eitaa logo
أبُوْألْقِـــــرْبَهْ [ع]
201 دنبال‌کننده
533 عکس
210 ویدیو
2 فایل
کعبه‌ست حسین و کربلا هم قبله در مذهب ما قبله‌نما عبّاس است...🌙 #ابوفاضل أبُوْألْقِـــــرْبَهْ : پدر مشک ها (:❤ @Maheva133 [وقف ماه بنی هاشمیون]
مشاهده در ایتا
دانلود
به احتساب روز هایی که گذشت سیصد و شصت و پنج روز پیش... شبی بود که تنهای تنها بال پرواز گشودی و پر زدی... سیصد و شصت پنج روز است که مادرت تورا ندارد... سیصد و شصت و پنج روز است که: انگشتر عقیق دست مادرت بیشتر از قبل خودنمایی میکند انگشتر زیبای خودت با ذکر عباسی اش شده باعث باران چشمان بقیه... آری... سیصد و شصت و پنج روز پیش در چنین شبی،آغوش حسین [ع]برایت گشوده شد... و تو در بهشت؛مارا به نظاره نشسته ای و ما بدون تو،اینجا... سیصد و شصت و پنج روز است که میخوانیم《آه ای غم خجسته... انگشتر شکسته ، دآغ به دل نشسته》
در نمازم طاق ابروی تورا آرم به یاد و سپس بر قبله چشمان تو خم میشوم...
أبُوْألْقِـــــرْبَهْ [ع]
آه یا مقطع الاعضا... #حسین_من
ای حسین وتر الموتور عزیز عراقی من(:💔 تو همون کور سوی نوری که از اعماق تاریکی ها به کنج ویرونه دل من می تابه... تو برای من همون دستی هستی که وسط باتلاق منو بیرون می کشی... آخه من قربونت برم (:💔 دور سرت بگردم جان دلم ... این بارم گره کارمو خودت باز کن آخه دورت بگردم من که بجز تو بغلت گریه نکردم... تموم وجودم... تو برای من همه چیزی...همه چیز.... حسین جانم... جان مادرت آقا... جان مادرت آقا... جان مادرت آقا... جان مادرت کمکم کن ،بیشتر از هروقت دیگه ای بهت محتاجم... و در آخر: از من مرنج گر میان دل نشاندمت سائل عزیز خویش را به ویرانه میبرد
أبُوْألْقِـــــرْبَهْ [ع]
-
دلت میسوزه واسه گریه هام؟ منم تشنه ام یکمی از دست تو آب میخوام
آه از آن خط روضه که گفت روضه خوان: دخترِ حسین وارد ازدحام شده...
و چه آرامش وصف ناپذیری داشتی دُردانه قلبِ من... هنگامی که در آغوش ابوفاضل (ع) بودی و صدای قلبِ مطهر حضرتش را می شنیدی.... گویی که خدا تورا در آغوش گرفته بود...
دیروز تو آغوش اباالفضل امروز دستاش تو غُل و زنجیره یکی نبود به ساربان بگه هولش نده،خودش داره میره...
آه رباب چه بغضی از غم تو در گلویم است... از غم آن لحظه ات که در خرابه وقتی همه سرشان به زانوی غم خودشان بود بی آنکه بخواهی مزاحم کسی بشوی،غریبانه میرفتی می نشستی به گوشه ای و آرام آرام اشک می ریختی و زیر لب لالایی می‌خواندی و بعد هم به یاد حسینَ‌ت ،روضه خوانی میکردی... آه رباب آه...
بابا ببخش نمی توانم اینجا خوب میزبانی کنم از تو... مهمانِ خسته ز سفر ،خوش آمدی به خانه ِ خراب دخترت...
+فاطمه جان چرا حرف رفتن میزنی؟ -علی جان این چیزی که میخوام بهت بگم خیلی مهمه آقا قول بده جان زهرا این حرفی که بهت میزنم رو زمین نندازی +بگو خانومم رو چشمام میزارم حرفتو -علی جانم شبا حسین از خواب بیدار میشه تشنه اس آب علی جان آب،شبا یه کاسه آب بزار رو سر حسینم ،آخه پسرم تشنه اس علی تشنه اس 🥀
قدِ رعنا یعنی ابوفاضل...💚 رخِ زیبا یعنی ابوفاضل...💚 سجده کردم،به خاک افتادم پیش پایش قبله‌ی ما یعنی ابوفاضل...💚
یه نفر بود وقتی قسمتش نمیشد بره روضه می‌گفت که حتما یه خطایی کردم یه جایی تو این چند روزه کج رفتم خدا اجازه نداد برم بشینم تو هیئت و گریه کنم واسه امام حسین... خلاصه که خواستم بگم حواستون باشه بعضی وقتا تاوان گناها خط خوردن از لیست گریه کنانِ ولی خدا هیچ وقت مارو با دوری از امام حسین و هیئت و حرم ،امتحان نکنه...