#سیف_الله ۱
من خیلی پولدارم انقدر دارم که هیچ کس نمیدونه چقدره خدا بی نهایت بهم لطف داشته ولی خیلی به ثروتم مغرور شدم فکر میکردم ادم پولدار خداست و بقیه هم برده هاش هستن ی مردی تو منطقه ما بود به نام سیف الله خیلی ساده بود و دل پاک همه هم قبولش داشتن به هر کسی هر چقدر پول میگفت بهش میدادن چون میدونستن برمیگردونه یا امانتدار خوبیه اعتماد همه بهش بی نهایت بود یا اینکه ندار فقیر بود تو باغ ها یا زمین های مردم کار میکرد ولی اعتبار زیادی داشت پدرش فوت شده بود و خرج مادر خواهرشو میداد بهش خیلی حسودی میکردم و دوس داشتم این محبوبیت رو من داشته باشم
#ادامهدارد
❌کپی حرام ⛔️
#سیف_الله ۲
چند باری اومد پیش من تا ازم کمک جمع کنه برای ساخت مسجد و این چیزا منم بهش پول ناچیزی میدادم و اونم میرفت ی روز خبر رسید سیف الله زن گرفته و عروسیشه تو اون جمعی که گفتن خندیدم و گفتم اونم و چه به این غلطا با کدوم پول زن گرفته؟ نکنه کمک هایی که از ما میگرفت و داده برای عروسیش؟ همه ناراحت شدن و گفتن سیف الله همچین ادمی نیست و دستش پاکه این پولم حتما پس اندازشه که عروسی گرفته از اون جمع خارج شدم و بیشتر از همه این منو میسوزوند که همه روستا تو عروسی سیف الله دعوت بودن این بیشتر از همه ناراحتم میکرد که اون تونسته عروسی به این بزرگی بگیره
#ادامهدارد
❌کپی حرام ⛔️
#سیف_الله ۳
شب عروسی سیف الله فرا رسید همه چیز بهترین نبود اما تلاش کرده بود همه چیز داشته باشه و کم و کسری نباشه اون شب به بهترین شکل گذشت و چون همه میدونستن سیف الله وضع مالی خوبی نداره هدایای سنگین بهش دادن بعد از اون شب ی روز سیف الله اومد و گفت که میخوایم مسجد و تعمیر کنیم کمک میکنی؟ گفتم اره و پول کمی بهش دادم سیف الله گفت حاجی قرار شده هر کی کمک زیادی کرد در عوض اسمش تو مراسم شب اول محرم اعلام بشه پوزخندی زدم و گفتم سیف الله من دنبال اسم در کردن نیستم سیف الله هم رفت و در کنار کارهای خودش مشغول بازسازی مسجد شد بالاخره شب اول محرم رسید و همه جمع شدیم مسجد طبق گفته سیف الله مداح روستا اول از همه تشکر کرد بابت کمک های مردم و گفت برای تمام کمک کننده ها و سیف الله ی صلوات بفرستید
#ادامهدارد
❌کپی حرام ⛔️
#سیف_الله ۴
در اخر تشکر کرد از چند نفر که تو روستا کمک بیشتری کرده بودن و براشون دعای عاقبت به خیری کردن بهترین موقعیت برای ضربه به سیف الله بود توی مردم بلند گفتم پس چرا منو نگفتید؟ همه سرچرخوندن سمتم که گفتم منم پول زیادی برای مسجد دادم چرا اسممو نگفتید؟ همه کنجکاو بودن و کسی حرفی نمیزد که دوباره گفتم نکنه اقا سیف الله زیر ابی رفته و از پولا برای خودش برداشته سیف الله سفید شده بود و دست هاش میلرزید که یهو گفت من از اون پولا برای خودم برنداشتم همشو خرج مسجد کردم گفتم پسپول من کو لا کردار؟ که یهو دو نفر از وسط جمع گفتن ما شاهدیم که کم پول دادی طلبکار نگاهشون کردم که گفتن ما با سیف الله رفتیم مصالح قیمت کردیم گفت سرراه بیایم مغازه شما پول بگیریم ما نیومدیم مغازه تون وایسادیم اینور
#ادامهدارد
❌کپی حرام ⛔️
#سیف_الله ۵
ولی وقتی اومد پولو تو دستش دیدیم و اتفاقا خیلی تعجب کردیم که شما با اون ثروت اونقدر پول دادی گردن نگرفتم و گفتم هماهنگ کردید دروغ بگید که یکی از بزرگای روستا گفت من داشتم از اونجا رد میشدم رفته بودم ماشینم رو بیمه کنم اتفاقا سیف الله و این دونفرو در مغازه ت دیدم و سوارشون کردم از قضا داصتن حرف پول شمارو میزدن پرسیدم چیشده که گفتن شما پول کمی دادی سیف الله هم عیب نداره شاید پول همراهش نبوده یا مشکل مالی داره غیبت نکنید اون روز من خواستم ابروشو ببرم اما خدا زد و ابروی خودم رفت که چقدر کم کمک کردم و جدا از این میخواستم مردم از سیف الله متنفر بشن و بهش بی اعتماد اما بر عگس شد ابروی خودم خیلی بدتر رفت هر چقدر ازش حلالین خواستم گفت حلالم میکنه ولی باز هممن اروم نشدم
#پایان.
❌کپی حرام ⛔️