eitaa logo
آدم و حوا 🍎
41.3هزار دنبال‌کننده
2.2هزار عکس
2.8هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
منو رفیقم(هردو پسریم و سینگل بگور) رفته بودیم دم یک بستنی فروشی خانم فروشنده پرسید چند اسکوپ بزنم؟! من و دوستم مهندس نرم افزاریم و داشتیم فکرمیکردیم که اسکوپ که میشه محدوده اجرای دستورات داخل یک چیزی مثل تابع😂🤦‍♂ بعد خانمه دید ما مثل اسب داریم نگاهش میکنیم، گفت سه تا میزنم اسکلا😂😂😂 همون روز هم برای اولین بار رفتیم یک کافه، منو رو برداشتیم اصلا نمیدونستیم چین اینا😂💔 به گارسون گفتم من وگانم یچی مثل چایی داری برام بیاری😂 گارسون ی لبخندی زد گفت قطعا اینجا آبگوشت سرو نمیکنیم، 😂 بنظرتون فهمید؟ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• 🌸🌸🌸❤️🍀❤️🌸🌸🌸 سلام عزیزم من هرسوتیی که میخونم یاد سوتی های خودم میوفتم😁😁 البته این سوتی مال مادربزرگمه یبار بچه که بودیم مادربزرگم اومده بود خونه امون بعد هی میگفت سرم داره میترکه مامانمم تو خونه دارو مسکن نداشت بهش بده بمن گفت برو ببین همسایه داره منم رفتم نداشت برگشتنی رفتم از بقال سر کوچمون اسمارتیز خریدم یه قرمزش رو بریدم دادم مامان بزرگم گفتم بیا مسکنه😂😂 اونم خورد و بعد ده دقیقه گفت وای دخترم دستت در نکنه آب رو اتیش بود😂😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
یه بارم تو بچگی با یکی از دخترای فامیل که ازمن بزرگ تر بود همسن خواهرام بود حرف میزدم و جو گرفته بود داشتم خودی نشون میدادم اینا یه داداش داشتن که وقتی خواهرام بچه بودن خیلی اذیتشون میکرده و اسمش غلام رضا بوده ولی خواهرام اسمشو گذاشته بودن غلام سیا حالا منم با دختره حرف میزدم داشت داستان داداشش رو تعریف میکرد گفتم کدوم داداشت غلام سیاتونو میگی دیدم به آنی از این رو ب اون رو شد گفت اسم داداشم غلام رضاس به حالت فشنگ رفت خب بمن چه من از کجا بدونم فک میکردم غلام سیا هم اسمه •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
داستان زندگی سلام من ساره ام. سی سالمه و دو ساله از همسرم جدا شدم. داستان زندگیم شاید برای خیلی ها غیر قابل باور باشه داستان یه اعتماد و زندگی ایی که به چشم بهم زدنی نابود شد. 😭 اگر زندگیت برات مهمه این داستان رو بخون تا هیچ وقت اعتماد بیجا به کسی نکنی. تازه یک سال بود که ازدواج کرده بودم، ازدواجم سنتی بود ولی همسرم از قبل منو میخواست، پسر همسایمون بود و جوون چشم پاک و مؤمنی بود. برای من این چیزا ملاک بود که منو دوس داشته باشه و بتونیم کنار هم آسایش داشته باشیم. بعد از یک سال که عقد کردیم رفتیم خونه خودمون. خونمون دو سه تا کوچه با خونه مادرم فاصله داشت. زندگی خوبی داشتیم محمدرضا مرد زندگی بود. صبح میرفت سرکار و بعد از کارش میومد خونه یا گهگاهی می رفت به مادرش سر میزد و میومد. توی کوچمون با همسایه ها زیاد رفت و آمد داشتیم. با اینکه شهرستان بزرگی بود اما چون همسایه های قدیمی بودیم و بافت منطقه همون طور قدیمی بود و خونه ها ویلایی بودن همه همدیگرو میشناختیم. دو سه تا دختر همسایه داشتیم که از همون بچگی با همدیگه میرفتیم مدرسه، زمان دانشگاه بین ما فاصله افتاد اما بازم هنوز با هم رفیق بودیم. یک روز که توی خونه داشتم نهار میپختم زنگ در خونه رو زدن، درو که باز کردم دختر همسایه رو دیدم. اومد بالا و گفت مهمون نمیخوای ساره؟ اسمش فائزه بود، بچگی زیاد با هم رفت و آمد داشتیم ولی بعد از اون زیاد رفت و آمد نداشتیم. وقتی که رفتم خونه خودم از اون روز رفت و آمد ما شروع شد. وقتی که شوهرم نبود میومد خونه و بهم سر میزد، از محمدرضا و زندگی می پرسید میگفت زندگی خوبی داری قدر شوهرتو بدون. رفته رفته رابطمون خیلی صمیمی شد در حدی که بیشتر روزا که محمدرضا خونه نبود میومد پیشم. یک روز که اومد خونم حالش خیلی بد بود گریه کرده بود و میگفت عصبانی ام.. وقتی ازش پرسیدم چی شده گفت شوهر دوستم به دوستم خیانت کرده باورت نمیشه که این آدم چقدر مرد چشم پاکیه اصلا اگه میگفتن سرش قسم بخور من حاضر بودم قسم بخورم بس که این مرد، مرد خوبی بود. به از محمدرضا نباشه تقریبا مثل اون بود. با تعجب بهش نگاه کردم و گفتم واقعا میگی؟ گفت آره این دوره زمونه نمیشه به هیچ مردی اعتماد کرد والا تا امتحانشون نکنی جواب خودشونو پس نمیدن. منم گفتم نه اینجوری نیست من به شوهرم اعتماد کامل دارم. فائزه خندید و گفت باشه ولی به نظرم خودت امتحانش کنی بد نیست.. ادامه دارد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
💐🍃🌿🌸🍃🌾🌼 🍃🌺🍂 🍂🍃 🌸 💃 👸بانو !! گاهی بجای اینکه به شوهرتون بگید دوستت دارم ! بگید بهت افتخارمیکنم ... چون برای مردها این جمله اثرش از جمله اولی بیشتره! این جمله با ساختار شخصیتی مرد متناسبه و نوعی حس اقتدار بهش میده! •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام به همه دوستان من و همسرم یه ساله نامزدیم ، من شهرستان و ایشون تهرانن من دانشجوام و مجبورم فعلا این یک سالو شهرستان باشم ایشونم به خاطر کار نمیتونن زیاد بیان و دوماه یه بار همدیگرو میبینیم و بیشتر تلفنی حرف میزنیم. من اوایل خیلی از خوشگذرونیام واسه شوهرم با آب و تاب تعریف میکردم و بعدش حس میکردم شوهری دلتنگم شدن و این باعث میشد غر بزنه که این چه نامزدیه همش از هم دوریم . الان ولی خیلی تو جزییات همه چی نمیرم و مثلا فقط میگم پارک رفتیم و خوب بود و اگه ایشون بودن بیشتر بهم خوش میگذشت و منم نشون میدم که با اینکه خوش میگذرونم ولی با شوهری بیشتر خوش میگذره بهم . همسرم دیگه از دوریمون غر نمیزنه و بیشتر مشتاقه دیداره . خانوما ی گل ببخشید تجربه ام شاید کوچیک باشه ولی چون در این مورد مطلبی تو کانال ندیده بودم نوشتم . ✍ بعد از ازدواج زن و مرد دوست ندارند این جمله رو از همسرشون بشنوند که " رفتیم فلان جا خیلی بهمون خوش گذشت " چون دوست دارند بهترین لحظات زندگی را فقط با همسرش تجربه کند و این یکی از دلایلی است که زن ها دوست ندارند شوهرشون با مردهای دیگه بیرون بروند •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
❤️یَا وَاحِدُ الْبَاقِی أَوَّلَ کُلِّ شَیْ‏ءٍ وَ آخِرَهُ❤️ 🔷اگر کسی فکر های باطل و خیالباف بسیار میکند و بدین سبب ناراحت باشد این اسم را بسیار بخواند نجات می یابد 🔹 🔷 کسی از چیزی یا کسی خوف و ترس داشته باشد قبل از نماز ظهر غسل کند و نماز خواند چون فارغ شود پنجاه بار این اسم را بخواند از ترس و خوف دشمن ایمن گردد و دشمن بر وی مهربان شود.