eitaa logo
آدم و حوا 🍎
41.4هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
خیلی کوچیک بودم یه دختر عمو داشتم همسن بودیم آقا این همش منو میزد. بعد یبار که اینا میخاستن بیان خونه‌مون مامانم یادم داد بمن گفت اگه اون تو رو زد تو هم موهاشو بکش آقا نشون به اون نشون که اونا اومده بودن و من موهای دخترعموم رو گرفتم دستم و رو به مامانم تو جمع با صدای بلند گفتم مااااماااان اینجوریییییی؟؟؟؟؟ --------------------------------------------------------- 🌱🌱🍀🍀🌱🌱🍀🍀 سلام یبار یکی از فامیلامون تلفن زد ب خونمون گفت بابا خوبه گفتم خدا را شکر خوبن گفت مامانت خوبن؟ گفتم خوبن دوباره گفت مامانت خوبن منم گفتم بله خوبن😊 دوباره گفت مامانت خوبن؟ منم گفتم بله خدا را شکر همه خوبن ... باخودم گفتم این یه چیزیش هست. یدفعه صداشو برد بالا گفت میگم مامانت خونه اس. وااااای آب شدم اینقدر خندید فهمیدم خودم یه چیزیم بوده🤪 ------------------------------------------------------- •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
15.25M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍔 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
خواب زیاد میبینی و توی پیدا کردن تعبیر دقیق و درستش سردرگم میشی؟؟؟😥 خیلی از تعبیرا درست نیست و باعث دلهره و نگرانی میشه😓 این کانال تعبیر خواب های دقیق و صحیح از 👇 داره که کمکتون میکنه به جواب درست برسید👌 https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0 تعبیر خواب رایگان هم براتون انجام میشه👆✅
⛔️دعای پایبند کردن شوهر به زن و زندگی⛔️ اگر شوهر به زن دیگر تمایل پیدا کرده یا از زنش سرد شده و مالش را جای دیگری خرج میکند یا مدام بداخلاقی میکند و محبتی به همسرش ندارد و بی حوصله یا خسیس شده این دعا را بنویسد و در لباس خود نگه دارد ، شوهرش میل به زن دیگری نمیکند و از غریبه سرد میشود و محبتش به همسرش چند برابر میشود..👇👇 https://eitaa.com/joinchat/3078488073C9f200627db انقدر این دعا قویه که یه روزه اثرشو میبینید😳👆
18.53M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🍔 🥢سینه ی مرغ 🥢 نمک، فلفل سیاه، پاپریکا 🥢 آرد سوخاری 🥢 آرد گندم 🥢 تخم مرغ 🔹اگر دوست داشتید پاپریکا، آویشن و پودر سیر هم اضافه کنید. به جای بیفتک کوب می تونید از گوشت کوب هم استفاده کنید، فقط زیاد نکوبید که مرغ ها پاره بشن. اگر سینه ی مرغتون خیلی بزرگه می تونید به بیشتر از ۲ قسمت تقسیم کنید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام و خسته نباشید خدمت مدیر گل کانال و دوستان عزیز ممنونم از شما که نه تنها تعدادی انسان بلکه نسلی رو نجات دادید با وجود همسر خوب ، زندگیم رو خراب کردم ؛ 10سال ! کم زمانی نیست! و نخواسته و ندانسته تیشه به ریشه ی زندگیم زدم ، فکر میکردم همه ی راه هارو رفتم و فقط به طلاق میاندیشیدم و وای از صبوری همسرم ! تازه میفهمم چقدر صبور و اقا بود که اگر راضی به طلاق دادنم میشد الان در چه حالی بودم! در بچگی ازدواج کردم و همسرم به خاطر دانشجو بودن به مدت یک سال همیشه خونه بود و ما گردش میرفتیم یکدفعه درس ایشون تموم شد و بخاطر امرار معاش خونه و پیشرفت سریع مجبور شد تا دیر وقت کار کنه یه مرد سخت کوش و خستگی ناپذیر! اما برای من سخت بود نبودنشون و این مسئله رو حمل بر بیتوجهی ایشون میذاشتم و بارداری سریع من لحظه به لحظه من رو از همسرم دورتر و غر غرو تر کرد و همین شد پایه بیقراری های من که 10سال طول کشید صد بار از طلاق گفتم که همسرم همیشه سکوت کرد و راضی نشد و خوشحالم که بالاخره راه زندگی رو فهمیدم و فهمیدم زندگی واقعا هزاران راه نرفته داره ! هزاران راه ! راه زندگیتون رو پیدا کنید .خواهش میکنم هیچ زمانی ناامید نشید ... برام دعا کنید ممنونم🙏 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام عشقوليا ❤️ زندگيتون پر از عطر خدا 🌺 ميخواستم به اون خواهر گلم که گفتن چهار ساله ازدواج کردن و همش با همسرشون وقت ميگذرونن و با اون تو مهمونيا داخل اشپزخونه غذا ميخورن بگم که... عزيزم ببين شما خيلي داري راه رو غلط ميري در واقع اين عشق ورزيدن نيست ،همسر شما هم دوست داره وقتايي که مهموني هستين داخل جمع باشه و بگه بخنده 😌 شما اين راحتي و آزادي رو ازش گرفتي و اون بيشتر انگار رودرباسي گير افتاده با رفتار شما 😑 خواهشاعوض کن روشتو گلم 🌹 ببين خواهر اين برنامه ها خيلي خوبه و ميانه ي زنو مردو نزديکتر ميکنه ولي نه همه جا🤗 شما داخل خونه ميتوني هر طوري که ميتوني عشق ورزي کني 👱‍♀ ولي وقتي توي جمع هستيد يا مسافرت خودت رو دور نگه دار از همسرت تا تشنه ي تو بشه تو اين فرصت رو بهش نميدي🤷‍♀ همش خودتو زير دستو پاش ميندازي در اصل داري اذيتش ميکني ، منو همسرم 17 ساله ازدواج کرديم دو تا بچه داريم ي دختر ي پسر ... من هميشه خونم زبان زد فاميله خوشگليمم عاليه👸 هميشه عين ي بانو رفتار ميکنم داخل خونه و عين پروانه دور همسرم ميگردم 🦋 باهم غذا ميخوريم حتي با هم ميوه ميخوريم پيش هم وقتي تي وي ميبينيم دراز ميکشيم ، بچه ها شاهد عشق ورزيه ما هستن البته تا حدي و حدودي😎 ولي توي مهموني شايد کنار هم بشينيم ولي داخل ي بشقاب نميخوريم ... مسافرت ها هم تابع جمع هستيم و اگر زنانه مردانه باشه جدا ميخوابيم واين باعث ميشه وقتي چند روز دور از هم خوابيديم تشنه ي هم بشيم بيشتر همسر جان البته☺️ شما خيلي زياده روي ميکني گلم يکم رفتارتو عوض کن ، تو مهمونيا مسافرتا راحتش بزار،،،👌 براي خوشبختيه همه و من همسرمو بچه هام صلوات ❤️🌺❤️ ✍ نه اونقدر بهم نزدیک بشین که بسوزید نه اونقدر از هم دور بشین که یخ بزنید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام به همگی یه سوتی میخوام واستون تعریف کنم من وشوهرم یه سالی بود باهم عروسی کرده بودیم وبا ماشین داشتیم میومدیم به سمت تهران سر راه دیدیم یه پیرمردی وایساده منتظر ماشین به شوهرم گفتم این پیرمرد رو سوارکن. چون روستا بودیم ماشین کم بود پیرمرد سوار شد یه چند کیلو متر با ماشین رفتیم یهو یادم اومد مامانم چیگفته بود رو کردم به شوهرم گفتم، مامانم گفته چرا دامادم نیومد بامن خدا حافظی کنه دامادم رو بوس کنم بعد برین تهران، شوهرمن خونه مادرش بود به خاطر همین خدا حافظی نکرده بود😔 در همین زمان شوهرم یادش رفته بود کسی رو سوار کردیم به من گفت حالا تو بجا ی مامانت منو بوس کن سه بار تکرار کرد من اب شدم هرچی اشاره میکردم شوهرم بفهمه نمیگرفت 😱😱😱بعد دیگه خودش فهمید 👨‍🦰 به اولین شهر رسیدیم پیرمرد پیاده شد فکر کنم پشیمون شد ماشین ما سوار شده بود 😅😅 پریناز •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
💃💃💃 سلام یه ایده قری شما میتونین متن های قشنگی که طولانی هستن رو با صدای خودتون بخونین و به صورت وویس واسه همسرتون بفرستین.😊 مخصوصا این واسه کساییه که از هم دیگه دورن😔😢.اینجوری وقتی دلتنگ صداتونه صدا رو که بشنوه هم آروم میگیره😇 هم اینکه بی صبرانه منتظر میشه تا شمارو ببینه☺️😍. فقط حواستون باشه متن هاتون غم انگیز و امثالهم نباشه.😉 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 ✅ یه ایده فوق العاده 😍👇 سلام. ممنون از کانال خیلی خوبتون. دل و روده ی زیر ظرفشویی خراب شده بود و آب چکه میکرد و وسایل کابینت زیرظرفشویی هم گذاشته بودم داخل اتاق. هرچی به همسرجان میگفتم اهمیت نمیداد با ایده های این کانال این متنو براش فرستادم: محمدجان؛ با وجود تو همه ما حالمان خوب است ، همچنین همه ی وسایل خانه؛ ولی چند گاهی ست دل و روده های زیر ظرفشویی حالش خوب نیست و مدام گریه میکند، آنقدر اشک می ریزد که ممکن است سیل به راه بیفتد، دیگر کارش به جایی رسیده که اشکهایش چرکین شده است. او کمک تو را می خواهد دستهای تو را می فشارد و ملتمسانه از تو یاری می طلبد‌. تمامی وسایل زیر سینک هم، از سم و تارومارو وایتکس و غیره تا آچار و پیچ‌گوشتی و... از دست دخترمان عاصی شده اند و چشمهایشان را به دستهای تو دوخته اند و چشم امید به تو دارند؛ زیرا دیگر از دست خانوم خانه کاری ساخته نیست. تا نامه رو خوند خندید و بلند شد درستش کرد تا یکماه هم هی میرفت و درکابینتو بازمیکرد میگفت دیگه آب چکه نمیکنه 😁 امیدوارم بدردتون بخوره •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
