eitaa logo
یا صاحب الزمان ادرکنی ❤
6.9هزار دنبال‌کننده
7.1هزار عکس
9.3هزار ویدیو
28 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
۱ سلام لطفا داستان منم بذارید شاید یکی درس گرفت چند وقت پیش برادر شوهرم با فروش طلا و وام گفت میخوام ماشین بخرم شوهرم خیلی راهنماییش کرد که از شهر خودمون بخر شاید مشکلی پیش بیاد میدونی طرف کجاست و میری یقه ش رو میگیری اما برادرشوهرم میگفت اینترنتی میخرم و مشکلی پیش نمیاد، شوهرم ی مدتی تو کار خرید و فروش ماشین بود راهنماییش میکرد اما برادرشوهرم امیر خوشش نمیومد شوهرم بهش گفت حواست باشه ماشین وکالتی نخریا حتما به نام خود طرف باشه اما اون بازم بدش اومد و گفت خودم میدونم چیکار میکنم تو دخالت نکن هر چی شوهرم راهنماییش میکرد اون میذاشت پای حسادت و فکر میکرد نمیخوایم پیشرفت کنه ادامه دارد کپی حرام
۲ ی روز اومد و گفت که از طریق ی سایت ی ماشین پیدا کرده ولی تو شهر اهوازه و قیمتشم مناسبه شوهرم گفت ممکنه تصادفی باشه یا اتاقشو عوض کرده باشن اما پاشو کرد توی ی کفش و گفت من میخوامش تو داری حسودی میکنی و میخوای من نخرمش بری بخریش، شوهرمم گفت به من ربطی نداره و برادرشوهرم از شیراز رفت به اهواز برای خرید ماشین با اینکه زنشم مخالف بود ولی رفت و ماشین رو خرید وقتی اوردش با غرور راه میرفت و به شوهرم‌ میگفت تو نمیخواستی من ثاحب ماشین بشم مردم برای برادرشون هر کاری میکنن و خیرشو میخوان داداش من به ی ماشین حسودی میکرد مدام میگفت هر بار که هر جا مارو میدید ی جوری بحث ماشین رو وسط میکشید و میگفت، دیگه کلافه شده بودیم پشت سر شوهرمم به همه میگفت گاهی ی سری جلوش وایمیسارن و میگفتن اینجوری نگو درست نیست ادامه دارد کپی‌حرام
۳ کم کم به حدی این رفتار ازار دهنده ادامه داشت که با شوهرم جایی نمیرفتیم که اونا هم باشن چون دوباره شروع میکرد به گفتن و بارها و بارها میگفت ی روز دیگه طاقتم تموم شد و به شوهرم گفتم چرا از روز اول وقتی ازت راهنمایی نخواست راهنماییش کردی که اینجوری ابروت بره نباید حرفی میزد تو از روی دلسوزی برای برادرت بهش گفتی نخر اما اون فکر میکنه دشمنی کردی و نمیخواستی اون پیشرفت کنه شوهرم خودش هم شرمنده بود و میگفت پشیمونم کاش صبر میکردم تا هر کاری میخواد بکنه، شوهرم از جووانیش خیلی کار میکرد برای همین کمبودی نداشتیم بر عکس برادرشوهرم ادم کاریی نبود و لز اطرافیانش سرکوفت میخورد که چرا مثل برادر بزرگترش نیست حالا ی فرصت پیدا کرده بود که عقده گشایی کنه و ول کن هم نبود چند ماهی گذشته بود که ی شب به شوهرم زنگ زد و صدای گریه و ناله هاش میومد فقط گفت بیاید زن و بچه م رو بردن ادامه دارد کپی حرام
۴ خودمون رسوندیم خونه شون که دیدم در پارکینگ بازه و خودشم افتاده روی زمین فوری پلیس و اورژانس خبر کردیم کف دستش چاقو خورده بود و توی پاشم ی چاقو زده بودن پرسیدیم چی شده که گفت پسرم تو بغل زنم روی صندلی جلو خواب بود زنمم کمربند بسته بود از ماشین پیاده شدم در پارکینگ رو باز کردم یهو ی موتوری اومد و بهم حمله کردن وقتی خوب کتکم زدن زنم و با ماشین بردن پسر برادرشوهرم دوماهه بود و شیرخوار خیلی ناراحت و نگران بودیم پلیس اومد و دو ساعت بعد جاریم پیداش شد گفت بعد از اینکه کتکم زدن و چندبار با لگد توی دهنم کوبیدن از ماشین در حال حرکت پرتم کردن پایین، گریه میکرد و میگفت بچه رو بردن بگید چه خاکی تو سرم بریزم پلیس که باهاش حرف زد گفت ی لحظه اون دزدا گفتن ماشین مال ماست ادامه دارد کپی حرام
۵ پیگیری‌کردن و با صاحب قبلی ماشین تماس گرفتن‌ اما طرف گفت ماشین رو فروخته و کار به چیزی نداره ناچارا همگی رفتیم اهواز دنبال صاحب قبلی ماشین طرف که انگار تازه متوجه وخامت اوضاع شده بود گفت که ماشین مال پسرم احمد بوده وقتی رفته مسافرت اینم برای کنترل پسرش با وکالتی که داشته ماشین رو فروخته وقتی پسره دیده ماشینشو فروختن عصبی شده و رفته اما فکرشم نمیکرده که بیاد شیراز دنبال ماشین ما گفتیم فقط دنبال بچه ایم ماشین نمیخوایم اما طرف گفت خبری از پسرش نداره جاریم اروم و قرار نداشت و برادرشوهرمم داشت از غصه دق میکرد دو هفته خبری از احمد نبود تا اینکه به واسطه یکی از اشناهاشون احمد رو پیدا کردیم این مدت از بچه نگهداری کرده بود و حسابی ترسیده بود ادامه دارد کپی حرام
۶ برای پلیس اعتراف کرده بود که بابام بی اجازه من ماشین رو فروخته بود منم عصبی شدم و فهمیدم ماشینم شیرازه انقدر عصبی بودم که متوجه نشدم چه نقشه بدی کشیدم میخواستم با جدایی بچه از اون مرد تنبیهش کنم اما قصدم برای نگهداشتن بچه دو ساعت بود نه این مدت خیلی پشیمونم چند بار خواستم خودم رو تحویل بدم ولی ترسیدم به جرم ادم ربایی بگیرنم اون پسر به زندان منتقل شد و برادرشوهرمم ماشینش رو فروخت یکی دیگه خرید اما خیلی شرمنده بود و از شوهرم عذرخواهی کرد گفت اگر به حرفت گوش میدادم اینجوری نمیشد چندماه بعدشم راضیش کردیم بره شکایتش رو پس بگیره برادرشوهرم اینکارو کرد ولی مدعی العموم ولش نکرد و هنوزم زندانه خداروشکر که بچه جاریم سالم و سلامت برگشت و همه چیز به خیر گذشت توروخدا وقتی یکی میخواد راهنماییتون کنه به حرفش گوش بدید چون خیرتون رو میخواد مشورت با بقیه خیلی کار خوبیه در صورتی که از حد نگدرونید پایان کپی حرام