن (ع) و امام حسنی ها سمرقند .............. مرا جانی، مرا جان چون سمرقند بگو آه ای مدینه، دیدنت چند!؟ بگیر از من، منم را و بگو که چگونه می شود از خویش دل کند من، آن که شُهره در شهرم به تلخی تو، آنکه در وجودم حل شد ای قند من، آن مغرورِ خامِ از هوا پُر تو، آن پیر طریقت... آن خردمند تو در من یک جوانِ پخته بودی که می داد از قضا، روح مرا پند تو را آیینه ای دیدم پر از آه سفر کردم تو را ای آهِ دربند سفر کردم تو را تا کوچه ای تنگ زدم از آسمان بر خاک، پیوند زمینگیرت شدم وقتی که دیدم زمین خوردی به طرزی ناخوشایند همینکه شعله ها پرواز کردند تو هم آتش گرفتی مثل اسپند تویی آن دلبر شیرین زبانی که پیغمبر تو را می خواند دلبند بگیر ای دستگیر از نوکرت دست مرا پابند کن پابندِ پابند اگر عشقت هنر باشد حسن جان! هنرمندم هنرمندم هنرمند نشان دادی به ما با دست خالی که آدم می شود باشد توانمند تو را دیدم به پرچم های هیئت تو را دیدم به جبهه، روی سربند علی را با حسن ها می شناسند به «تهرانی» و «نصرالله»، سوگند خدا را با علی ها می شناسند به این سید علیِ آبرومند سرم یک توده، ابرِ انتقام است دلم آتشفشانی از دماوند شدم زندانیِ چشمت وگرنه من و غم تا ابد هستیم هم بند کرامت را گرفت از تو، کریمی - که شد خان و بزرگ مردمِ زند نه تنها که مرامت بین لرهاست که یک ایران به عشقت شد حسنوند تو در تقویم شمسی بودی ای ماه غریب و سرد مثل ماه اسفند نصیبت می شود تنهایی و درد برایت نیست وقتی که همانند تو را دشنام دادند و ندادی جواب دشمنت را جز به لبخند غریبی ناسپاست شد ولی رفت سرِ ظهر از سرِ خوان تو خرسند هزاران نقشه در سر پروراندند برای کشتنت بستند ترفند چه کرده با تو زهرِ جَعده مولا!؟ چگونه سر کنم با این فرآیند!؟ دخیل بوسه می بستم به تابوت که از من تیرها سبقت گرفتند قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🙏🌷 برای مدینه و امام مجتبی (ع) انگورِ شهادت ........................ ای غریب دو جهان! شب شده... با شب بنشین که دلم لک زده لبخند تو را... ماه ترین! غافل از نور تو بودم همه ی سال اما رو زدم تا به تو...! هر آینه دیدم تسکین ما که بودیم!؟ همان قومِ به حج رفته ی خواب آن خوارج که نبودند شبی توّابین در رکاب حسن از جنگ جمل سیر شدیم با معاویه نشستیم سر سفره ی دین بزنم آه گریزی به در خانه ی وحی آن دری که... شد از آغوش خدا عطرآگین آتش آمد که به غارت ببرد باغی را آتشی سخت که پشت تبری کرد کمین به هوا رفت صدای علی از ضربه ی کین مادر افتاد زمین و پسر افتاد زمین بگذریم از دل این کوچه ی بی رحم، حسن روز تشییع تنت را کمی از دور ببین تیرها زوزه کشان سمت تو می آیند... آه زخم هر تیر شده روی رکاب تو، نگین هر که آمد به بقیع تو کبوتر شد و گفت که فضای حَرمت بود عمیقاً سنگین کاش این جمعه، ظهور پسرت باشد و کاش از حرم طرح جدیدی بزند روح الامین ۱ شاعران از تو بگویند غزل پشتِ غزل بیت بیتش بشود بر سر ایوان، آذین مستِ انگور شهادت شدی و باید که بر ضریحت بزند فرشچیان نقش، چنین: ۲ «رشته ی تاک چنان بر پر و پایم پیچید که جهان، سبز شد و آدمیان، حورالعین» ما گدایان توایم، از همگان دل کندیم دلخوشیم ای پسر فاطمه... تنها به همین العجل! ذکر، مگر هست از این بالاتر؟ ما دعا کرده و او گفت به جامان آمین قم المقدسه .................................................. ۱. نقاش معاصر استاد حسن روح الامین ۲. نقاش معاصر استاد محمود فرشچیان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌴🌴به نخل سبز علی (ع) حسن سبز است! ........................... به لطف چشم او، دشت و دمن سبز است چنانکه شال ساداتِ وطن سبز است تمام شهر از چشمش گذر کردند چراغ چارراهش دائماً سبز است تفاوت می کند سبزیِ او اما...! وگرنه مثل خیلی ها لجن، سبز است یقین دارم به اینکه دوستش دارم چنانکه مطمئن هستم چمن سبز است نخیلِ اشک از من، ربّنا از او که پایان دخیل او شدن سبز است به خاکِ مجتبی افتاده بذرِ دل تمام واژه ها در شعر من سبز است علی... جان است و زهرا... قلب و احمد... تن حسین، آه و حسن مثل سخن، سبز است حسین از روز اول پرچمش سرخ و عَلَم در دست عباس و حسن، سبز است حسین آنکه به خون غلتید و غارت شد اگرچه تا ابد... آن پیرهن سبز است! حسن، آیینه ی درد است چون مادر ولی آهی که دارد در دهن، سبز است بلندای نگاهش، روز موعود است که چشم اندازِ یک سرو کهن، سبز است خیانت می کند یک شاخه در این باغ تبر بر شانه ی هیزم شکن سبز است خدا...! بنویس بر تختهْ سیاهِ دل دروغ است اینکه می گویند زن سبز است چنان کرده اثر زهرِ جفا در او که وقتِ دفن او دیدم کفن، سبز است قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌺 💚 به پیشگاه ائمه بقیع و امام زمان (عج) مدینه ی ظهور .......................... ای که هستی در پی حیّ علی خیر العمل می رسد روزی که می گیری حرم را در بغل «هر که بامش بیش برفش بیشتر»، نَقلِ دل است می روی تا که محقق گردد این ضرب المثل روبرویت گنبد پیغمبر است و کوچه ای - کوچه ای که از دلش می آید «الغوث»، «العجل» سر که می چرخانی از شوقت می افتی بر زمین هشت گلدسته به پایت ایستاده؛ بی بدل باب علم و فقه، باب باقر است و صادق است باب ایمان، سهم سجاد است از روز ازل ذوالفقاری هست آویزان از ایوان حسن تا نمادی باشد از شیر خدا، شیر جمل فکر کن از «باب قاسم» وارد صحنش شوی آن زیارت می شود شیرین تر از شهد و عسل فکر کن زانو زدی در محضر بابُ الکرَم آن عبادت که عبادت نیست، شعر است و غزل در قنوت خالی ات، پُر می شوی از انتظار دل به دریا می زنی و می شوی در اشک، حل در خودت حس می کنی او را... همانکه می رسد تا جهان خالی شود از قاب های مبتذل سبز خواهد شد تمام کوچه های شهرمان می رسد روزی... چراغان می شود کل محل قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
👌😭 برای حسن بن علی (ع) تحریم .............. از صلح تو گفتیم ولی... در شبِ تحریم آنگونه که باید نشد اصلاح تو تکریم تو گوهر جان بودی و ما در پی دنیا گفتیم و نگفتیم چه ها کرد زر و سیم! سهم تو نبوده ست به جز غربت و غربت حتی نظر لطف ندارد به تو تقویم در باب تو ای صبح دل انگیز، همین بس شد روزیِ هر پنجره با دست تو تقسیم بگذار بیایم به شب سرد مدینه تا بگذرم از کوچه و آن مردم و اقلیم ای با خبر از حال بدِ مردمِ این شهر باید کند احوال تو را آه... که ترسیم!؟ خواندی رجز از منبر و گفتی که ولی کیست دادی همه را از خطر تفرقه ها بیم لعنت به بزرگان و شیوخ متعصب آنها که گرفتند به جای همه تصمیم امروز همان ها به تو ایراد گرفتند آنها که نگفتند به جز سازش و تسلیم ما را حَسنیون به حُسینیه کشاندند تا سبز شویم و نفسی عشق ببخشیم از شور تو «قاسم» شده شیرینِ شهادت با «همت» تو شعر و شعائر شده تعظیم دیشب تنم از یاد تنت شد پُرِ ترکش گفتم که حسن جان، همه ی من به تو تقدیم تیر آمد و خوابید صدای نفس شهر نام تو می آمد ولی از حنجرِ بی سیم قم المقدسه
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا