#اعتراف
میدونید نسل های جدید خیلی تغییر کردن و کارهایی میکنن که حداقل برای من قفله😂 پسر عمم ۱۳ سالشه اومده با خواهش و التماس بهم میگه یک مشت بزن پای چشم😐 گفتم دلش نشکنه زدم😅 رفت چند روز بعد فهمیدم این فسقلی رفته موبایلشو فروخته بازی ps5 خریده😱 به پدر مادرشم گفته گوشیمو دزدیدن کتکم زدند اونا هم یک گوشی بهتر خریدند😂💔
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
سلااااام دوستان
اومدم از سوتی مادربزرگم بگم 😅😑
داشتیم با خاله هام در مورد بچه هایی که خونواده هاشون ولشون میکنن صحبت میکردیم
یهو مادربزرگم گفت: مگه همین اتفاق پارسال تو شهر خودمون نیفتاد ؟!
حدود ۷_۸ سال پیش یه آقایی میره اشغال بندازه تو سطل اشغال
میبینه یچیزی تکون میخوره
یکم که دقت میکنه میبیینه یه نوزاد ِ
خلاصه بچه رو میگیره بزرگ میکنه
الانم ماشالا جوون مَرد شده 😐
پارسال!!
۷-۸ سال پیش!!!
تو این فاصله جوون مرد هم شده؟!!!!
🤣🤣🤣😅😅😅
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی 🌸🍀 چند روزی گذشت و من هربار که می خواستم با زیبا صحبت کنم و آدرس خونه شونو بگیرم یه نف
داستان زندگی ❤️🎀
وقتی برگشتیم ننه مثل پروانه دورو ورم میچرخید و بهم میرسید و گرد پودرهایی که رمال داده بود رو بهم می داد و اصرار داشت بخورم
چند وقتی بود شب ها نمیتونستم بخوابم..
یه مدت گذشت و بابت موضوع زیبا بچه ها دستم می انداختن
ولی من توجهی نمی کردم
یه روز که با بچه ها دور هم جمع بودیم یه دفعه دیدم در میزنن
چون تو حیاط بودم در رو باز کردم و دیدیم مصطفی با سر و صورت خاکی و به هم ریخته اومد تو و گفت تو جاده (آدرسش را دقیق داد) تصادف کردم
با حالی زار به سمت بچه ها رفتم و جریان رو تعریف کردم اما هرچی دنبال مصطفی گشتیم پیداش نکردیم
به اصرار من با بچه ها سر صحنه تصادف رفتیم که دیدیم مصطفی جان به جان آفرین تسلیم شده
از این اتفاق هایی که برام رقم
می خورد تا مرز جنون و دیوانگی
پیش می رفتم
هنوز سنی نداشت و تازه عقد کرده بود، دلم برای جوانیش کباب می شد
آنقدر آش و لاش شده بود که حد نداشت، مراسم ختم و هفته اش گذشت و مامانش یه لحظه آروم نمی شد.... نامزدش یه جور دیگه، همه حالمون بد بود
از اینکه خبرم کرده بود و آدرس محل تصادف رو داده بود دلم خون بود..
هر هفته با مامان براش خیرات پخش می کردیم وقتی سر خاکش بودم به این فکر می کردم که زندگی ارزش بدی نداره و تنها خوبی که می مونه، مصطفی یه بار هم به کسی بدی نکرده بود هربار پاش می افتاد تو هر کار خیری پیش قدم می شد و اگه یکی از بچه ها مشکلی داشت هرکاری از دستش بر می اومد براش انجام می داد.
بعد از یک هفته همه رفتیم خونه خودمون و من سعی می کردم هر از گاهی به مامان مصطفی سر بزنم.
روزها به همین منوال می گذشت
یه بار که از سرکار می اومدم
چون از صبح به ننه گفتم غذا درست نکنه (چندروزی بود پادرد داشت ) تو راه دوتا ساندویچ همبرگر گرفتم و راهی خونه شدم
وقتی رسیدیم ننه منتظر من چشم به در بود
شام را که خوردیم جاها رو انداختم و خوابیدم موقع خواب به اتفاقاتی که تو این مدت افتاده بود فکر می کردم
کم کم چشم هام گرم شد که احساس کردم صدای نفس های کسی تو صورتم می خوره
چشمهام نیمه باز بود که دیدم چند نفر دور هم جمع شدن و پچ پچ
می کنن و ریز ریز می خندن صورت هاشون بیش از حد سفید بود... ترس تموم وجودم را گرفته بود
رفتم زیر پتو حس می کردم به من نگاه می کنن شاید متوجه شده بودن که من حضورشون رو احساس می کردم....
