eitaa logo
آدم و حوا 🍎
40.9هزار دنبال‌کننده
2.4هزار عکس
2.9هزار ویدیو
0 فایل
خاطره ها و دل نوشته های زیبای شما💕🥰 همسرداری خانه داری زندگی با عشق💕
مشاهده در ایتا
دانلود
❤️ تازگی ها هرگاه از دیگران می رنجم یا حتی نگرانم که چه قضاوت هایی پشتِ پرده ی تظاهرشان، برایم می کنند چشمانم را می بندم و این قسمت از جمله ی معروف "دیل کارنگی" را در ذهنم مرور می کنم "دیگران حتی به اندازه ی سردردشان، به مردن من و تو اهمیت نمی دهند..." و همین برای بیخیال شدنم کافیست... و من نگران قضاوت های مردمی که به اندازه ی سردردشان هم برایشان مهم نیستم، نخواهم بود... ❣️راز آرامش همین است‌...! •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
😍 سلام به همه دیدم دوستان خاطره ازدواج فرستادن منم یه چیزی یادم افتاد گفتم بفرستم داستان بر میگرده به خواستگاری یکی از دوستانم 💑 شدیداً تو جلسه اول چشم دوستمون آقا دوماد و گرفته بود 😍 عروس میگفت :این همون یار منه ،مال منه، سهم منه منو کنترل کنین خرابکاری نکنم یه تیم بسیج شده بودن اینا به هم برسن 😄😉 یه جورایی سمت مشاوره شبانه روزی به عهده گرفته بودم و تز میدادم چی کار انجام بدی بهتره 😜 خلاصه اوایل اومدن وایبر بود که عروس خانم پیامی که نباید میفرستاد و برای ایشون اشتباهاً فرستاد 🙊🙈 اخ اخ همون روز با هم قرار داشتن برای اشنایی بیشتر با اشک و آه😥 پیش من اومد که من روم نمیشه تو چشمای داماد نگاه کنم با این خرابکاری 😂😂😂 در نهایت بعد چند ساعت داماد پیام داد و خیلی شیک و مجلسی قضیه رو جمعش کرد انگار نه انگار اتفاقی افتاده الانم با هم ازدواج کردن خدا روشکر خوشبختن 😊 🙏💐👏🗣👆👍😁😭❤️😂😍😘😄😜😃 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
😍 دختر عموی من که دبیره چند سال پیش با پسر عمه ام که مغازه داره ازدواج میکنه💃👰 طبیعتا صبحها که دختر عمو میرفته دبیرستان برای باز کردن مغازه ی لوازم منزل فروشی زود بوده بنابراین پسر عمه یکی دو ساعتی بیشتر میخوابیده 😴 عمه نیلوی من هررررروز وظیفه ی خودش میدونسته زنگ بزنه خونه ی این زوج و به پسر عمه بگه خجالت بکش خوش غیرت زنت رفته سرکار تو  توی خونه خوابیدی🤣🤣 دختر عموم تعریف میکرد دیگه صبح ها دو شاخه ی تلفن رو از پریز در میارم تا شوهرم بتونه استراحت کنه ولی عمه زنگ میزنه به موبایل. پشتکار عمه نیلو هم که ستودنی بود😒😊😊تا اینکه یکروز پسر عمه باهاش دعوا میکنه که خاله جان بتوچه من تا کی میخوام بخوابم دیگه زنگ نزن و... عمه نیلو همون موقع با ناراحتی میره خونه ی عموم که اینم از داماد بی خاصیتت.کار که نمیکنه تو خونه افتاده تا دختر بدبخت تو خرجشو بده با منم اینطوری صحبت کرده🤪🤪 عمو صحبت دامادشو تایید میکنه و عمه همچنان پافشاری تا کار به جاهای باریک میکشه و عمه با دلخوری بیشتر از لحظه ی ورودش در واقع از خونه عمو بیرون میشه😶😶 یه هشت نه سالی گذشت و همین زمستون پارسال عمو جان در سن هشتاد و سه سالگی عمرشو داد به شما🥲 موقع خاکسپاری دیدیم عمه نیلو در حالیکه دختر و عروسش زیر بغلشو گرفتن شیون کنان و با گریه ی زیاد داره میاد که ای داداش جان کجایی که اه و نفرین من دامنتو گرفت و تو مردی😭😭😭🙄🙄🙄🤪🤪🤣🤣مدام هم تکرار میکرد اونروزی که منو از خونش بیرون کرد آه کشیدم، حالا مرده☹️☹️☹️ توی مجلس مردم نمیدونستن بخندن یا گریه کنن از درّ و گوهر افشانیهای عمه خانم😌 یبار دیگه عمه از سر قبر هم توسط خواهر برادرها اخراج شد🫤🫤 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
