ما عقد بودیم14ساال پیش با دو زوج دیگه از دوستامون رفتیم شمال.تا قبل ازون سفر خیلی همو نمیشناختیم(ینی رودروایسی داشتیم تقریبا)یروز من سکسکهم گرفت به طرز فجیع لامصب بند نمیومد .همینطور داشتم با خانمه صحبت میکردم یهو گفت میدونستی من تو طول سفر به چه نتیجه ای رسیدم!!!!!!! گفتم چی؟؟؟؟ گفت خیلی ادم بیخودی هستی تاحالا ازهیچ کس باندازه تو بدم نیومده
منه احمق هم(زودازکوره در میرم)بااخم گفتم بدرک منم ازت بیزارم(میخاستم بزنمش خخخخخ دراین حد) بعد دیدم گفت حال کردی سکسکت بند اومدچقد بی جنبه بودم
#سوتی_بفرست🤣
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام منو با اسم فاطی بشناسین😇
بزارین منم یه سوتی از اولین روز مدرسه بگم.
من امروز بعد از کلاس میخواستم تکالیفی که معلما داده بودن رو انجام بدم.
بعدش هر چی میگشتم آخرش پیداش نمیکردم😑
وقتی به خودم اومدم دیدم کلی وقته دارم بین قفسه های یخچال دنبال جامدادی میگردم😶
واسه اینکه ضایع نشم یدونه سیب از تو یخچال برداشتم شروع کردم خوردن😂😶
بعد مامانم میگه میوه ها که همین دم یخچال بودن پس سه ساعته اون تو چکار میکنی🤔
قیافه مامانم🤨🤨🤨
قیافه من😶😶😶
قیافه داداشم که هر دومونو مسخره میکرد🤣🤣🤣
#سوتی_بفرست🤣
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
با دوستم داشتیم برمیگشتیم خونه از دانشگاه. بهم گفت تو این کمربندی دوربین هست؟؟ گفتم نمیدونم والا... غروبم بود
گفت یه وقت نکنه باشه جریمم کنن واسه سرعت بالا؟؟
گفتم فک نمیکنم باشه... همون لحظه یه انعکاس نور اومد
من : عهههه فک کنم دوربین داره ازت عکس گرفتن!!!!!
دوستم : از کجا فهمیدی؟؟؟
من : اخه فلاش زد !!!!!!😐
اخه خب من از کجا بدونم دوربین راهنمایی رانندگی فلاش نداره😐تو کل راه دوستم داشت میخندید بهم... اخرم نفهمیدیم اون نوره چی بود من که هنوزم میگم فلاش دوربین بود
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#سوتی_بفرست🤣
يه بار منتظر شوهرم بودم بياد دنبالم
از پنجره ديدم يه آقايي أونور خيابون دارن با عصبانيت با هم حرف ميزنن و دست شون رو برا هم به حالت خط و نشون تكون ميدن
بعد دوتاشون پياده شدن و آقاهه خيلي گولاخ بود
يهو شوهرم با دستش يه چيزي رو نشون داد آقاهه هم سمت همون چيز باي باي كرد و روبوسي كردن و آقاهه با خوشحالي رفت
وقتي شوهرم اومد گفتم چي شده بود ؟
گفت هيچي بابا سر يه موضوعي دعوامون شد ولي وقتي پياده شديم ديدم خيلي گنده است اگر دعوا كنيم ميخورم خدا رو شكر كه يه چيز دايره مانند پشت پنجره يه ساختمون أونور خيابون بود
بهش گفتم عزيييييزم لبخند بزنيد شما دربرابر دوربين مخفي هستيد
طرفم ذوق كرد باي باي كرد رفت
حالا خنده دار تر اينكه وقتي رفتيم سوار ماشين بشيم ديديم طرف كلي وقت منتظر بوده شوهر من برگرده ازش بپرسه كي پخش ميشه 😂😂😂😂
#سوتی_بفرست🤣
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام وقتتون به شادی
من یه سوتی دارم ماله دخترعمومه وقتی که ۵ سالش بود مادربزرگ پیر زنموم بنده خدا به رحمت خدا رفته بود یه مدت همش تو ختم و عزاداری بودن طرف عموم که میشه طرف ما جشن عقد دخترعمه ام و همه دعوت بودیم زنموم گفته بود به خانواده داماد نگیم که مادربزرگش فوت کرده چون میخواد بیاد مراسم روز عقد بعد خوندن خطبه و دست و صلوات دخترعموی کوچیکم که دیده بود تو مراسم ختم بعد صلوات میگن برای روح تازه درگذشته صلوات مثل طوطی خیلی بلند این جمله رو میگه همه با تعجب برمیگردن نگاشون میکنن بنده خدا زنعموم و عموم مردن از خجالت
#سوتی_بفرست
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
این ماجرا سوتی نیست ولی جالبه. یه بار که بچه هاخونه مادرشوهرم بودن و مارفتیم که از اونجا بیاریمشون ، مادرشوهرم یه سطل آش هم بهمون داد. ما هم سوار تاکسی شدیم و اومدیم خونه. وقتی رسیدیم در خونه، شوهرم سطل آش رو گذاشت رو سقف تاکسی تا بچه هارو از ماشین پیاده کنه. آخر سر هم یادش رفته بود که برداره. وارد خونه که شدیم گفتیم عه پس سطل آش کو ؟دیدیم نیست که نیست. بعد چند روز شوهرم سوار همون تاکسی شده بود و راننده گفته بود سطل آشتونو گذاشتید رو سقف ماشین من و من تو شهر که میرفتم میدیدم همه یه مدلی به منو ماشینم نگاه میکنند. پیاده شدم و دیدم بله سطل آش شمارو سقف ماشینمه.