🔹 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام منم دوست دارم تجربه ی زندگیم رو بگم... راستش قبل از ازدواج کسی رو دوست داشتم اما خانواده راضی نمیشدن بعد از 5سال اون پسر ازدواج کرد منم از شدت ناراحتی با این همه خواستگار شدم زن کسی که دوبار طلاق گرفته بود ... الان دوساله با هم زندگی میکنیم شوهرم مرد خیلی خوبیه اوایل عقد خیلی بهش علاقه مند شدم چند ماه که از عقدم گذشت خیلی زندگیمون خراب شد طوری که همش به شوهرم می گفتم نمیخوامت طلاق بده.... دیگران تو زندگیم خیلی دخالت داشتن می گفتن نامزد قبلیش فلان بوده چنان بوده یا اینکه مگه چه مشکلی داشتی زن این شدی؟؟؟ یا خواهر شوهرم میگه با نامزد قبلیش تو این اتاق میخوابیدن.... منم حسابی داغون شدم یه روز اونقدر گریه کرده بودم که شوهر همه چی رو فهمید سریع بخاطر اینکه منو از دست نده عروسی گرفت....چند ماه بعد هم باردارشدم ... وقتی باردارشدم دیگه احساس کردم راه فرار ندارم شوهرم تمام زندگیشو به پام ریخت تو خونه می شینم کارای خونه رو انجام میده بیشتر وقتا غذا میخره نمی زاره غذا درست کنم..و حسابی باهام حرف میزنه که یه وقت سرد نشم الان خیلی بهتر شده و خیلی زیاد دوستش دارم چون نمی زارم دیگه کسی دخالت کنه و حرفای نامربوط بزنه...دخالت دیگران تو زندگی ، زندگی رو نابود میکنه... هر اتفاقی میفته حتما با شوهرتون درمیون بزارید نزارید تو دلتون بمونه ✍ منتظر نباشید تا همسرتان از همه ناراحتی ها و دغدغه های شما باخبر شود یا یه روزی خودش بفهمد ، احساس و یا انتقادی دارید با توجه به اصول حرفه ای انتقاد بیان کنید نزارید عقده بشه ... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خانه داری ۲ لیوان سرکه سفید ۱ قاشق مایع ظرفشویی بهترین روشی که مایکروفر رو برق میندازه . •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
دوستم روانشناسی خونده میخواد یک دوره ای ضبط کنه، بهم گفت چی فکر می‌کنی خوب باشه؟ گفتم دوره کسب درآمد از شوهر😂 چجوری باهاش رفتار کنیم خودش هرروز بزنه به کارت، ازتم نپرسه چه کردی باهاش😂 •✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾• ✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾ سلام گل گلیا من یه شوهر خاله دارم معلمه و خیلی خیلی منظم و با اخلاقه؛ خلاصه شبا سر ساعت میخوابن و سر ساعت بیدار میشن و کلا زندگی بشدت با کلاسی دارن.... دو تا دختر تو سن سال من و خواهرم دارن... دختراش تعریف میکردن یه شب که سریال داشته با هم داشتن(اونجا حدودا ۱۲......۱۳ سالشون بوده) یواشکی میدیدن با صدای نسبتا کم، مامان بابا هم خواب. یهوووو بازیگره داد میزنه (بابااااااااا بابک) با صدای بلند..... یهو باباشون با وحشت میپره تو پذیرایی دستپاچه دنبال عینکش میگرده و هی میگه چیه دخترم چیه دخترم😂😂😂😂 بعدش گفته فک کردم شما گفتین باااااباااااکمک •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ و تغییر مثبت در زندگی 🌹 سلام وقتتون بخير من دو تا تجربمو كه برگ برندم توي زندگيمه رو باهاتون در ميون ميذارم تجربه اول من اينه من ٢٣سالمه و همسرم ٢٦ سالشه و چهار ماهه عقد كرديم ازدواجمون عاشقانه بوده همسر من بازيگر و كارگردان و نويسندس و اطرافش پر از دختراي جورواجوره من از تكنيكي كه مادرم يادم داد و خودش براي پدرم استفاده كرد استفاده كردم و به شوهرم كاملا القا كردم كه بهش اعتماد دارم و ميدونم فقط حواسش به منه و گهگاه هم بروز دادم كه بدونه واسم مهمه و بيخيالش نيستم در عين اينكه نگران نيستم خيانت كنه ولي حسوديمم ميشه و بسيار كارسازه چون مردا به اعتماد زنهاشون نياز دارن و درعين حال از بي تفاوتي زنشون متنفرن تجربه دوم من اينه