✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلااااام سلااام به همگی ، به مدیر کانال عززززززیز م که ندیده دوستشون دارم 💋😍😘 این دومین تجربه م هستش که میفرستم البته درمورد خانواده شوهر ،، میخواستم بگم اگه ما عروس هااا ،،کمی خودمون رو موقع جروبحث با مادر شوهر ، خواهرشوهر کنترل کنیم بهترین میشم اخه خودم هم یه روزی مادر شوهر میشم من نمیگم من خطا نکردم ،یا مادر شوهر م خطایی نداشته چرا!!؟ ولی با کمی سیاست همه چی حله 👌،من چون دور از خانواده ام هستم کلا با خانواده ی شوهرم خیلی صمیمی هستم طوری که همه راز هاش تو دل منه ، اینم خدا رو شکر میکنم که مهر منو به دل پدرومادر شوهرم گذاشته 🙏 مامان (مادرشوهرم) رو میگم وقتی عصبانی هست حرفی میزنه بهش با نهایت احترام جواب درست میدم که نه اون دلش بشکنه نه من حرمتم شکسته باشه ، بخداااا منو جای دخترش میدونه ، تو همه چیز با من مشورت میکنه، اگه یه روز منو نبینه ،یا صدام رو نشنونه خیلی دلواپس میشه ،،،،اینا یی که گفتم واقعی هستن اگه یه کم بامحبت باشم❤️ اونا رو مثل پدرومادرو خواهرخودمون بدونیم خیلی از مشکلاتمون حل میشه البته علاوه بر من سه تا عروس دیکه ای هم داره ،،،دوتاهم دختر ،،، اینا گفتم که نگید تنها عروس هستم ، مادرشوهرم بهم کمک کرد مدرک دانشگاهیم رو بگیرم ، لیسانس جامعه شناسی هستم و بهم کمک میکنه ، میگه من دوتا نوه ام رو نگه میدارم تو ارشد ت روبخون ،، واقعا مادرشوهر خیلی خوب و باسیاستی هستش از همین جا دستش را میبوسم خیلی برام مادری کرده ، به خانواده ام خیلی احترام میذاره ، از خدا عمر با عزت به تمام مادرای سرزمینم دارم. ندیده دوستتتون دارم عزیزان 💋😘 منم بچه اذری 💋😜 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

داستان زندگی اما دراصل اوضاع خوبی نداشتم از همون اول حرفای تند مامانش بهم شروع شد همینطور بد نگاه کردنای باباش که حاضر بودم تمام روز تو اون پاگرد ۶ متری بمونم ولی اونا رو نبینم یه ماه بعد از رفتنم باباش گیرداد به میلاد که برید عقد کنید میلاد میگفت فعلا وقتش نیست صیغه ایم دیگه همین بسه باباشم صداش رفت بالا که این چه وضعشه اگه خواستی زن بگیری مثل آدم بگیر دستشو بگیر برو عقدش کن میلادم قبول کرد و قرار شد بابا و برادر میلاد برن بابامو راضی کنن که بیاد محضر واسه عقدمون رضایت بده من که دیگه روی چشم تو چشم شدن با بابامو نداشتم رفتم پشت پرده که منو نبینه خیلی بی سر صدا اومد امضا کرد و رفت همون لحظه ی عقد تو فکرم همش با خودم درگیر بودم که میلاد ارزششو داره با این خفت عقد کنم؟ آخه هیچکس نبود هیچ خبری از شادی و جیغ و هله هله ای که تو مراسما میدیدم نبود منو میلاد بودیم با باباشو برادرشو دوست برادرش، هیچ زنی جز من اونجا نبود نه قند سابیدنی نه زیر لفظی خیلی حس بدی بود که خدا نکنه هیچ دختری تجربه کنه فردای روز عقد مامانم زنگ زد بهم گفت به فک و فامیل گفتیم عقد کردی خانواده شوهرت مذهبين فقط میخواین برین مشهدو بیاین شمارتو میخوام بدم بهشون اگه زنگ زدن تبریک بگن حواست باشه بی آبروتر از این نشیم گفتم باشه، خیلی خیلی خوشحال شدم خبر ازدواجم و پخش کردن و اینجوری جمش کردن همین خودش یه امیدی بود که بابامم میلاد و قبول کنه همون روز خاله و عمه و زنعمو همشون بهم زنگ زدن و تبریک گفتن و کلی سوال که باید جواب پس میدادم خلاصه تر بگم بعد از عقدمون ۳ ماه زمستون تو اون پاگرد میخوابیدیم كل اون عشق و علاقه و حرفای قشنگی که میلاد قبلا بهم میزد کم کم از بین رفت صب میرفت غروب میومد میرفت پایین بالا نمیومد صداش میکردم میگفت خب تو بیا پایین چرا من بیام بالا تنها میشدیم میخواستم باهاش یکم درد و دل کنم میگفت ای بابا دوباره شروع کردی به ناله کردن تو اون سه ماه اندازه ۳ سال برام گذشت هرچی میگذشت بیشتر به حرف مامانم میرسیدم که میگفت دزده ماهی یدونه گوشی عوض میکرد بعضی شبا با آشفتگی میومد خونه جرعت نداشتم حتی صداش کنم قبل از عید ۸۹ بود که یه ۳۶ متری اجاره کرد و بالاخره از اون خونه دراومدیم فکر میکردم دیگه از این به بعد زندگیم درست میشه با خوشحالی به مامانم گفتم خونه گرفتیم التماسش میکردم که پاشه بیاد اما هیچ وقت نیومد فقط دوبار با خواهرم یواشکی قرار گذاشتیم و يبارش مامانمم بود که با دیدنم خیلی شوکه شد دوباره زد زیر گریه بغلم کرد ولی بعد شاکی شد که اگه باباتون بفهمه عصبانی میشه.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ادامه دارد... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