ادامه دارد
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام خانوما میخواستم یکی از #ویژگی های #ذاتی #آقایون که اکثرتون بلدین وتجربه شده براتون رو درموردش چندتا نکته بگم و اون نیاز آقایون به #اقتداره💪
آقایون شدیدا" نیاز دارن که قدرتشون💪 رو #تحسین و #تایید کنیم 👍
و همیشه از اینکه مقتدر و توانمند شناخته بشن احساس لذت میکنن 😋
دقت کردین آقایون وقتی به همدیگه میرسن تو سلام و احوالپرسیاشون از واژه های کوچیکتم ، مخلصیم چاکریم ، نوکرتم و... استفاده میکنن
و در واقع خودشونو جلوی کسی که دوس دارن بااین جور واژه ها کوچیک میکنن که طرف مقابلشون لذت ببره👌 واحساس بزرگی واقتدار کنه چون طرف مقابلشون هم یه مرد هست
اونا به طریق خودشون به همدیگه ابراز علاقه میکنن😍 وفکر میکنن که خانمها هم همینطورن ولی ما باید بدونیم که اگر شوهرمون به این طریق بهمون ابراز علاقه کرد ازش بپذیریم چون مدلشون اینطوریه☺️
مثه اون خانمی که گفته بودن شوهرم برام پیام داده که :
((بانوی کلبه ی من میشه کمی از وقتت رو بذاری و برای "بنده ی حقیر " فسنجون درست کنی باشد که جبران کنم.))
شوهر این خانم هم ؛ فکر کرده خانمشون هم مثه آقایونن و اگه بهشون حس اقتدار بدن💪 خانمشون لذت میبرن برای همینم خودشونو حقیر لقب دادن و از خانمشون خواهش کردن😍
پس چیشد : آقایون از اقتدار خوششون میاد و اگر بخوان کسی رو هم خوشحال کنن به طرف اقتدار میدن 💪
پس اگه شوهرتون از اقتدارش که خیلی براش مهمه به خاطر شما کم کرد بدونید که دوستتون داره❤️ ومیخواد بهتون حس خوشحالی و لذت بده😍
امیدوارم با #بینشی_روشن از #تفاوت های زن و مرد زندگی سرشار از عشقی رو داشته باشین 😘💋
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#عکس_شما
فکرشم نمیکردم بهم برسیم
ولی خدا خودش خاست
به خدا اعتماد کنید و مطمعن باشید که جواب می گیرید :)
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
سلام به همگی.
آقا چند وقت پیش جشن تکلیف دختر عمم بود همه فامیلا هم دعوت کرده بودن. خلاصه همچی اوکی بود و همه اومده بودن کلی کادو کوچیک و بزرگم کادو پیچ شده و شیک آوردن 😂دختر عمه منم از اول تا آخر مجلس چشمش به کادو ها بود و ذوق داشت.خلاصه همین که مهمونا رفتن هجوم آوردیم که کادو ها رو باز کنیم.آقا کادو ها رو که باز کردیم شاید باورتون نشه همشوننننننن ظرف بود. ازین ظرفای سرامیکی سفید😂 آخه فامیلشون ظرف فروشی داره مثه اینکه همه رفتن ازش قسطی ظرف گرفتن.حالا هرچی ما بیشتر کادو ها رو باز میکردیم این بچه دپرس تر میشد. تهش عمم دید خیلی ناراحت شده به شوخی زد پشتش و گفت اشکال نداره جهازت جور شد دیگه😁اینو که گفت بغض دخترعمم ترکید و زد زیر گریه😂خواستم بگم آقا تو رو خدا نکنید با روح و روان بچه های مردم بازی نکنید 😁 دختر بچه عروسک بیشتر دوست داره
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام خیلی ممنونم از کانال بسیار خوبتون
من همیشه تلاش می کنم زندگیه عالی داشته باشم تا اندازه ی زیادی هم موفق بوده ام دوست دارم بعضیا از تجربه های زندگیمو بگم
من ۵۰ سالمه ، ۲۴ ساله ازدواج کردم ، یه چیزی که خیلی مهمه و ما نتیجه زیادی گرفتیم از اوایل ازدواج قرار گذاشیم شبا یه ساعتی باهم حرف بزنیم اسمشو هم گذاشتیم #کلاس_اخلاق
