eitaa logo
یا صاحب الزمان ادرکنی ❤
6.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
9.2هزار ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ شوهرم ادم مسوولیت پذیری بود خودش تعریف کرده بود برام و‌میدونستم از وقتی بچه بوده بخاطر بی مسوولیتی پدرش کار کرده تا خرج مادر و خواهر و برادرش رو در بیاره وقتی با من ازدواج کرد خودم شاهد بودم بیشتر از همه ادما کار میکنه تا بتونه مخارج خواهر و مادر و برادر کوچکترش رو بده. وقتی برادرش ازدواج کرد برای همیشه ازشون جدا شد حتی به مادر و خواهرش سر نمیزد چه برسه به اینکه برای هزینه های اونها دست به جیب بشه. ازینکه همسر من هنوز نگران مادر و خواهرش بود ‌و تامین هزینه های زندگیشون با او بود خیلی ناراحت بودم. خواهرش که ازدواج کرد اوضاع مالی همسرش نسبت به ما بهتر بود ولی او هم مثل برادرش کاملا نسبت به وضعیت مادرش بیخیال و‌بی اهمیت بود. مادرشوهرم بیمار بود من مدرسه ی پسر بزرگم و شب بیداری های دختر کوچولوم رو بهونه میکردم ادامه دارذ کپی حرام
۲ تا از زیر بار مسوولیت در برم برای همین دوباره همسرم بود که با مسوولیت پذیری کامل به نگهداری از مادرش مشغول بود. وقتی مادرش مرد یه خونه ی نقلی کوچولوی داغون برامون ارث‌ موند همسرم گفت باید خونه رو بین خودش و برادر و‌خواهرش تقسیم کنه اما من که دیگه خونم به جوش اومده بود اونقدر توی گوشش خوندم و گفتم تا وقتی برادر و خواهرت مجرد بودند همه ی مسوولیتها و هزینه های زندگیشون با تو بود وقتی مادرت بود همه ی مسوولیتهای اوهم با تو بود پس این خونه سهم تو هست. اونقدر تو گوشش خوندم و حتی عموش رو واسطه قرار دادم که اوهم حرف من رو تایید کرد و‌گفت خونه حق تو و زن و بچه هاته. خونه ی مادرشوهرم که بغل خونه ی خودمون بو. کوبیدیم و به خونمون اضافه کردیم.خونه مون بزرگتر شد و من میتونستم راحتتر از قبل از مهمونام پذیرایی کنم. یمدت میگفت ماشینی که با طلاهای مادرش و‌فروش تیکه زمین موروثی او خریده بودیم رو لااقل بفروشم و یه ماشین ارزونتر بخرم تا سهم خواهر و برادرم رو بدم. ادامه دارد کپی حرام
۳ دوباره تو گوشش خوندم مگه تو مخارج خواهر و برادرت رو تامین نمیکردی پس اون طلاها و زمینی که مادرت فروخته بود حق تویه. بهم گفت اون زمان که ماشین خریدم خواهرو‌برادرم کوچیک بودند قرار بود اون‌ ماشین برای اونها هم باشه اما حالا که زندگی جدا دارند باید سهمشون رو بدم. اما دوباره با توجیهات جدید نظرش رو عوض کردم. بنظر من اون ماشین و خونه حق من و شوهرم و‌بچه هام بود. یبار خواهرشوهرم گفت درسته داداشم خیلی برای ما زحمت کشید امیدوارم خدا براش جبران کنه اما شوهرم خیلی بهم سرکوفت میزنه و میگه برادرت حق و سهم تورو خورده کاش مقداری از سهمم رو میداد اما من طلبکارانه گفتم داداشت بخاطر شماها سخت کار کرد و‌حالا که چهل سالشه مثل شصت ساله ها پیر شده پس شما هیچ حقی ندارید‌ میدونستم شوهرش خیلی سرکوفت بهش میزنه اما من تازه به رفاه و اسایشی که همیشه منتظرش بودم رسیده بودم و‌ به همین راحتی ازش نمیگذشتم. ادامه دارد کپی حرام
۴ به سال نکشیده همسرم تصادف کرد و ماشین از بین رفت و چون چند روز از انقضای بیمه ماشین گذشته بود هیچی گیرمون نیومد. یروز توی خونه نشسته بودیم که ناگهان زمین ریزش کرد و‌کف پذیرایی فرو رخت شانس اوردیم بچه ها مدرسه بودند و شوهرم سر کار و من هم توی حیاط مشغول جارو کردن وگرنه خدا میدونه چه بلایی سرمون میومد. گویا چند چاه قدیمی توی اون خونه بوده و بخاطر فروریزی اونها اون بلا به سر خ‌ونه اومد. اون خونه دیگه قابل زندگی نبود نه ازمون میخریدند ‌‌ و نه توان تخریب کامل و ساخت دوباره ی اون رو داشتیم حتی پول برای رهن یا اجاره ی یه خونه جدید هم نداشتیم. نصف وسایل اون خونه هم دیگه قابل استفاده نبود. طوری شد که اواره ی خونه فامیل شدیم و هر چند شب یکبار خونه ی یکی می موندیم. شوهرم مدام من رو سرزنش میکرد و‌میگفت تو باعث شدی من سهم خواهرو برادرم رو ندم خدا هم اجازه نداد از حق اونها بیشتر استفاده کنیم. ادامه دارد کپی حرام
۵ یروز گفت زنگ زدم به دفتر مرجع تقلیدم جریان ارث و تقسیم اون رو که پرسیدم گفت باید سهم الارث خواهر و برادرت رو میپرداختی و حق تصرف اون رو نداشتی...حتی وقتی از وکیل هم پرسیده بودم همین جواب رو بهم داده بود.خلاصه فهمیدم من مثل یک شیطان با توجیهات بیخود شوهرم رو مجبور میکردم حق خواهر و برادرش رو نده من با اون کارم باعث‌از بین رفتن و‌ زایل شدن اجر همسرم و حتی سلب توفیق و برکت از زندگیمون شده بودم. سالها طول کشید تا بتونیم زندگیمون رو جمع کنیم البته برادرشوهرم کمی کمکمون کرد تا کمی سروسامون بگیریم. یبار که همسرم خیلی سرکوفتم میزد و بخاطر خوردن حق خواهر و برادرش خودش رو ملامت میکرد عموش که مهمونمون بود گفت اشتباه از خودت بود توکه حالا رقتی سراغ مرجع تقلیدت و کسب تکلیف کردی نوش دارو بعد از مرگ سهراب چه سود؟‌ ادامع دارد کپی حرام
۶ همون زمان که من و زنت با راهنمایی غلط تو رو به بیراهه میکشوندیم باید این کارو میکردی من نااگاهم و نمیدونستم برای هر مساله ای براحتی میتونیم با مراجع تقلید ارتباط برقرار کنیم اما تو که میدونستی باید از اول همون کارو میکردی ولی ببین چقدر پیش خدا عزیز بودی که اجازه نداده حق دیگران در زندگیت باقی بمونه و با استفاده از اون مدیونشون بمونی تا قیامت. درسته تاوان سنگینی پس دادی ولی همین دنیا چشمت رو به واقعیت باز کرده و وتونستی از خواهر و برادرت حلالیت بگیری اگه اون اتفاقات نمیفتاد هوشیار و متوجه اشتباهت نمیشدی و نمیتونستی حلالیت بگیری.درست مثل خودم که بابت مشورت دادن غلطم به شما تاوان سنگینی دادم منتها نپرس چطور که روی گفتن ندارم فقط این رو خوب میدونم که خدا کسی رو که دوست داره رو همین دنیا هوشیار و بیدارش میکنه حتی اگه شده با سیلی... پایان کپی حرام