✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹
خانوما من دوست ندارم کاری باید انجام بشه، هی تکرار کنم. حس بدی بهم دست میده.
۱روز ۱هو به ذهنم ایده ای رسید. استفاده کردم و جایی که باید میرفتیم و #واجب بود رو تو برگه نوشتم.
آخه همسر من سرش شلوغه. مخصوصا هی #فراموش میکنه و باید بهش یادآوری بشه. منم که دوست ندارم مدام بگم. کاغذ نوشتم و گذاشتم رو در یخچال.
بعد که دید. ازم پرسید این چیه؟ یادآوری کردم و فرداش زنگ زدم و گفتم: دلم برات تنگ شده. کلی ذوق کرد و گفت: آماده باشید اومدم حرکت کنیم. 💃
اینطور شد که من تکرار نکردم و به هدفم رسیدم. 😍
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت زندگی 🌹
باسلام و عرض ادب خدمت مشاور محترم کانال و همه دوستان
آقایون عزیز ما می دویم برای رفاه خانواده . صبح تا شب . از جون مایه می گذاریم . اما غافل از اینکه خانواده به #حضور ما هم نیاز دارند . ما آقایون تو زندگی نقش کارگردان رو بهعهده داریم که هرگز تو صحنه دیده نمیشه . و این خیلی بده . مادر می تونه نقش خودش رو داشته باشه .
به عنوان ی پدر از تون میخام برای خانواده وقت بگذارید می دونم میگید ماهم میخایم ولی فرصت نمیشه . #فرصتش رو باید خودتون ایجاد کنید
بنده اگه زود متوجه نشده بودم واقعا معلوم نبود چه بر سر پسرم می آمد . وقتی متوجه شدم وارد گروهی شده که مواد #مخدر کمترین جرمش محسوب میشه به خودم اومدم . سعی کردم بدون مطرح کردن ماجرا رابطه ام ر با پسرم قوی تر کنم . زمان بیشتری رو صرف #خانواده ام کردم
تو یکی از گردش های دونفره مون پسرم همه ماجرا را بهم گفت و ی جمله گفت که همیشه تو ذهنم هست " بابا خدا تو رو مثل ی فرشته بدی کمک من #فرستاد. چقدر خوبه که هستی چقدر خوبه که دارمت " اشک تو چشام حلقه زد بهش گفتم بیا بغلم مرد . محکم فشارش دادم و گفتم اگه لایق بدونی این به قول خودت فرشته تا آخر عمر کنارت هست . خیلی روز و لحظه زیبای بود هرگز #فراموش نمی کنم
باورتون نمیشه از زمانیکه تایم #حضورم در خانواده رو بیشتر کردم هم مشکل کمر درد من و هم #میگرن همسرم و هم درس بچه ها خوب شده شاید بخندید ولی واقعا اینطور شد
"تا #زنده هستیم از کنار هم بودن #لذت ببریم"
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹
خانوما من دوست ندارم کاری باید انجام بشه، هی تکرار کنم. حس بدی بهم دست میده.
۱روز ۱هو به ذهنم ایده ای رسید. استفاده کردم و جایی که باید میرفتیم و #واجب بود رو تو برگه نوشتم.
آخه همسر من سرش شلوغه. مخصوصا هی #فراموش میکنه و باید بهش یادآوری بشه. منم که دوست ندارم مدام بگم. کاغذ نوشتم و گذاشتم رو در یخچال.
بعد که دید. ازم پرسید این چیه؟ یادآوری کردم و فرداش زنگ زدم و گفتم: دلم برات تنگ شده. کلی ذوق کرد و گفت: آماده باشید اومدم حرکت کنیم. 💃
اینطور شد که من تکرار نکردم و به هدفم رسیدم. 😍
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹
خانوما من دوست ندارم کاری باید انجام بشه، هی تکرار کنم. حس بدی بهم دست میده.
۱روز ۱هو به ذهنم ایده ای رسید. استفاده کردم و جایی که باید میرفتیم و #واجب بود رو تو برگه نوشتم.
آخه همسر من سرش شلوغه. مخصوصا هی #فراموش میکنه و باید بهش یادآوری بشه. منم که دوست ندارم مدام بگم. کاغذ نوشتم و گذاشتم رو در یخچال.
بعد که دید. ازم پرسید این چیه؟ یادآوری کردم و فرداش زنگ زدم و گفتم: دلم برات تنگ شده. کلی ذوق کرد و گفت: آماده باشید اومدم حرکت کنیم. 💃
اینطور شد که من تکرار نکردم و به هدفم رسیدم. 😍
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
✳️ #تجربه و تغییر مثبت در زندگی🌹
سلام خانومای عزیز😊مرسی از ایده ها و تجربه هایی ک در اختیارمون میذارین. من21 و عشقم 27 سالشه. هر سال روزی ک باهم آشنا شدیم رو #جشن میگیریم. امسال اقایی #فراموش کرده بود. عشقم خیلی مهربونه،ولی تو خانواده ش به این مناسبت ها بهای زیادی داده نمیشه 🙈😍🎁🎊
اقایی یادش رفت.منم فقط بهش تبریک گفتم. اونم ناراحت شد و گفت:شرمنده عزیزم، هر چی بگی حق داری. تلویزیون مامانم سوخته از صبح خواستم یکی بخرم. (حس خوبی نبودک روزی ک یه سال منتظرش بودم اقایی درگیر خرید واسه مامانی بوده)
ولی خوشحال شدم از اینکه هوای مامانشو داره.
بهش نظر دادم تو خریدش، مدل و شکل و اینکه چطور #سوپرایز کنه😊 بهش گفتم: بهت #افتخار میکنم عزیزم😍 خوشحالی مامانی با ارزشترین هدیه ای بود ک میتونستی بم بدی.
هم خوشحالش کردم، هم عزیز تر شدم 🙃😋هم روزمو خراب نکردم بلکه کلی حرفای قشنگ شنیدم و #انرژی گرفتم. هدیمو هم میگیرم از اقایی شما خیالتون راحت باشه😄
✍ خداوند میفرماید :
هر آنچه بکاری همان رو درو خواهی کرد چه خوب و چه بد !
شما در آینده میخواهی چی رو درو کنی ؟
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
@Adamvhava
•┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•