eitaa logo
آدم و حوا 🍎
41.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
من برای یه آزمونی میرم کتابخونه درس میخونم یه دوستی پیدا کردم اونجا باهم درس میخونیم بعد این خیلی از داداشش تعریف میکرد همش میگفت داداشم خارج میخواد بره ، رشته اش فلانه بعد 😐😐(لای پرانتز بگم ، این خانمه یه کتاب داد بهم بخونم که این کتابو داداشش سفارش داده بود براش و مشخصات داداش روی برگه ارسال بود ) بعد منم گفتم بزار شمارشو تو گوشیم بزنم ببینم عکسی داره ببینم چه شکلیه🤣😎😎 بخدا فقط میخاستم ببینم چهره اش چجوریه از شانس بد منم عکسشو اسکرین شات گرفتم تا بعدا ببینمش قشنگ🤣🤣 چون شمارشو پاک کردم نگو من رفتم تو گالری و این دوستم پشتم بود و فکر کنم دید ولی هیچی نگفت فقط یه لبخند زد فقط میخاستم زمین دهن باز کنه برم توش آش نخورده و دهن سوخته🤣😂😎😎😐😐 تورو خدا دلداریم بدید بگید که ندیده🤣🤣😁😁 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی ... دکترم ببرش ببین اون چی میگه... بعد از یه هفته دوری از آرزو، برداشم بردمش دکتر...و
داستان زندگی و تا جون داشتم زدمش... افتخار نمیکنم به کارم.. ولی یاسمین نقطه ضعف من بود... بچه ی سه ساله‌م پناهش مادرش بوده... حتی وقتیم کتک میخورده ازش بازم میرفته به پاش میوفتاده که نزنتش.. تا مدتها حالم خراب بود... آرزو از چشمم افتاده بود و حتی نگاهشم نمیکردم...و تموم وقتمو با یاسمین میگذروندم... و البته هرروز لباسشو عوض میکردم که ببینم جای کبودی ای چیزی داره یا نه... بچه م انقدر از مادرش می ترسید که حتی نمیگفت که کتک خورده... دختر مظلوم من... رسیدم به جایی که دیدم کارو همه چی رو ول کردم و نشستم پیش یاسمین.. اون مدتی که پیشش بودم حسابی تپل شد و همه جوره بهش رسیدگی کردم... آرزو هم روز به روز پرخاشگر تر و بی مسئولیت تر می شد.. منم دیگه برام مهم نبود.. یادمه یه چند روز کار اداری برام پیش اومده بود و باید حدود یک هفته میرفتم تهران.. یاسمین به قدری گریه کرد که منو تنها نذار و با خودت ببر و... که منم دیگه گریه م گرفته بود.. ولی جایی که میرفتم هیچ همراهی نمیتونستم ببرم... به ناچار بعد کلی صحبت با آرزو گذاشتمش پیشش..ولی بازم دلم رضا نداد، به مامانم سپردم سر زده بهشون سر بزنه .. ببینه در چه حالن.. خونوادم خیلی از این جریانات خبر نداشتن... یه هفته ی من شروع شد و.. رفتم تهران... تقریبا دو روز بدون مشکل سپری شد... و آرزو و یاسمین پای تلفن خیلی گرم میگرفتن ... روز سوم مادرم زنگ زد بهم که دارم یاسمین رو می برم بیمارستان.... ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام میخواستم به اون خانم که میگفتن خیلی به خودشون میرسن و از آقاشون هم سر هستن، ولی باز بیوفایی میبینن ، بگم عزیزم خیلی هم خودت رو برای همسرت کامل نکن فک میکنه که باید اینجوری باشه ... همیشه یه جای مانور بذار برای خودت ... یه فرصت برای نفس کشیدن ... کی گفته تو باید کامل باشی؟ دیگه تو وجود تو اکتشاف نمیکنه چون همه چیز رو بهش نشون دادی در عوض اون اکتشاف رو تو وجود خانمهای دیگه تجربه میکنه ، چون این فرصت رو بهش دادن... عزیزم همسر من انقدر خوبه که اگه روزی صد بار هم براش بمیرم کمه... ولی از شور در نمیارمش و خودم رو هم خوار نمیکنم چون حتما گل وجود من چیزی داره که اون رو تشنه نگه داشته منم به اندازه به خودم میرسم و بهش رو میدم... اینم تجربه من بعد از ۲۶ سال زندگی بود ... ایشالا سالم باشید ✍ به جای اینکه عبرت دیگران بشید از دانش و تجربه مثبت مشاوران استفاده کنید تا سالهای باارزش زندگی تان را تلف نکنید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام به همه دوستان گلم🤚یه سوتی امروز مامانم پیش خاله م اینا داد براتون بگم😄منو مامانم رفتیم خونه خالم،عروس خالم هم خونشون بود،حرف میوه و فصل هر میوه شد،بعد اسم سیب اومد مامانم گفت الان دیگه خر هم سیب نمیخوره در همین حین عروس با یه ظرف سیب اومد گزاشت جلومون بعد یه سکوت سنگین وبعد🙄🙄 وبعد😂😂😂تم تم هستم مخلص همه •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