تو اون کلاس به هم #پیشنهاد میدادیم #انتقاد میکردیم
بهم دیگه می گفتیم باید بهترین زندگیو داشته باشیم
ایرادو همو فقط تو جلسه می گفتیم
خواهر های گلم خوبه با یه شیطونی جو یه روز عوض کنید #ولی بهم بگید باید با #کمک هم بهترین زندگیو بسازیم
تا این بشه هدفتون ، ملکه ذهنتون
ّپس هیچ وقت تحت هیچ شرایطی تو #جمع به همدیگه #تذکر_ندید
البته مردا اگه حرفتونو قبول هم داشته باشند راحت قبول نمی کنن ولی انجامش میدن همیشه مواظب غرورشان باشید
آخه اینقدر پستی بلندی داره که باید زندگیو اصولی در کنار شیطونیامون بسازیم
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
#پسرونه
ای لعنت به رفیق نادون😂 بهش پیام دادم خواهر زنت خیلی دختر خوبیه و... 😂 برای من جورش نمیکنی باجناق بشیم؟! کلی ازم پرسید شرایط ازدواج داری خونه ماشین و...گفتم داداش چی میگی تو نمیدونی اینارو دارم؟!😳 چرا اینجوری جواب میدی جایی هستی؟! قبلا خیلی بی ادب و عوضی بودی 😂 گفت ببخشید آقا .... من همسرشم خطامونو عوض کردیم وقت نکرده اطلاع بده🤦♂💔 حالم خوش نیست، 😂 من دیگه اون آدمه سابق نمیشم،
آز همینجا میگم : رضا داداش خیلی ..... آخه آدم خطشو با زنش عوض میکنه، دیدار به قیامت، خواهرزنتم نمیخوام😂😂😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام ممنون از کانال خوبتون
من دیشب برام ی اتفاقی افتاد که گفتم با شما دوستای گلم درمیون بزارم.
اینکه دیشب #شوهرم قرار بود از سرکار زود بیاد خونه ولی یدفعه زنگ زد گفت کارم طول کشیده و #دیرمیاد ...
منم که از کی منتظر بودم بیاد یدفعه #زدحال خوردم خواستم باهاش #دعوا کنم که یاد این کانال خوب افتادم و بهش گفتم :
" اشکالی نداره گلم من تا هر وقت بیای منتظرت می مونم و عاشقانه دوست دارم و فقط مواظب خودت باش " شوهرم چشماشو می تونستم تصور کنم😳 و کلی ذوق کرد که من بهش غر نزدم و کلی قربون صدقه ام رفت😘
زندگی رو سخت نگیرید ممنون بابت این کانال جیگر
✍ اگر کمی قبل از حرف زدن فکر کنیم میتونیم دنیای بهتر و شیرینی برای خود و عزیزانمان خلق کنیم
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حرفه ای شکلات پیچ کن😍
🎈
🍩
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
بچه بودم حدود ۱۱-۱۲ سالم بود خیلی شوت بودم😅 حنا بندون عمم بود رفتم آشپزخونه خونه پدربزرگم دیدم یک کیک کاکائویی گذاشتند رو کابینت😋 یک ناخنک کوچیک زدم😂 دیدم چقدر بدمزست، گفتم کیک خراب شده همشو ریختم تو سطل زباله، رفتم به اونیکی عمم گفتم کیکتون خراب شده ریختم دور، اونم گفت کیک که نیومده😱 چیو ریختی؟!😳 رفتیم نشونش دادم😂 حنا بود😂 بیچاره مثل مرغ پرکنده دور خونه میچرخید و دااااد میزد میگفت چیکارکنم😱😱😱 یادم نیست چجوری درست کردن ولی خب مامان بابام درس سختی بهم دادن😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
دو هفته پیش خواهرزادمو بردم پارک. سوار تاب برقی شد. مسئول دستگاه یه پسره جوون بود. بعد که خواهرزادم پیاده شد اومدیم بریم هی دیدم پسره پشت سرمون یه چی میگه بر گشتم نگاش کردم،باز حرف زد دوباره نگاه کردم خلاصه دور سوم کیفمو چرخوندم محکم زدم تو سرش.. یهو پسره برگشت گفت خانم دارم با موبایل صحبت میکنم با شما نیستم😂 سرمو شکستی