❤️ همیشه چیزای بد با حضور یه آدم خوب قابل تحمل می‌شن، مثلا فرض کن با اونی که دوسش داری تو ترافیک باشی، یا توی آسانسور گیر کنی، یا مثلا واست غذا درست کنه اما خیلی خوب نشده باشه، یا اصلا بری دنبالش نیم ساعت تو رو معطل کنه، ميبینی؟ این چیزا اصلا قابل تحمل نیستن اما اگه اونی که دوسش داري باشه تو واسه هیچ کدوم از اینا هیچ اعتراضی نمی‌کنی، اصلا آدم تو جهنم باشه اما اونی که دوسش داره کنارش باشه‌. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
آدمی که بهش نزدیکید و فکر میکنید از احوالش خبر دارید هم تحت فشارهاییه که یه کلمه ازش صحبت نمیکنه که تصورشم نمیکنید با همچین دردی سر و کله بزنه و شما بیخبر باشید. انقدر از آدما توقع نداشته باشید . •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
😍 این خاطره من نمیدونم سوتیه ی ن  چند سال پیش برای اولین بار با شوهرم با خط واحد داشتیم میرفتیم جایی ک ی ررب طول میکشید ..من قسمت خانما و شوهرم اقایون  من مقصد نمیدونستم کجاست .فکر میکردم خط واحد هر جا وایساد همه باید پیادده بشیم ..شب هم بود .5 دقیقه که رفتیم ک خط واحد وایساد..داشتن پیاده میشدن منم رفتم پایبن..ولی خبری از شوهرم نبود .راستی شهر غریب هم بودیم .شوهرم با خط واحد رفتن منم تو اون تاریکی تنها وایساده بودم .ترسیده بودم هیچ کس دوروبرم نبود .هیچ مغازه ای و هیچ خونه ای ..اون موقع گوشی هم نداشتم که خبر شوهرم بدم ..بعد چند دقیقه وایسادن ی ماشین برام وایساد با خانواده بودن ..رفتم سوار شدم ..ماجرا رو گفتم اونا منو رسوندن ب جایی که شوهرم میخواست پیاده بشه ..شانس اوردم شوهرمو میشناختن..رسیدیم دیدم شوهرم اونجا وایساده ..میخواست برگرده دنبالم . ابروم رفت جلو شوهرم و دوستاش  جایی نرفته بودم بلد نبودم سنم کم بود 😂😂😂😂 از خاطرات گم شدن تون توی سن بالا بگید •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
😝 سلام و عرض ادب خدمت هم‌گروهای عزیز آقا من کلا خدای سوتی ام . . یبار برا خواهرم دنبال کار بودیم از آرایشگری بگیر تا خیاطی و قنادی و خلاصه هیچ سر رشته ای هم نداریم خواهرم خواست بره یاد بگیره ک یه مکافات های کشیدیم 🥴😟😩😂 آقا هر جا میرفتیم زیر ۱۰ میلیون جایی نبود ک هم مدرک بده هم کار برا خیاطی رفتیم گفتند 10میلیون بدین تا از 0 تا 100یاد بدم اما بدون مدرک😟 خوب عرضم به حضورتون پول نبود اونم 10 ما کلا فک میکردیم تو 2یا 3تومن کارمون راه میوفته اما زهی خیال باطل خلاصه خیاطی رو بیخیال شدیم رفتیم تو کار قنادی آقای قناد هم گفتن 7 میلیون بدین با یکسال کار آموزم باشید اما بدون حقوق از ساعت 6/30صبح تا 9/30شب هم تو قنادی باید حضور داشته باشید بدون حقوق ما هم بیخیال قنادی شدیم😩 رفتیم تو کار آرایشگری تتو و میکاپ القصه رفتیم چند جا همه میگفتن زیر 15یا 20تومن هیچ جا مدرک نمی‌ده تا در حال برگشت به خونه یه آموزشگاه سر راهمون دیدیم گفتیم بریم از این هم سوال بپرسیم آقا تا رفتیم یه مادر و دختر بودن سوال و شرایطمون و گفتیم گفتن غم نداشته باشید الان شما 5میلیون بدین 5تومن دیگه رو هر موقع راه افتادین می‌دین و به خواهرم گفت من الان میخوام برم آموزشگاه بزرگمون هفت تیر اینجا موقت می‌آییم بیا همین الان باهم بریم آموزشگاه و ببینی و شرایط و بدونی دو سه ساعت دیگه برمیگردونمت دم خونه ابجیت تا اینو گفت من ک رنگم پرید فوری گفتم نه آقا خواهرم هم شوکه هر دومون رنگ از رخمون پریده بود بخداوندی خدا ک دستگاه کارتشو آورد گفت الان پنچ تومن بزنید بقیش غمتون نباشه بعد ها می‌دین منو ابجیم نگاه رد بدل هم کردیم و گفتیم الان پولی تو کارت نداریم و اونم حلقمو تو دستم دیده بود گفته بود حلقتو بیانه بزار بعد ک پول آوردین من حلقه رو میدم آقا اینو گفت گفتم نه امکان نداره همسرم دعوام می‌کنه می‌خواستیم بیاییم بیرون بزور و اصرار ک اصلا بیایین 2میلیون بدیم فعلا بقیش باشه بعدا می‌دین و از امروز بعد از ظهر خواهرت بیاد شروع به کار کنه .. •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