خانواده همسرم روز عقدمون صورت قباله كه شب قبل خودشون امضا كردن رو پاره كردن و قهر كردن و جلوي مهمونا گذاشتن رفتن و خيلي بيكلاس بود كارشون خيليا گفتن همون موقع كه قيدشو بزن و باهاش ازدواج نكن اما من محكم پاي عشقم موندم و پشيمون نيستم اوايل مدام يادآوري ميكردم كه مادر و خاهرت تنهات گذاشتن و ازشون متنفرم و شوهرم هرروز افسرده تر و شرمنده تر از روز قبل ميشد. از خانوادش دلخور بود ولي به هر حال خانوادش بودن و بهشون وابسته بود و حس بدي داشت و عصبي شده بود تا اينكه بخودم اومدم ديدم شوهرم ازشون فاصله گرفته هركاري من ميخام انجام ميده و مثل موم تو مشتمه ولي حالش خوب نيست و غمگينه فهميدم بايد جو رو آروم كنم من بخاطر عشقم به خانوادش احترام ميذارم و هرچي ميگن با سياست جوري جواب ميدم كه شرمنده ميشن و به مرور رفتارشونو درست كردم و توكل كردم به خدا الان كه روابط دوتا خانواده رو بهتر كردم تاثيرشو ميبينم كه شوهرم خوشحالتره خانما بخاطر عشقتون و آرامشش كه مايه آرامش خودتونه رابطتونو با خانواده شوهرتون خوب كنيد و سعي كنيد بفهمونيد دشمني ندارين مادر شوهرم همش بد منو ميگفت ولي من ميگفتم به شوهرم كه مادرت زن خوبيه و دوسش دارم شوهرم فهميد من روحم بزگتر از بقيس و عشقش عميقتر شد و بعد از بهبود روابط حالش بهتر شد اميدوارم خسته نشده باشيد از حرفام لطفا امتحان كنيد تا تاثيرشو ببينيد باتشكر از ادمين عزيز •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
♦️به جهت رفع وسوسه و دلشوره و گمان بد آيه ۴۵ و ۴۶ سوره مباركه اسرا و آيه ۱۲۹ سوره مباركه توبه خوانده شود و آيات ذكر شده را نوشته همراه خود داشته باشيد🔻 🌺وَإِذَا قَرَأْتَ الْقُرآنَ جَعَلْنَا بَيْنَكَ وَبَيْنَ الَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ بِالآخِرَةِ حِجَابًا مَّسْتُورًا ﴿۴۵﴾ وَجَعَلْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا وَإِذَا ذَكَرْتَ رَبَّكَ فِي الْقُرْآنِ وَحْدَهُ وَلَّوْاْ عَلَى أَدْبَارِهِمْ نُفُورًا ﴿۴۶﴾ فَإِن تَوَلَّوْاْ فَقُلْ حَسْبِيَ اللّهُ لا إِلَهَ إِلاَّ هُوَ عَلَيْهِ تَوَكَّلْتُ وَهُوَ رَبُّ الْعَرْشِ الْعَظِيمِ ﴿۱۲۹﴾🌺 •┈┈••✾🍀🎗🌹🎗🍀✾••┈┈• به محض خواندن احساس سردی در قلبتون خواهید کرد •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
میشه برا بدست آوردن دل ناراحت آقاتونم باشه دررابطه با روزپرکارشون یا خسته بودن ذهنشون ... 🦋 🦋 🦋 . مگرمیشود تو را ول کرد به امان خدا؟! مگرمیشود ازتو دست کشید؟! دیوانه جان؟! توخدای کوچک روی زمینم هستی،تو زیباترین و باارزشمندترین دارایی من ازکل جهانی ... بدون تو به کجا پناه برم؟! من اسیرقلب توشدم تا کنارت باشم،تانوازش کنم آشفتگی های گاه گاهی تورا ... من مجنون عشق توشدم تا خودنازنینت را رهانکنی،تا هرروزت را قشنگترو قوی ترازدیروزت آغازکنی ... من به دنیای تو آمده ام تا فقط آرامش خیالت باشم،خوشی های لحظه به لحظه ات باشم ... تو لایق زیباترین و قشنگترین اتفاقات جهانی،باید جهان تورا روی سرش بگذاردو راه به راه قنددلش ازداشتنت آب شود ... بینظیر یارمن ؟! تورا بخاطر مردانگی های دلبرانه ات،بخاطر فهم ودرک بی اندازه ات،بخاطرتلاش های خالصانه ات،بخاطر قلب مهربان و زبان شیرینت سپاس ... وجودت جاودانه باد همسر فداکار وپراز عشق من ... •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•