نگو پسره هندزفری بی سیم تو گوشش بوده. من فکر میکردم با من حرف میزنه میخواد مزاحم بشه😂خدایا هیچکسو اینجوری امتحان نکن😂😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
فینگرفود سه سوته مجلسی😋
مواد لازم :
گردو ۱۰ عدد
سینه مرغ ۱ عدد
کلم بنفش کوچک
فلفل دلمهای ۱ عدد
خیار شور بزرگ ۱۰ عدد
سبزی شوید، گشنیز، جعفری
سیب زمینی متوسط ۳ عدد
سس مایونز ۳ ق غ
پیاز و سیر ۱ عدد
نان تست ۱ بسته
هویج ۲ عدد
🎈
🍩
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام خدمت مدیر و تمامی خواهر های گل کانال
من میخواستم در جواب اون خانمی که گفته بودن گاهی به همسرمون حقیقت را نگیم ؛ میخواستم بگم خواهر گلم شما کاملأ در #اشتباه هستید شاید شوهر بفهمه که خانمش بهش دروغ گفته بعد چی آدم بدتر بی ارزش میشه و همسر دیگه به آدم اعتماد نمیکنه
خواهر گلم راه های دیگه ای هم هست که زن با اون روش کاری کنه شوهرش غیرتی نشه مثلأ موقعه خرید همیشه همراه همسرتون برید #بذارید اون با سلیقه خودش براتون خرید کنه بذارید #اگه فروشنده #مرد بود شوهرتون خودش باهاش حرف بزنه یا خریدی چیزی دارید به شوهرتون بگید خودش از بیرون که میاد براتون خرید کنه
همسر من اولش هیچی از خرید زنانه نمیدونست الان با #کمک من خیلی خیلی سلیقه اش عالی شده من همسرمو #عادت دادم تا خودش همیشه برام خرید کنه به سلیقه خودش ، هیچ وقتم تنهایی از خونه بیرون نمیرم همسرم عاشق منه و منو عاشقانه میپرسته سلیقه اش الان عالی شده که توی فامیل همه از لباس و لوازمم تعریف میکنن و همه تعجب میکنن وقتی میفهمن خرید شوهرم هست بعدشم خواهر عزیز شما گفته بودید بعضی از حرفامونا به خواهرشوهر و مادرشوهر بگیم تا به همسرمون بگن ؛ اینم خیلی اشتباه خیلی آدم نباید توی زندگی خصوصیش کسی را #دخالت بده بعدشم همه خواهرشوهرها و مادرشوهرها خوب نیستن اصلأ فرشته باشن ، آدم نباید #حرف_دلشو به غیر از شوهرش به کسی بگه ، آدم باید خودش نزدیک ترین فرد به همسرش باشه همسرم منو از همه بیشتر دوست داره و نزدیک ترین فرد زندگیش منم ، همسرم حتی دوست و رفیق هم نداره تنها دوست و رفیق زندگیش منم
برای تمامی شما عزیزان آرزوی موفقیت و خوشبختی میکنم
✍ مرد ۲ جا تربیت میشه :
۱ . پیش مادرش
۲ . پیش زنش
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
⛔️دعای پایبند کردن شوهر به زن وزندگی
اگر زنی شوهرش به زن دیگر تمایل پیدا کرده یا از زنش سرد شده و مالش را جای دیگری خرج میکند این دعا را بنویسد و در لباس خود نگه دارد شوهرش میل به زن دیگری نمیکند و از غریبه سرد میشود و محبتش به همسرش چند برابر میشود..👇👇🔮
https://eitaa.com/joinchat/1319240024C241ce5aee0
عالیه این دعا 😳👆
هدایت شده از شاید برای شما هم اتفاق بیفتد🔞⛔
🕊 کمک به درمان #دختر_بچه_معلول چهار ساله
🏮این دختر بچه از بدو تولد مبتلا به کلاب فوت شدید هر دو پا بوده، بعد از جراحی سنگین ، برای درمان باید مورد کاردرمانی و فیزیوتراپی مستمر قرار بگیره.خانواده توان تامین هزینه ها رو ندارند!