#سوتی_بفرست🤣
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
یه بار خواهرم رفت ارایشگاه زنگ زد که من میرم تو هم بیا خلاصه تا من رفتم خواهرم نشسته بود واسه اصلاح و اینا کیف خواهرم هم اونجا بود من ریلکس بازش کردم توش چندتا کرم بود قشنگ به دستام زدم دیدم یه کرمی هم هست ماله صورته از قدیم گفتن مفت باشه کوفت باشه برداشتم نصفشو خالی کردم رو صورتم شدم اینه گچ خلاصه اومدم و نشستم دیدم ارایشگر درحال انفجار اومد قشنگ کیفو برداشت گذاشت کمد خدا شاهد بدنم یخ کرد یه نگاه غضبناکی هم کرد که کم مونده بود سکته کنم گفتم الانه که بخورتم اصلا نتونستم عذر خواهی کنم سر از ناچاری صحنه جرم رو ترک کردم هرچه هم خواهرم زنگ زد نرفتم گفتم کار واسم پیش اومده اما دم ارایشگر گرم که چیزی نگفته بود ولی نه ابروم میرفت پیش دو خاندان تنها❤️
#سوتی_بفرست🤣
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
تازه عروس بودم رفته بودیم شهر همسرم تو راه هم همش همسری میگفت چقدر هوس حلوا کردم و اینطوری باید درست شه و رنگشو ومادرم اینطوری درست میکنه و از این حرفها خلاصه رسیدیم خونه مادر شوهرو و منم بعد خستگی در کردن با لخندی بر لب خطاب به مادر شوهر. مامان حلوا درست می کنید وحید خیلی هوس کرده
مادر شوهر. بیا خودت درست کن ببینم چه جوری درست میکنی؟
من. نه وحید فقط می خواد حلوا شما رو بخوره🙄
مادری حالا اونم به موقعش میخوره
من. نه مامان ما تا حلوای شما رو نخوریم از اینجا تکون نمی خوریم😐
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#سوتی_بفرست🤣
یه دختر خاله دارم خیلی شکمو به غذاش حسابی میرسه دختر خاله کوچیکمه ، خالم تعریف میکرد میگفت یه سری دختربزرگش بچشو میاره خونه اینا میذاره میره خریدخالم بچه رو روپاش خابونده بوده یهو میبینن زلزله میشه دختر خالم اولین کاری که میکنه میپره آشپزخونه جانونی رو برمیداره فرار میکنه بیرون خالم میمونه با بچه تو خونه😂خالم بعدا بهش میگه چرا مارو گذاشتی نون بردی بیرون میگه گفتم زلزله بشه غذا پیدا نمیشه تا بیان به ما کمک کنن از گرسنگی نمیریم😂😂
#سوتی_بفرست🤣
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سیزده به در سال 90 ما دم در منتظر عموم اینا بودیم که بیان بریم گشت و گذار. پسره همسایه امون هم داشت وسایل هاشون رو توی صندوق عقب جا به جا میکرد..صورتش مشخص نبود. من فکر کردم پسر عمومه....با لحن لوس و بچگونه و خودمونی بلند گفتم: سللللللللاااااااااااام چطووووولی؟ یهو سرشو برگردوند دیدم واااااااای پسر همسایمونه با تعجب جواب سلام داد ههههههه من دویدم تو راهرو خودمو میزدم که خاک بر سرت کنن چرا به این سلام دادی الان همون پسر همسایه همسرمه عشقمه....برید حالشو ببرید
#سوتی_بفرست🤣
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
یه بار تو مدرسه خواهرمو برادر زاده هام شلوغ میکنن معلما نمیدونستن دیگه با اینا چیکار کنن آخه هیچ تنبیهی رو اینا جواب نمیداده مجبورشون میکنن تمام شیشه های مدرسه رو تمییز کنن به هر کدوم یه شیشه پاکن ویه دستمال میدن😁😁جالبه همیشه چهرشون بعد خرابکاری اینجوری بود😁😁هیچ وقت گریه اینارو ندیدیم
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
#سوتی_بفرست🤣
شوهرم تصادف کرده بود وجراحی مغزی شده بود .. خلاصه بعد مرخص شدن ...پرستار خصوصی براش از بیمارستان گرفته بودن .وتو یه معی پرستاره از اتفاقاتی که تو بخش مغزی میافتاد تعریف میکرد ...ومیگفت دور از جون همه باغدارها ...... اینایی که باغ گردو دارن خیلی دچار تومور میشن . منم گفتم وااااااای یعنی همشون موقع چیدن گردو میفتن پایین خلاصه خوشهال از کشفم . ادامه داد به خاطر مصرف فسفر زیاد ولی تو شلوغی یا حرف منو نشنید یا هیچی به روی خودش نیاورد
#سوتی_بفرست🤣
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•