eitaa logo
آدم و حوا 🍎
35.4هزار دنبال‌کننده
4.8هزار عکس
3.6هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
سلام عشقاااا😍 جونم واستون بگه که کوچولو بودم و تا اون موقع مانکن ندیده بودم😁 رفته بودیم یه مغازه ای با خانواده و یه عزیزانی که مادرم خیلییی باهاشون رو در وایسی داشت. بچه بودم خب.کنجکاو بودم و.شلوغ😁❤️ بعد مغازه هم مانکن داشت😍😁 رفتم وایسادم کنار مانکنه و نازش کردم و قشنگ یادمه دست چپشو گرفتم تو دستم😁 بی جنبه بود رفقا اومدم باهاش دست بدم نمیدونم چی شد دستش از مچ دست به پایین در اومد افتاد😂😢 ناراحت شدم ولی دختر اون خانواده طفلی فک میکرد دستش هیچوقت اوکی نمیشه گریه افتاد😢😂 حالا صاحب مغازه که خدایی اون خوشرو بودنشو تا عمر دارم یادم نمیره❤️ دست مانکن و گرفت دستش گفت عمو منو نگاه؟؟ چیزی نشده که ببین (آ) دستو وصل کرد 😂 (آ) محکمش کرد😂.. میدونم فضول بودم😂 بعدش به حسابم رسیدگی شد😁😂😂😂👻 دوستون دارم❤️ 😁 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام😘😘 قرار بود از کارایی که تو خواب انجام میدادم بگم براتون😂😂😂❤️ جونم بگه براتون که من تو خواب حرف میزدم😁😁 هر کاری کرده بودم لو میدادم🤣 خرناسه میکشیدم کپی خرس قطبی😁😂😂😂😂👻 بعدا فهمیدم دستشویی هم میرفتم😂 یه بار بیدار بودم اونجا خوابم برد کله م خورد تو دیوار😂 یه بارم اونجا از خواب پریدم ترسیدم😂 هی دست میزدم به دیوارا ببینم چه خبره😂 حتی نونم خوردم پرید تو گلو م از خواب پریدم😂 یه بارم یادمه تو حیاط مدرسه قدم میزدم جوون که بودم😂😂 یه لحظه پهلو دیوار وایساده بودم خوابم برده بود🤣 الان نه الان معمولا دائم البیدار م😂😂😁 مراقب خوابتون باشین که خیلی مهمه برا سلامتیتون❤️😘 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلام بلاخره گفتم هی استارت میزنم به سوتی نوشتن رو قولمم موندم... مرسی جون ک خوشت اومد از سوتیم اقا سرتونو دردنیارم،پدر یکی از همکلاسیام فوت کرد بعد چند روز با دوستا تصمیم گرفتیم بریم عرض تسلیت اقا ما رفتیم داخل نشستیم کنار هم بودیم به ردیف این دوست عزیز روبه روی ما نشسته بود و گریه میکرد جمعیتی هم دورمون بودن🥴 یکم جو سنگین شد همه ساکت .یکی از دوستام کنارم بلند ۳ بار گفت پس کو مریم(اون یکی هم‌کلاسیم😐 اقا همه هم نگا میکردن دنبالش تا مریم زد زیر دستش گفت ها کارم داشتی مگه نمیبینی کنارت نشستم😐😐😂😂😂😂 منو میگی فقط چادرو انداختم رو سرم و جر خوردم از خنده😂😂😂😂 بعد دوستام همه ریز ریز میخندیدن به خنگی دوستم😭😂 این بنده خدا هم به حالت گیجی نگامون میکرد فک میکرد داریم زیادی گریه میکنیم گفت لطفا چایی بخورید بچه ها خوشحالم کردید که اومدید.... نمیدونست ما چه عابرو بریم😭😭😂😂😂😂 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
سلاممم😘❤️😘 وای یه آبرویی از خودم بُردوندم من یه باااار🤣🤣🤣 الان یادم افتاد آب شدم😂😂😂 آقا این سریال پاورچین و پخش میکرد تلویزیون😂😂 من شیر فرهاد و داوود و سپهر داداشِ مهتاب بودم خواهرم زن هر سه تاشون و جناب طغرل😂 وای نه😂 وای نههه😂😂😂 ما هر قسمتشو میدیدیم میرفتیم مدرسه برا بچه ها اجرا میکردیم🤣🤣🤣🤣🤣 وای یا امام زمان😂 اینقدر دلقک بازی در می اوردیم بعضی معلما نگاهمون میکردن هیشکیم هیچ کاریمون نداشت😂😂😂😂 اما اما اما😂 یه بار داشتیم تو خونه تمرین میکردیم آجی بزرگه مچمونو گرفت😂 گفتیم واسه مدرسه س😂😂😂 گفت خجالت بکشیننن😂😂😂 و... خلاصه مام مخفیانه به تمرینامون ادامه میدادیم😂😂 اصلا اوضاعی😂😂 وای یه آقایی بود سپهر.آقای انصاری نقششو بازی میکردن.یه تایمی بدجور قفلی زده بودم روش😂 خیلی تابلو هاااا😂 مثلا یه برنامه دعوتشون کرد عید نوروز و آقای زیا (امیدوارم درست نوشته باشم😂) مجری بودن.اسمشم بهار نارنج بود.هم ایشون و دعوت کرده بودن.هم یه آقا پسر فسقلی به نام سورنا.که سه سالش بود ولی اشکال هندسی و اعداد رو بلد بود.خدا حفظش کنه❤️ قشنگ این برنامه حک شد تو ذهنم😂😂😂 بعد یه عزیز دلی که متأسفانه اسمشون یادم نیس کات کرده بودن با کراش خارجیشون چون دور بود😁😁 این حالو قشنگ میفهمم🤣🤣🤣 منم یهو بیخیال میشدم😂 عزیزامین❤️ 😁 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
🚶‍♀❤️ سلام❤️امیدوارم حالتون خوب باشه. من تو زندگیم اشتباه زیاد داشتم خیلی خیلی زیاد، البته الان اینو نمیشه گفت چون میگن سنی نداری و این حرفا..ولی خب اشتباه زیاد داشتم...سعی کردم حواس جمع تر باشم ولی نمیشه... پاک کردنشون که غیر ممکنه اما اگه میشد، قطعا یه سری حرفا رو نمیزدم...من خیلی پرحرفم، خیلی خیلی، بهم میگفتن رادیو😂🚶‍♀ برای همینم یه دوره ای یه حرفایی رو خیلی راحت گفتم که نباید، و این عذابم میده...درددل زیاد میکردم، ولی در کل یه سری حرفا زدم که باید تو دلم میموند ولی نموند، یا اصلا باید اون موقع سکوت میکردم ولی حرف زدم..الان تا بتونم کنترل میکنم این قضیه رو و حرف نمیزنم، ولی بازم پیش میاد یه وقتایی... اگه برگردم عقب، همه مکالمه هام با همه رو از ذهنشون پاک میکنم..این قضیه هم چیزی نیس که الان برام مهم باشه و دو روز دیگه نه..اصلا هزار سال دیگه هم به حرفایی که زدم فک کنم، به هم میریزم. معذرت میخوام طولانی شد پیامم❤️❤️ دوستتون دارم❤️ 😁 ✅ •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•