🍃 تسلای دل امام زمان عج و به نیت فرج در روند درمان این طفل معصوم، سهیم باشید. شماره کارت #رسمی به نام مجموعه جهادی #چشم_به_راه
(۵۰۰ سهم ۱۰۰ هزار تومانی)●
5892107046668854●Ir
820150000003101094929079کد دستوری👈
*6655*1*33#● 🪩 مجموعه جهادی #چشم_به_راه 👇 ┏━━━━━━━━━━━━━━━🇮🇷┓ https://eitaa.com/S7QfvmVIh2MaXNEm ┗🕊━━━━━━━━━━━━━━━┛ مبالغ اضافه صرف سایر امور خیر می شود. گروه جهادی مورد تاییده.با خیال راحت کمک کنید✅
آدم و حوا 🍎
🕊 کمک به درمان #دختر_بچه_معلول چهار ساله 🏮این دختر بچه از بدو تولد مبتلا به کلاب فوت شدید هر دو پا
این کودک برای اینکه درمانش به اینجا برسه خیلی درد کشیده ، یک مرحله عمل ناموفق آشیل داشته ، بعد از عمل دوم اگر مستمر فیزیوتراپی و کاردرمانی انجام نشه ، عملا روند درمانش مختل شده و نمیتونه راه بره !
مجموعه جهادی #چشم_به_راه مورد تایید کامل کانال ماست. با هر نیت خیری شما هم برای درمان این طفل معصوم،با یک سهم مهربانی شریک باشید✅️
#اعتراف
یه بار رفتم خونه مادر بزرگم
همه نشسته بودن
من هوس ماست کردم بعد یه دفعه برگشتم گفتم
یه ماسته کاست بهم بدید .
همه اول عجیب نگا میکرن وقتی فهمیدن میخواسته بگم یه کاسته ماست بدید همه از خنده غش کرده بودن .
حالا قضیه به اینجا ختم نمیشه ما خیلی اشتباه لفظی میکنیم
مثلا مامانم یه بار میخواست به من بگه دخترم ان شاءالله نماینده بشی یه دفعه گفت ان شاءالله نمکدون بشی 😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
18.76M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دسر ساده و خوشمزه🍨🍰🍨
✅شیر سرد دو لیوان
✅شکر یک سوم لیوان
✅آرد یک سوم لیوان
✅وانیل نوک قاشق چایخوری
✅کره یک قاشق غذاخوری (قابل حذف)
✅بیسکویت پتی بور یک و نیم بسته
✅پودر ژله یک بسته
✅آب جوش برای ژله یک و یک سوم لیوان
✅میوه به دلخواه (قابل حذف)
🎈
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
با سلام به همگی اعضا و تشکر از کانال خیلی مفیدتون🌹🌹🌹
منم یه تجربه ام رو میخوام باهاتون در میون بگذارم ، من ۳۰ و همسرم ۳۵ سالشونه
من یه جاری دارم خیلی رفتارهای زنونه ی عجیبی داره ، اوایل ازدواجشون هر وقت با هم بودیم سعی میکرد با شوهرم شوخی کنه و یا هر جا شوهرم مینشست سریع میرفت همون جا ، جا خوش میکرد😖 عمدا نبود کاراش اما رو اعصاب بود
در صورتی که به حدی رو شوهر خودش حساس بود که نمیذاشت شوهرش با خانمها هم کلام بشه ، یه بارم ادا در آورد من سردمه ، دارم یخ میکنم و... که شوهرم فوری کتشو در آورد گذاشت روشونش😭 دیگه حس منو اون لحظه درک میکنید که...، یه کم با شوهرم حرف زدم دیدم بیچاره اصلا روحش خبر از ماجرا نداره ، من متهم کرد که حساسم ، منم دیدم جاریم دست بردار نیست ، گفتم باید کاری کرد
یه روز باز دور هم بودیم ، رفت پیش شوهرم نشست ، منم دقیقا همون موقع با آرامش کامل رفتم پیش شوهرش(برادر شوهرم )نشستم ، میدونستم چقدر حساسه ، بعد هم زرنگی کردم گوشیمو درآوردم در مورد چند تا از برنامه های گوشی با لبخند باهاش صحبت کردم ، اونم داشت راهنماییم میکرد😉
