eitaa logo
آدم و حوا 🍎
41هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
👈وقتی وارد زندگی مشترک شدیم، بعضی چیزها باید تغییر کند و رضایت از زندگی مستقیما وابسته به میزان انعطاف‌پذیری زوجین است. ✍باید یاد بگیریم که گاهی پای بگذاریم روی تمایلاتمان، 🔴آدم است دیگر، یک روز حالش خوش نیست 🔴 یک روز هورمونهایش تنظیم نیست 🔴 یک روز به هر دلیل خلقش پایین است! ❓در اون روز طرف را با چراهای فراوان بازخواست نکنیم. 👈‼️️یاد بگیریم زندگی مشترک میدان جنگ نیست، ✅ميدان همدلي و درك متقابل است، ✍ آدمی میخواهد  که با هوشیاری وزیرکی تمام ازآن مواظبت کند تا در بحران ها دچار ویرانی هویتش نشود. 👌 که این هنر ارتباط میگیرد به درک شخصیت همدیگر و احترام متقابل •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
رنده کردن سیر🧄 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
ما یه خانواده ی مذهبی داریم و پسرعموم ۱۰ سال از من بزرگتره...از قضا خیلی شبیه یکی از عموهامه و من همون عمومو خیلی دوس دارم...از لحاظ قد و هیکل خیلی شبیهن... حالا فکر کنید مادر بزرگم افطاری داده بود و همه ی فامیل دور و اشنا بودن...اون موقعا همین پسرعمومم مجرد بود و همون روز لباسش با لباس عموم یه رنگ بود...موقع جمع کردن سفره همه داشتیم کمک میکردیم منم اومدم برم عمومو از پشت بغل کنم و بگم دوست دارم اشتباهی پسر عمومو بغل کردم😳😭فقط شانس اوردم زود فهمیدم و دیگه نگفتم دوستت دارم😱😂ابروم رفت...اما خب همه فهمیدن با عموم اشتب گرفتم😁 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
وقتی بچه بودم رفتیم دهات پدریم.. رفتیم توجنگل ک ییلاق دهات پدرم اینا بود و تابستون کوچ میکردن اونجا یادمه ک پسرعموی مامانمم همراه خرش تشریف اورده بودن😁 یهو یادشون اومد اب نداریم برای چایی... ب من گفتن تو ریسمان خرو بگیر ما بریم هم آب بخوریم ازچشمه هم ظرفارو پر اب کنیم ازونجاییکه من از خر دل خوشی نداشتم چون یبار دنبالم کردن😂😂😂 روم نشد ک بگم من میترسم😑😑 شجاعانه ریسمونشو گرفتم..هرکاری میکردم خره وای نمیستاد منم سعی میکردم ازش فاصله بگیرم،خیلی میترسیدم خره داشت بهم نزدیک میشد منم طاقت نیاوردم دوییدم🏃‍♀️🏃‍♀️ حالا من بدو خره بدو من بدو خره بدووو🐎وااای چ لحظه بدی بود🤦‍♀🌼 من جیغ میزدم مامانم اینا بهم میخندیدن اخه عقلم نمیرسید ک ریسمانشو ول کنم🤦‍♀️🤦‍♀️ ولی خاطره خوبی بود هروقت یادش میفتم اشکم درمیاد ازخنده😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
6.8M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
سه تا ترفند برای شستن لباس ها🌱 ترفند چروک نشدن، بور نشدن و رنگ نگرفتن🙂 اگه شما هم این مشکلات رو دارین حتما این ترفند ها رو انجام بدین👌 🟢برای کم تر چروک شدن لباس: کافیه تو مرحله اخر که مرحله خشک کردن لباس هاست و حرارت خیلی بالاست چند تا تیکه یخ رو بزارین لابلای لباس ها تا بهشون شوک حرارتی وارد شه 🟠برای رنگ پس ندادن: مقداری نمک یا یدونه دستمال مرطوب در همون مرحله شستشو بزارین لابلای لباس ها 🟣برای بور نشدن لباس مشکی: یه لیوان سرکه سفید رو داخل مخزن لباسشویی بریزین و به همراه مایع لباسشویی بزارین تا شسته بشه بازم از این ترفند ها دوست دارین که بزارم؟😙 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
من اصلا نباید پزشک میشدم قیافه‌م به دکترها نمیخوره توی بیمارستان بقیه پزشک‌ها رو می بینم مثل توی فیلم‌ها هستند کاملا معلومن سر و صورتشون لباسشون کفششون بعد من میرم هر بیمارستان جدیدی مریض ببینم از نگهبان تا خدمه و پرستار همه داد میزنن کجا؟ کجا؟ خب من با دمپایی و پیژامه راحت‌ترم •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