روش سرخ کردن بادمجان با روغن کمتر •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 خانما! این حس رو به همسرتون القا کنین که یه خانم کوچولوی ناز و ملوس داره که باید مراقبش باشه. اگه مریض شدین سعی کنین با ناز و دلبری وادارش کنین شما رو ببره دکتر و قرص و داروهاتونو بهتون بده. یا مثلا اگه دستتونو بریدین، خودتونو لوس کنین و ازهمسرتون بخواین براتون چسب بزنه و روشو ببوسه. خانما! تو این مورد زیاده روی نکنین که همسرتون فک کنه خیلی زودرنج و نازک نارنجی هستین و نمیشه روتون حساب کرد! 😉 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 💟 یكي از مهمترين اصول #خوشبختي به نظر من شناخت درست از خصوصيات اخلاقي همسره. چه براي زن، چه براي مرد 💑 💟 قدم بعدي اينكه طبق خصوصيات اخلاقي همسرتون، باهاش رفتار كنيد. نه اينكه بخوايد اون رو #تغيير بديد. ✴️ مثلا من ميدونم وقتي همسرم درگير مسئله ایه نبايد زياد باهاش كاري داشته باشم. چون نميتونه در يه آن به چندتا چيز فكر كنه. چند روز پيش تلفني داشت معامله انجام ميداد و من چون اخلاق همسرم رو ميدونم الكي رفتم تو آشپزخونه خودم رو سرگرم كردم. تا خودش صدام زد.🙈 ✴️ من و همسرم هيچ وقت با هم دعوا و قهر نداشتيم. نميگم مشكلي نداشتيم... نه اتفاقاً اوايل زندگيمون زمان برد تا فهميديم چه انتظاراتي از هم داريم، از چي خوشمون مياد، از چي بدمون مياد ولي وقتي مشكلي به وجود ميومد سعي ميكرديم با #صحبت مشكل رو حل كنيم و نذاشتيم واسه هم، مثل يه #راز باشيم. متاسفانه بعضي از خانمها فكر ميكنن بايد همسرشون رو مثل مادر تربيت كنن. مردهاي ما بالغ شدن. شكل گرفتن. نميتونن تغيير كامل كنن فقط اگر هم رو خوب بشناسيم، ميتونيم #سازش كنيم.💏 ✴️ من اجازه ميدم همسرم من رو بشناسه. واسه همين کمتر ناخواسته من رو ناراحت میكنه. از طرف ديگه سعي ميكنم اون رو خوب بشناسم تا بتونم تو رفتارم با همسري كاري رو انجام بدم كه اون خوشحال بشه. نه اينكه تغيير کنه. ✍️ منظور از اینکه تغییر ندهید همسرتان را ، یعنی سعی نکنید اون رو ( شخصیت ) رو عوض کنید ولی تغییر در عادات زشت و اصلاح رفتار بد لازم است ✅ تجربه های جدید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈

✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 سلام. من 20 سالمه و جانان 26. اوایل خیلی #قهر میکردم سر چیزای الکی! حتی اگه جانان چندبار تماس میگرفت، جواب تلفن رو نمیدادم! میخوام بگم فکر نکنید با قهر طرف مقابل بیشتر جذبتون میشه، برعکس ازتون ناراحت و فاصله بیشتر میشه. الان 8ماهه اصلا قهر نکردم و محبتم بیشتر شده. حرفای قشنگ کانال رو بکار میبرم. گاهی که اختلاف نظر داریم بجای قهر، با چندتا کار محبت آمیز و #آرامش حلش میکنم. 😉 🔸اول حرف همسری رو تایید کنید. بعد ریز ریز نظرتون رو بگید. 🔹 مثلا: انقده دلم میخواااااااااد.... خیلی خوب میشد اگه... کاااااااش میشد... با اینجور حرفا مرد ناخوداگاه دنبال تامین نیاز شماش. در آخرم #تشکر فراوان فراموش نشه. دوستتون دارم. خیلی کمکم کردین. برای خوشبختی خودم و خودتون صلوات. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