♦️هر روز به یک مشت اسفند پاک نشده و خالص ۱ مرتبه سوره جن..سوره معوذتین هر کدوم ۷ مرتبه..و سوره زلزال ۷ مرتبه و سوره قریش ۹ مرتبه بخوانید و دود بدهید.♦️ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی سلام من ساره ام. سی سالمه و دو ساله از همسرم جدا شدم. داستان زندگیم شاید برای خیلی
داستان زندگی فائزه که رفت خیلی فکرم درگیر بود با خودم میگفتم یعنی ممکنه محمدرضا وقت هایی که سرکار و من تو زندگیم دارم به اون فکر میکنم پیش کس دیگه ایه؟ اون قدر ذهنمو به این حرفا درگیر کرده بودم که روز بعد خودم رفتم پیش فائزه. دوست صمیمیش توی خونشون بود. به فائزه گفتم یکیو میشناسی که بیاد محمدرضا رو امتحان کنه؟ با تعجب بهم نگاه کرد و گفت میخوای امتحانش کنی؟ دوستش که اونجا بود گفت وا مگه آدم عاقل شوهرشو امتحان میکنه؟ خودت با این کارا چشم و گوششو باز میکنی به نظر من اصلا امتحانش نکن. فائزه با اخم به رفیقش نگاه کرد و گفت نه والا بعضی وقتا خوبه که شوهرتو امتحان کنی ولی نباید بدی دست غریبه. میخوای خودم امتحانش کنم؟ گفتم آره شمارشو بهت میدم تو امتحانش کن. ساره شماره رو گرفت و چند روزی مدام گوشی دستش بود و به محمدرضا پیام میداد. بالاخره بعد از دو روز محمدرضا برگشت بهم گفت نمیدونم کدوم احمقیه که مدام مزاحم من میشه بهم میگه عشق قدیمیتم خیلی میخوامت. زنت به درد تو نمیخوره. بیا ببین این کیه؟ گوشی رو گرفتم و مزاحم که زنگ زد هر چی از دهنم دراومد بهش گفتم. همون روز فائزه اومد خونمون و دوتایی زدیم زیر خنده. گفت نه بابا شوهر تو از این آدما نیست خیلی آدم حسابیه دمش گرم. گذشت تا پنج شیش ماهیی که گاهی اوقات دوست فائزه هم میومد خونمون، اسمش سیما بود و دختر مهربونی بود. خیلی دوست داشتنی و دلسوز بود. یه روز غروب که میخاستم از در خونه بیام بیرون و برم خونه مادرم، سیما اومد جلومو گرفت و گفت کار واجب باهات دارم. اسکرین شات کلی چت که اسم و عکس محمدرضا بالاش بود بهم نشون داد و گفت از همون روزی که فائزه امتحانش کرده باهاش حرف میزنه اولاش بهم میگفت یه پسر دیگس ولی یه روز گوشیش افتاد دستم و اینا رو دیدم. تو الان حامله ای پس زندگیتو نجات بده. دست و پام میلرزید، میخواستم بگم من حامله نیستم ولی اونقدر بهم فشار اومده بود که یهو غش کردم و افتادم رو زمین. دست و پام می‌لرزید ، اونقدر ناراحت بودم که نمیتونستم بگم من حامله نیستم . تا به خودم اومدم دیدم غش کردم و افتادم رو زمین . به حال خودم که اومدم خونه بابام بودم و سیما هم بالا سرم بود . مامانم مدام به سر و صورتش میزد و می‌گفت چیشده چه بلایی سر بچه طفل معصومم اومده . به خودم اومدم و دوباره پیام ها رو از سیما خواستم ، سیما نشونم داد و گفت فائزه چند ماهه با یه پسر اشنا شده ولی نمیگه کی ، هر روز یه اسم میداد ‌. چند وقت پیش اسکرین ها رو تو گوشیش دیدم و سریع واسه خودم فرستادم ، بعدش بهم گفت تو حامله ای . هر چی فکر کردم دیدم بدونی بهتره ، دلم نیومد با یه بچه هوو سرت بیاد . مامانم نفرین میکرد و من گوشه خونه نشسته بودم و فقط گریه میکردم . سیما قسممون میداد که اسمی از من نیارید ، مامانم زنگ زد به بابام و داداشم . همه می‌گفتن حتما محمد رضا رو میکشیم ، دم درآورده . ادامه دارد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•