اگه شوهرتون هر روز از ظاهر شما انتقاد كند چه اتفاقي مي افتد؟🤔 حس بسيار بديه نه؟ پس یادتون باشه وقتي شما هم مرتبا از وضعيت مالي همسرتان انتقاد ميكنيد حسي بسيار بدتر به او دست ميدهد! مطمئن باشید اگر اين كار را مرتبا انجام ميدهيد بزودي محبت همسرتان را از دست ميدهيد. ⭐️برای هر نوع انتقاد دست و پاشکسته و با احتیاط جلو بروید 👇👇👇 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام میکنم به همه دوستان عزیز بابت کانال خوبتون و تجربه های عالیتون واقعا ممنونم برای زندگی من که عالی بوده 💖 من ۲۸ سالمه و همسرمم همینطور من مددکار کلینیک ترک اعتیاد هستم در جواب اون خانومی که گفتن نامزدشون گل مصرف میکنن نتونستم بی جواب بمونم. دوست عزیزم گل همون ماری جوانا یا گل گیاه شاهدانه هست یه نوعی ماده مخدر که عوارض جسمی زیادی نداره ولی وابستگی روانی زیادی داره . تو جامعه ما گل رو زیاد مهم نمیدونن مردم ولی همین مصرف گل راه رو برای مصرف مواد دیگه باز میکنه. عزیزم نمیخوام نگرانت کنم ولی باید بیشتر حواست رو جمع کنی و سعی کنی با آرامش و مراجعه به روان درمان ها همسرت رو ترک بدی این ماده معمولا ازین طریق ترک میشه. معمولا مصرف کنندگان گل بیشتر به خاطر مشکلات خانوادگی رو میارن بهش پس اینجا مسئولیت تو بیشتر میشه که باید سعی کنی ریشه مشکل رو پیدا کنی و کمکش کنی . گل چون تو روانشون تاثیر داره خودشون نمیتونن تصمیم به ترک بگیرن پس از همین الان دست به کار شو و زندگیت رو بساز، مطمئن باش نتیجه میگیری. امیدوارم مردم سرزمینم چه پیر و چه جوون انقد آگاهیشون بالا بره که خود مواظب خود باشن و زندگی رو به کام اطرافیان و خودشون تلخ نکنن. خیلی ممنون از کانال خوبتون •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🔴در موبایل همسرتون دنبال چه چیزی می گردید؟ دنبال ؟ می خواهید ببینید آیا با کسی در رابطه است یا نه؟ خب؟ بعدش می خواهید چه کار کنید؟ دعوا کنید؟ طلاق بگیرید؟ هر طور که حساب کنید این پروسه، پروسهٔ است و شما عملا به او می گویید که اعتمادی که شیرازه و قوام زندگی هست را به اون ندارید... 🔵به جای چک کردن موبایل همسرتون به اون احترام و عشق هدیه کنید، بیشتر کنید، اعتماد به نفستان را بالا ببرید، دنبال علت باشید، اعتماد را بیشتر کنید و اجازه ندهید این بازی خطرناک بین تون رایج بشه که از روی لج و لجبازی مُدام در حال کنترل وسایل شخصی و هم باشید. ❌احساس بازجویی، هم برای مرد و هم برای زن دردناک است. در عین حفظ صمیمیت به فردیت هم بگذارید. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 با سلام خدمت همه شما دوستان گلم و از ادمین عزیز خواهشمندم پیام من رو تو کانال بزارید خانمهایی که اعتماد به نفس ندارید داستان زندگی من رو بخونید و اعتقاد قلبی داشته باشید که خدا بنده هاشو رها نکرده و خودش حواسش به همه هست من الآن 30سالمه از وقتی که نوجوان شدم همش سرکوفت می شنیدم که قدت کوتاهه قدم 155می گفتن چقدر سیاهی! حالا یه سبزه معمولیم ولی خواهره کوچکتر از من هم قدشون و هم از حق نگذریم چهرشون از من زیباتر بود اما من بزرگتر بودم خواستگار داشتم ولی در نهایت به هم میخورد برای خواهرام خواستگار میومد ولی پدر و مادرم می گفتن اول دختر بزرگتر که حتی