که یهو جاریم سریع از پیش شوهرم پا شد اومد پرسید چی بود ، چی کار میکردین😂
از اون موقع تا حالا دیگه به شوهر خودش چسبیده😂😂
بعد هم سر یه مسائلی که تو خانواده پیش آمده بود و مادر شوهرم با نظر جاریم مخالف بود ، رفتم اونا رو به آقاییم گفتم،(با علم به اینکه حرف مادر شوهرم برای آقاییم وحی منزله)
از این ترفند استفاده کردم ، دیگه آقام کلا شد مخالف همیشگی جاریم ، هرچند از بعضی از این کارا خوشم نمیومد ، ولی باید برای زندگی #مبارزه کرد ، نباید میدون رو برای دیگران خالی گذاشت،
الان مدتها از اون ماجرا میگذره و دیگه کاری به منو زندگیم نداره ، تازه همش میاد پیشم درد و دل میکنه🙄😊😊
خیلی از تجربه هاتون استفاده کردم
امیدوارم مال منم مفید باشه براتون🌹😘
✍ پیامبر اکرم (ص) :
آنچه برای خود نمی پسندی برای دیگران نیز نپسند
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
#پسرونه
۱۹ سالم بود یجا کار پیدا کردم روز اول که اومدم خونه مادرم برام غذا آورد وسط غذا زدم کارتون باب اسفنجی ببینم😅 مادرم تو آشپزخونه میگفت پسرم بزرگ شده سرکار میره باید براش زن بگیرم😐😂 اومد بیرون دید دارم چی میبینم یک نگاهی از روی ناامیدی بهم کرد نفسی عمیق کشید و گفت نه زوده😂💔
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#عکس_شما
اینم عکس دست ما🙈🫣💍
1402/03/07
عقدمون بود
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدم و حوا 🍎
داستان زندگی ❤️🎀 وقتی برگشتیم ننه مثل پروانه دورو ورم میچرخید و بهم میرسید و گرد پودرهایی که رمال د
داستان زندگی 🎀🌱
با استفاده ضمادها وضعیت ننه بهتر شده بود و درد پاش بهتر خوب شد و من هم خیالم راحت شده بود
یه مدتی گذشت و از اون صداها و چیزهایی که می دیدم خبری نبود
شاید هم بخاطر داروها پودرها و دعاهایی که مرد رمال داده بود حالم بهتر بود
روزها همینطور سپری می شد و من روزها سرکار بودم و شب ها به ننه رسیدگی می کردم
چند روزی گذشت تا اینکه یه روز که از سرکار اومدم دیدم حال ننه خیلی بده نفسش بالا نمی اومد
دستپاچه شدم و سریع ماشین همسایه رو قرض گرفتم و رسوندمش دکتر، ننه پیر بود و هرروز یه مشکلی داشت و من با جون دل بهش می رسیدم و تنها نگرانیم و دغدغه ذهنی ام این بود که بیش از این درد نکشه
به دستور دکتر شب رو بستری شد
تا چند تا آزمایش بده و دکتر نتیجه نهایی رو بده
اتاق ننه دوتا تخت دیگه داشت و من که مدت ها بود چیزی ندیده بودم از زیر تخت کناری صداهایی رو می شنیدم و از پشت پنجره دو چشم براق می دیدم که بهم زل زده بود
شب تا صبح به همین منوال کنار تخت موندم و چشم روی هم نذاشتم و ننه تا صبح ناله می کرد
صبح مجبور بودم مرخصی بگیرم تا پیش ننه باشم حاجی که ماجرا رو فهمید با خانومش برای عیادت اومدن بیمارستان
ننه وقتی چشمش به زن حاجی افتاد نتونست خودش را کنترل کنه و اشک هاش تند تند روانه صورتش شد
حاجی منو همراه خودش برد بیرون تا خانم ها راحت باهم درد ودل کنن
اما من دلم با ننه بود
حاجی دلداریم می داد و می گفت
اگه چیزی خواستی رو درواستی نکن