من با خواهرم ۱۳ سال تفاوت سنی داریم اسم من پریسا و اسم خواهرم پریناز هست خواهرم رو از پوشک گرفته بودیم یه روز برامون یه مهمون اومد که به شدت باهاش رودربایستی داشتیم صحبت در مورد پوشک و گرونی و اینا شد ، یه دفعه بابام گفت اره ، ما هم پریســـــا رو تازه از پوشک گرفتیم😌 کل مهمونا سکوووت کرده بودن ، من دلم میخواست بلند گریه کنم😩 ولی بابام به شدت خونسردیشو حفظ کرد😅 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
مردی ۸۵ ساله با پسر تحصیل کرده ۴۵ ساله اش روی مبل خانه خود نشسته بودند ناگهان کلاغی کنار پنجره‌شان نشست. پدر از فرزندش پرسید: این چیه؟ پسر پاسخ داد: کلاغ. پس از چند دقیقه دوباره پرسید این چیه؟ پسر گفت : بابا من که همین الان بهتون گفتم: کلاغه. بعد از مدت کوتاهی پیر مرد برای سومین بار پرسید: این چیه؟ عصبانیت در پسرش موج میزد و با همان حالت گفت... کلاغ!.... پدر به اتاقش رفت و با دفتر خاطراتی قدیمی برگشت. صفحه ای را باز کرد و به پسرش گفت که آن را بخواند. در آن صفحه این طور نوشته شده بود: امروز پسر کوچکم ۳ سال دارد. و روی مبل نشسته است هنگامی که کلاغی روی پنجره نشست پسرم ۲۳ بار نامش را از من پرسید و من ۲۳ بار به او گفتم که نامش کلاغ است. هر بار او را عاشقانه بغل می‌کردم و به او جواب می‌دادم و به هیچ وجه عصبانی نمی‌شدم و در عوض علاقه بیشتری نسبت به او پیدا می‌کردم •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🦋❄️ 🔵باید خاص باشید. 🔵یک مرد به دنبال زنی خاص می گردد که تا پایان عمر کنارش بماند و با او پیر شود. 🔵زنی که اهل شکایت نیست یا با نق نق کردن روزش را خراب نمی کند. 🔵مردها یک زن منطقی و با حساب و کتاب می خواهند که آن ها را در سراسر زندگیشان حمایت کند و در موقعیت های حساس همیشه بتوانند روی کمکش حساب کنند. 🔵از طرف دیگر زن ایده آل آن ها شباهت زیادی با همان کلیشه همسر در خانواده و اجتماع دارد. آن ها اغلب زنی را ستایش می کنند که مورد ستایش خانواده و اطرافیانشان قرار می گیرد و حتی اگر خودشان هم این واقعیت را ندانند در ناخودآگاهشان آن را پرورش داده و به تصمیم گیری های شان راه می دهند . ‌‌‌       ‌ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
عقدمون همسرم بهم گفت مادرم هر هدیه ای بهت داد رو قبول کن و جلو مهمونا بازش نکن...پرسیدم چرا؟گفت فعلا نپرس،فقط بازش نکن.. .... شد و مادرشوهرم بعنوان زیر لفظی یه جعبه رو بهم داد..دل تو دلم نبود آخرشب بشه بازش کنم..بیبینم چیه و معنی حرف همسرم چیه...وقتی مهمونا رفتند خواستم بازش کنم که یهویی...👇👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3123708404C390120cf85 https://eitaa.com/joinchat/3123708404C390120cf85 دوستم نداشت 💔
🎀 🎀 نیمی از گلایه ها زمانی تمام می شود که فقط به او بگویی : با توست ... حق با توست : یعنی کردن ، یعنی اینکه دوستت دارم ...❤️👌 باور کن برای آدم هایِ با ارزش در زندگیتان ، جمله " حق با توست " زیباترین جمله آتش بس است ... مهربان باشیم باور کنید هیچ چیزی قشنگتر از محبت و عشق به عزیزانمون نیست اونا رو با عشق نگاه کنید و عشق بورزید... بهشون بگذارید و همدیگر را دوست داشته باشید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
خواستم شاهکار امروزم رو تعریف کنم اولش بگم من از دوتا چیز خیلی خیلی وحشت دارم یکی خون و یکی هم فرد تازه متوفی شده خواهرم صبح جراحی داشت قرار شد من همراهش بمونم توی سالن بیمارستان تا رسیدم یکی از بیماران دقیقا جلوی من فوت کرد😭😭😭😭بلافاصله خواهرم رو آوردن بخش منم رفتم. خلاصه تا پرستار توضیح داد و اسم خون رو آورد منم که تحمل این دوتا رو باهم نداشتم وسط توضیحات از حال رفتم 🤣🤣🤣🤣بهوش اومدم دیدم خواهرمو ول کردن همه دور منن تا بهوش بیام 🤪🤪🤪🤪گفتن برو بگو ی آدم شجاع بیاد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•