روزی که تو آمدی به دنیا عریان جمعی به تو خندان و تو بودی گریان کاری بکن ای دوست که وقت مردن جمعی به تو گریان و تو باشی خندان
سلام و صبحتون زیبا و فرحبخش روزتون پر از عشق و مهربانی زندگیتون پر شور ، و پر از رحمت الهی . دلتون پر از نغمه های شادی ، و پر از حس خوشبختی . لحظه های زندگیتون ، پر از سلامتی و کامیابی . •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
این موقع از سال که میشد  بعضی غروبها  پدرم پشت پنجره می ایستاد و به درخت خرمالوی وسط حیاط نگاه میکرد و میگفت خدا رو شکر خدا رو صد هزار مرتبه شکر امسال هم بار خوبی داده وما رو شرمنده در و همسایه نمی کند . چند روز بعد  خرما لو ها  که می رسیدند مادرم  بشقابهای ملامین  لیلی و مجنونش را روی تخت چوبی کنار حوض میچید . بعد به تعداد افراد خانواده هر همسایه یک خرمالو می گذاشت. من و برادرم وظیفه داشتیم که بشقابهای پر از خرمالو ها را به در خانه همسایه ها ببریم . آن وقتها خانواده ها پرجمعیت بودند .و تقریبا  خود ما سهم چندانی از درخت خرمالو نداشتیم . اما قسمت شیرین ماجرا آنجا بود که چند شب بعد هر همسایه به نوبت ویا باهم بشقابها را برمیگرداندند.حالا با تکه نباتی .چند عدد گردو .مشتی مویز و توت خشک و... و این بهانه ای بود برای گذراندن شبهای طولانی پاییز با شب نشینی های دلنشین  یادش بخیر و من الان خیلی وقتها   دلم یک خانه حیاط دار میخواهد یک حیاط با یک درخت خرمالو....... و دلی بخشنده  به وسعت دریا مانند دلهای مهربان مادر و پدر •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
😍😁 چند ماه پیش یه خواستگار داشتم که کارمند بیمارستان بودند ایشون خیلی خوش چهره خوش قدو بالا بودند.من اماده شده بودم و مادرم در ورودیو براشون باز کردند و ایشون و مادرشون وارد منزل ما شدند.اما از اونجایی که من خیییلی به بوی تند حساس هستم و نفس تنگی و حال بد میاد سراغم. اقای داماد تا از در وارد شدنو اومدن منزل ما بوی عطرشون حالمو حسابی بد کرد،نفس نمیتونستم بکشمو اینا اما نمیتونستم به رو بیارم.نشستن چند دقیقه ایو رفتیم تو اتاق باهم صحبت کنیم من با حالت نفس تنگی بهشون تو اتاق گفتم عطرتون خیلی اذیتم میکنه.ایشون هم انگار از خدا خواسته هیچ نظری ندادند و دیگه هم اثری ازشون پیدا نشد😒😂 🙏💐🗣👏👆👍😁😭❤️😍😂😘😄😜😃 •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•
اینکه می‌گویید زن‌ها پیچیده‌اند، و گاهی هم بهانه گیر، کاملاً قبول دارم! اما کافی است به همین زنِ پیچیده عشق بدهید! "دوستت دارم" هایتان را مانندِ وعده‌های دارویی، سرِ ساعت به خوردش بدهید.. بعد بنشینید ببینید این دارو چه اثرِ معجزه آسایی دارد.. آنگاه دیگر پیچیدگی‌ای در کار نیست؛ زلال، شفاف، معلوم و ساده می‌شود.. بدونِ ذره‌ای ابهام و بهانه.. اگر در زن پیچیدگی زیادی می‌بینید، بدانید خیلی وقت است، این دارو را از او دریغ کردیده‌اید..! •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈• @Adamvhava •┈┈••✾❀🕊◍⃟♥️🕊❀✾••┈┈•