#همسرداری ◽️برخی جملات اشتباه در جروبحث‌های زن و شوهری ▫️ دیگرنگویید «چرا سریع ناراحت می شی، جنبه داشته باش؟!» با گفتن این جمله تنها آتش ناراحتی را بیشتر می کنید. ▫️نگویید مادرت این کار رو کرد و... بلکه اگر ناراحتی هم از خانواده یا مادر و پدر همسر خود دارید در رابطه با آن به جای توهین و تحقیر، به راحتی صحبت کنید و علت ناراحتی تان را بیان کنید. ▫️در ارتباط با گذشته همسر اگر نقطه ضعف یا مشکلی هم وجود دارد نباید درباره آن صحبتی کرد چرا که قبلا آن را می دانسته و درباره اش به توافق رسیده اید. ▫️نگویید:«من از شغل تو خوشم نمی آید» یا «این چه درآمدی است که داری و درآمد من از تو بیشتر است»، یا «اگر با کسی دیگر ازدواج میکردم شغل و درآمد بهتری داشت» اینها باعث از بین رفتن غرور مردان می شود. ▫️هیچگاه زیبایی و اندام همسرتان را با هیچ مرد یا زن دیگری مقایسه نکنید و از او نخواهید که مثل دیگری باشد. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

🌺🌿🍃🌺 🌿🍃🌺 🍃 🌺 🌺 👈دختری کتاب می‌فروخت و معشوقه‌اش را دید که به ‌سویش میاید، در این حال پدرش در نزدیکش ایستاده بود. به معشوقه‌اش گفت: آیا به ‌خاطر گرفتنِ کتابی‌که نامش " آیا پدر در خانه‌ هست" از يورگ دنيل نویسندۀ آلمانی، آمده‌یی؟ پسر گفت: خیر! من به‌خاطر گرفتنِ کتابی به اسم " کجا باید ببینمت" از توماس مونیز نویسندۀ انگلیسی، آمده‌ام. دختر در پاسخ گفت: آن کتاب را ندارم، اما می‌توانم کتابی‌ به نام " زیرِ درختِان سيب" از نویسندۀ آمریکایی، پاتریس اولفر را پيشنهاد كنم. پسر گفت: خوب است و اما؛ آیا می‌توانی فردا کتابِ " بعد از ۵ دقیقه تماس می‌گیرم" از نویسندۀ بلژیکی، ژان برنار را بیاوری؟ دختر در پاسخش گفت: بلی! با کمالِ مَیل، ضمنا توصيه ميكنم کتاب " هرگز تنها نمی‌گذارمت" از نویسندۀ فرانسوی میشل دنیل را بخوانى. بعد از آن ... ◾️ پدر گفت: این كتاب ها زیاد است، آیا همه‌اش را مطالعه خواهد کرد؟! دختر گفت: بلی پدر، او جوانى با هوش و کوشا است. پدر گفت: خوب است دختر دوست‌داشتنی‌ام، در اينصورت بهتر است کتابِ "من کودن نیستم" از نویسندۀ هلندى فرانک مرتینیز را هم بخواند. و تو هم بد نيست کتاب" براى عروسی با پسر عمويت آماده شو" از نویسندۀ روسی، موریس استانكويچ ، را بخوانی ! ‎‌‌‌‎‌‌‎•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 میخواستم چندتا تجربمو بنویسم.☺️ من اولای زندگیم فکر میکردم همسرم هرچی میگه باید همونجا جواب بدم اما بعد عضویت تواین کانال عالی 👌یادگرفتم موقع عصبانیت همسرم باید نشنوم و مظلوم نمایی و محبت کنم. واااااای! معجزه شده. شوهر عصبی من عاشقم شده و ارومتر از قبله. البته گاهی وقتا کمی سرسنگین میشم که بیاد طرفم.☺️ 🔥 من توی کمتر از 2 سال زندگی، رفتار شوهرمو تا حد زیادی #تغییر دادم. اونم فقط با یک ترفند ساده😅 با مثال میگم: شوهرم مثل پدرشون به هیچ عنوان اهل کارخونه نبود! حتی جابه جایی یک استکان😣 یک بار که مهمون داشتیم و سفره پهن کرد. بعد که مهمونها رفتن با ذوق بوسش کردم و گفتم: تو چقد اقایی! چقد بهم اهمیت میدی! ممنونم. سفره پهن کردن برام سخته اما تو اینو از رو دوشم برداشتی. اونم خوشحال شد وبه مرور کمکشو زیاد کرد و الان پابه پام کار میکنه.😜 یعنی اگه همیشه یه کار بد کرد. یه بار خوب انجام داد، خوب رو حسابی بزرگ کنید و #تشکر کنید. زندگیتون پایدار. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام ب همگی، ممنون از ادمین های عزیز و دوستانی ک تجربه هاشون رو داخل کانال میزارن . منم خواستم تجربمو از عاشق شدن بگم ... من کلاس نهم بودم ک عاشق پسر همسایمون شدم . با ندیدنش انگار زندگی جهنم میشد برام و خلاصه خیلی وابستش بودم . غرورمو کنار گذاشتم و بهش گفتم ک بهت علاقه دارم . خیلی خوشحال شدم چون اونم گفت ک منو دوست داره . شماره همو داشتیم و ب هم پیام می‌دادیم و زنگ می‌زدیم . مدتی می‌گذشت از ابراز علاقمون ب هم ، تا این ک سر دوستش با هم بحثمون شد . رفیقش اهل شراب و عرق خوردن بود منم ی دختر مذهبی ک مخالف اینا بودم . بهش گفتم با این بشر رفاقت نکن چون تاثیر میزاره روی تو . با ضربه ی محکم زد تو دهنم گفت خفه شو ربطی نداره بهت رفیقمه تاج سره برو گمشو نمیخامت فقط اون روز ک گفتم دوست دارم واسه این بود ک سر ب سرت بذارم و امید الکی بدم . اون لحظه دنیا رو سرم خراب شد داغون شدم نزدیک یک سال افسردگی داشتم دارو زیاد مصرف کردم تا این ک گفتم تا کی با این حال و وضع بگذرونم ؟! ارتباطمو با خدا قوی کردم و از خودش خواستم آرامش قبل رو بهم بده و زندگیمو درست کنه . و با تصمیم قاطعانه محکم درسمو میخوندم ک پسر داییم پیشنهاد ازدواج بهم داد قبول کردم و با کمکش درسمو ادامه دادم تا دانشگاه فرهنگیان قبول شدم و تونستیم زندگی خوبی با هم بسازیم . من همه اینا رو مدیون خداوندم . من تو زندگیم خیلی سختی کشیدم ولی امیدم رو از دست ندادم .. توصیه من ب همه دخترای عزیز اینه که وابسته کسی نشید و تا از کسی خوشتون اومد ابراز نکنید و امیدتون ب خدا رو از دس ✍ واقعا افرین به این دختر خانم که به خدا پناه برد ... 👏🌸 ✍ ابراز کردن احساسات خوب است ولی باید بلد باشیم چجوری ، کی و کجا ! ✍ دلبستن به کسی که دوست داریم خوب است ولی مشکل اصلی وقتی بوجود میاد که بهش وابسته بشیم •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