فامیل می گفتن که دختر بزرگترت شوهر گیرش نمیاد کوچکترو شوهر بده حالا یه مرد سن دار یا زن مرده پیدا میشه اینو میگیره منو میگفتی آنقدر ناراحت میشدم اما به روی خودم نمیاوردم ولی تو تنهای گریه میکردم زمان گذشت از سیزده سالگی تا بیست و دو سالگی که غم انگیز ترین روزهای عمرم با دل شکستگی سر خوردگی به خاطر نیش و کنایه غریبه آشنا ؛ یه خواستگار برام اومد که همه انگشت به دهن موندن ، همسرم نظامی افسر با درجه بالا، جوان، سالم، خوش قد و بالا، تحصیلکرده، که از قضا چه خواستگار سمجی بود هیچکس باورش نمیشد الان خوش بخترین زن و همه اونایی که اشکم رو در اوردن میگن خوش به حالت ، باورشان نمیشه این همه سال فقط با خدا درد و دل کردم چهل شب تو سرما آذر ما و دیماه وقت فجر صبح یواشکی میرفتم پشت بوم خونمون و نماز حاجت میخوندم که خدا منو از اون وضعیت روحی نجاتم بده که طوری حاجت داد و طوری عزیزم کرد همه هنوز هم هنگ موندن پس فقط خدا،خدا،خدا خانوما ، دخترا خودتون رو دست کم نگیرید و بیایید تو این کانال یاد بگیریم انسان ها رو به خاطر ظاهرشان که دست خودشون نیست مورد تمسخر و قضاوت و زخم زبان قرار ندیم و بدانیم هر که را خدا بخواهد عزیز و محترم میکند ، من این معجزه رو تو زندگی خودم دیدم •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام یه روز داشتیم فیلم میدیدم تو شبکه تماشا بعد تو زیرنویس اسم یکی بود که چند بار دیده بودم ، بعد برگشتم گفتم مامانمم برگشت گفت آره بابا منم خیلی دیدم تکراری مینویسن هیچ کس پیام نمیده واسه همین هی تکراریارو زیر نویس میکنن ، منم میخوام براشون پیام بفرسم هی زیر نویس کنن اسم بیاد ذوق کنم منم خندم😂 گرفت از حرف مامانم... گفتم مامان مردم مقاله مینویسن میفرسن کشورای خارجی ، بعد از اون طرف دعوت نامه میاد واسشون ، مامان ما آرزوش اینه تو شبکه تماشا اسمش هی زیر نویس شه😂😂😂😂 منو مامانم که جر خورده بودیم از خنده 😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام مادربزرگ شوهرم یه روز به یه بهونه ای اومد خونمون... مامان منم اون روز یه تشت بزرگ خمیر کرده بود تا نون بپزه... بعد برا اینکه زود خمیر عمل بیاد گذاشته بود کنار بخاری... این بنده خدا وقتی اومد داخل ، چون پا درد داشتو ما هم اون موقع مبل نداشتیم ، رفت و نشست روتشت خمیر.. من و خواهرام داشتیم تلویزیون تماشا میکردیم وای آنقدر صحنه خنده داری بود که نگو🤣🤣🤣🤣 ما یه آشنایی از قبل داشتیم ولی آنقدر از شوهرم گفت که من فکر کردم پسرشه... خلاصه جواب نه دادم تا اینکه از طرف دانشگاه رفتم جمکران و اونجا حالم یه طور خاصی بود... بعد دوباره اومدن خواستگاری و منم جواب مثبت دادمو خدارو شکر ۱۶ ساله داریم زندگی می‌کنیم بعد این همه سال وقتی مامانم میخواد نون بپزه ، یاد اونروز میفتم •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام خسته نباشید ممنون از کاناله خوبتون میخواستم به اون خانومی که گفتن تپل هستن و بقیه مسخرشون میکنن بگم واقعاخوش به حالت که تپلی من یکی از ارزوهای بزرگم اینه که چاق بشم اخه خیلی لاغرم هر راهی رو هم امتحان کردم اوایل همه میگفتن لاغری اما الان هیچ کس حق نداره بگه ، چون شوهرم اجازه نمیده خودش هم دوست داره چاق بشم اما به روی خودش نمیاره میگه من تورو همینطور میخوام لطفا ناراحت نباش خدارو به خاطر همینی که هستی شکرکن ✍ خدای حکیم را به خاطر داده هایش شکر کنید و به خاطر نداده هایش صبر کنید ولی از تلاش برای بهتر شدن دست نکشید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍊دیگه ظرف میوه تو ساده نچین ترفند میوه آرایی ‌‌ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•