موقع مرخصی فهمیدم حاجی بیمارستان رو حساب کرده خوب
می دونست که من دستم خالیه
ننه رو گذاشتم تو ماشین و رفتم تا داروهاشو تهیه کنم
به حرفای دکتر فکر می کردم که می گفت خطر رفع شده بود ولی خیلی باید هواشو داشته باشم
تصمیم گرفتم یه مدت ببرمش خونه خاله حمیده که تو روستا بود تا هم یه آب و هوایی به سرش بخوره و هم حال و هواش عوض بشه
از حاجی مرخصی گرفتم و راهی شدم
تا روستا خاله دو سه ساعتی بیشتر مسیر نبود
پراید یکی از بچه ها رو گرفتم و ننه رو نشوندم و راهی شدم
ننه دلش راضی نبود که منو تنها بذاره و بره و تمام مسیر تو خودش بود
ولی من با خنده و شوخی سعی می کردم دلشو به دست بیارم
مرتب براش شعر مادر می خوندم و اونم لبخند می زد
وقتی رسیدیم یه ساعتی نشستم و می خواستم راه بیفتم که خاله نذاشت و با اصرار تا شب نگهم داشت، شام لذیذی که خاله تدارک دیده بود رو خوردیم و دم غروب بود که ننه رو به خاله سپردم و خداحافظی کردم و راهی شدم
هنوز یه ساعت بیشتر نرفته بودم که احساس کردم ماشین پنچر شد...
ادامه دارد
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام مرسی از کانال بسیار خوبتون
واقعا زندگیه منو کاملا عوض کرد
من 21سالمہ سه سالہ ازدواج کردم ویک بچہ دارم
از موقعی که بچم به دنیا اومد خیلی از شوهرم دور شدم
اونم هی بهم دلداری میداد نزدیکم میشد اما من سرد و سردتر
بعد که ب خودم اومدم دیدم شوهرم دیگه ن قربون صدقم میره ن ابراز احساسات
منم هی,شکی میشدم دعوا میکردم
از طرفی هم فامیل از خیانت و اینا میگفتن
من یک ادم شکاک و بی روح و افسرده شدم
اما از وقتی با کانال شما اشنا شدم😍الان کمتر یک ماهه
که از ایده و تجربیات دوستان استفاده میکنم
محبت میکنم
تشکر میکنم با نازو عشوه حرف میزنم
پایه حرفاش میشینم
واااای شوهرم روز بروز داره بهم نزدیکتر میشه
از سرکار اس میده قربون صدقم میره😍😍😍
بهم میگه من دنیاشمم
خلاصه خواستم بگم انچه برماست از ماست
دووستون دارم
براتون دعا میکنم
قدر زندگیتونو بدونید😍😍😍
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اعتراف
سلام آقا من واسه حنابندون داداشم حنا درست کرده بودم از اینا که شکل گل های رز هس خشک میکنن میزارن رو حنا
خلاصه من این گلا رو درست کردم و گذاشتم تو اشپزخونه جلوی پنجره تا خشک بشن صبح (شبش حنابندون بود) پا شدم دیدم نصفشو داداش کوچیکم گاز زده فک کرده کیکه🥲😂 تمام دور دهنش نارنجی شده بود😂😂
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
❤️سلام من میخواستم هم بابت کانال خیلی خوبتون تشکر کنم که خیلی کمکم کرد❤️
هم یکی از تجربه هام رو در اختیارتون قرار بدم این کانال واقعا کمکم کرد
ما باهم خوبیم واقعا خوبیم هر دو کنار هم احساس خوشبختی میکنیم و وقتی کنار هم نیستیم دلمون برای هم تنگ میشه🙈🙈🙈
امروز وقتی ی سری سوالات رو که تو ذهنم بود رو تصمیم گرفتم برای آقایی بفرستم😊و خودم فک میکردم هیچ نقصی تو رابطه ندارم ولی جواب های آقایی 😳 اینجوری کرد منو