#ترفند یه روش عالی ولی ساده برای باز کردن انواع پیچ ها بدون استفاده از آچار فرانسه👌👏👏👏 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•

✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹 من بخاطر سن کم، اوایل زندگی خیلی چیزا رو نمیدونستم. تا اینکه دیدم جاریم میخواد زندگیم بهم بخوره. راستش جاری و خواهر شوهرم چشم نداشتن خوشبختیم رو ببینن.😂 من شروع کردم به #تغییر در زندگیم. #کتاب های مختلفی خوندم. #مشاوره رفتم. چون دیدم #همسرم داره سرد میشه از زندگی، چون هیچ #تنوعی نداریم.😢 اول از غذا شروع کردم. #غذا های مختلف درست کردم با #تزئینات مختلف.☺️ سعی میکنم به موقع سوپرایزش کنم. مثلا یه بار خونه رو پر بادکنک کردم و حرفای قشنگ روشون نوشتم. با یه #شام خوشمزه، یه شب رمانتیک درست کردم.🙈 اینقدر با #برنامه کار کردم که هم به خودم میرسم، هم به کارای خونه، هم به عشقم.😉 صبح زودتر از آقایی پا میشم، صبحانه درست میکنم. تخم مرغ رو شکل قلب درست میکنم. با دستهای #خودم ابمیوه میگیرم و صبحانه براش لقمه میگیرم. من تا دم در راهی و قربون صدقش میرم. بهش میگم: مواظب خودت باش. اونم کلی ذوق میکنه.😝 سعی کنید با خانواده شوهرتون خوب باشید. با #سیاست رفتار کنید. خودتون رو از چشمشون نندازید و یه فاصله ای هم داشته باشید. هیچوقت حرف های بین خود و #همسرتون رو به کسی نگید، حتی به #مادرش.🙃 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•