همه جواب ها خوب بود ولی من رنگ مورد علاقشو تو لباس فهمیدم آبی و مشکیه و یا حتی #فهمیدم آرایش چشم رو خیلی دوس داره و ایراد های خودمو فهمیدم اونم ازم نظر خواست خواست که به همین سوالها این دفعه من جواب بدم و منم با کمال میل قبول کردم☺️
وای من باورم نمیشد واقعا کمکم کرد و به خودم قول دادم که هر چند وقت یکبار این سوال هارو ازش بپرسم بازم تشکر از کانال خوبتون ممنونم
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#اتفاقات_واقعی
ی خاله دارم میگف یکی از فامیلامون تو راه با اسبش داشته میرفته یک بز میبینه میره دنبال بزه خلاصه بزه رو میگیره میاره میزاره روی اسب خودشم سوار میشه میگه وسط راه میبینه یه چیزی کشیده میشه نگاه میکنه میبینه بزه داره دست و پاهاش دراز میشه و روی زمین کشیده میشه فهمیده جنه😐😶
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی 🌹
سلام و خسته نباشید به خانومای ناز و کار بلد گروه💋
اول اینکه کلی تشکر میکنم از ادمین گروه بابت کانال زیباشون
من یاسمن ۲۴ سالمه و اقاییم هم ۳۲ سالشونه و نزدیک ۲سال عقدیم
راستش من و اقایییم ی ازدواج سنتی به خاطر فامیل بودنمون داشتیم به خاطر همین علاقه تو من دیرتر بوجود اومد اما اقامون عاشقم بود 😍
تجربه من اینکه من همیشه سر کوچیک ترین چیز #گیر میدادم به اقایی و ی اخلاق زشت دیگه که داشتم این بود که من هر جا میرفتم باید خانواده همسری هم با خودم میبردم میگفتم باید بیاین حتما👫👭👭اینجوری بودیم همیشه و من از جیک و پوک زندگیم به خواهرشوهرام میگفتم ...
خلاصه بعد ی مدت دیدم دارن توی زندگیم #دخالت میکنن توی رابطم با همسری یا هر چیز دیگه ، جوری بودن که بدون اینکه من بگم باهامون میومدن بیرون یا خیلی راحت راجب لباس پوشیدن و رفت و امدم نظر میدادن منم عُقدمو سر شوهوی خالی میکردم حتی جوری که ب خاطر دخالتاشون چند بار خواستم جدا شم ...
یهو به خودم اومدم دیدم اینطوری نمیشه ، با گروه شما اشنا شدم ،،رابطم با خانواده شوهرم کمتر کردم ،حتی وقتی میخواستن بیان بیرون باهام ، میگفتم من حوصله ندارم و با همسرم صحبت کردم که من دوست دارم دوتایی وقت بگذرونیم ...
دیگه حرفامو بهشون نزدم و مهم تر از همه در مقابل پر چونگی هاشون #سکوت کردم حتی اگه مخاطبشون من بودم من کاملا سکوت میکردم قبلا سریع جواب میدادم اما الان نه☺️
تورو خدا خانم کلا سکوت کنید در مقابل حرفای خانواده همسرتون و همیشه به اقایی #احترام بزارید
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#سلب_عشق_پوچ
رهایی یه نفر از عشق بی سرانجام
♦️دعای زیر را بر کاغذ بدون خط بنویسید با آب حل کنید و از آب آن مخلوط خوراک کنید و به فرد مورد نظر بدهید که بخورد بطوری که از این عمل مطلع نباشد و نام و نام مادرش رو را هم داخل پرانتز بنویسید تا انشاءالله از آن عشق خلاصی یابد🔻
💠 اْیصعل اللهم قلب (اسم و اسم مادر) سمللطل عن محبهً معشوقه بعزهً اللّه و قدرته و عونه بعزهً اللّه و قدرته وعونه بعزهً اللّه و قدرته وعونه بعزهً اللّه و قدرته وعونه بعزهً اللّه و قدرته وعونه اللّه و لا حول و لا قوه الا بالله العلی العظیم💠
•┈┈••✾•🌿🌺🌿•✾••┈┈•
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•