eitaa logo
یا صاحب الزمان ادرکنی ❤
7.2هزار دنبال‌کننده
6.3هزار عکس
7.4هزار ویدیو
26 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
بسم الله الرحــمن الرحیم 🌟مولاناامام صادق صلوات الله علیه: 🌟اميرالمؤمنين صلوات الله علیه: ❤🌟رسول خدا صلی الله علیه وآله فرمودند: ⚘زمانى بر مردم می‌آید كه از قرآن جز نشانی و از اسلام جز نامى، باقی نماند؛ مردم، خود را مسلمان مى‌خوانند و از همه به اسلام دورترند، مسجدهاى آنان آباد، ولى خالی از است، فقهاى آن زمان بدترين فقهاى زير آسمان هستند، از آنها خارج مى‌شود و به سوى خودشان باز می‌گردد. 🍃 سَيَأْتِي عَلَى اَلنَّاسِ زَمَانٌ لاَ يَبْقَى مِنَ اَلْقُرْآنِ إِلاَّ رَسْمُهُ وَ مِنَ اَلْإِسْلاَمِ إِلاَّ اِسْمُهُ يُسَمَّوْنَ بِهِ وَ هُمْ أَبْعَدُ اَلنَّاسِ مِنْهُ مَسَاجِدُهُمْ عَامِرَةٌ وَ هِيَ خَرَابٌ مِنَ اَلْهُدَى فُقَهَاءُ ذَلِكَ اَلزَّمَانِ شَرُّ فُقَهَاءَ تَحْتَ ظِلِّ اَلسَّمَاءِ مِنْهُمْ خَرَجَتِ اَلْفِتْنَةُ وَ إِلَيْهِمْ تَعُودُ .⚘ 📚الکافي ج ۸، ص ۳۰۷ 📚أعلام الدین ج ۱، ص ۴۰۶ 📚ثواب الأعمال ج ۱، ص ۲۵۳. 📚الوافي ج ۲۶، ص ۴۵۹ 📚بحار الأنوار ج ۲، ص ۱۰۹ مشکل بشر این است که فکر می‌کند یکی از راه های نجات است. 📌📌📌درحالی که ظهور تنها و تنها راه نجات است
💎حاجت امام زمان ارواحنا‌فداه از ما (٢) 🌟مولا امیرالمؤمنین علیه‌الصّلاة‌و‌ السّلام می‌فرماید: «مَن أجهَدَ نَفسَهُ فى إصلاحِها سَعِدَ»، کسی که با خود، با خواسته‌های نفسانی مجاهده کند، سعادتمند شده است. این نفسی که طغیان کرده، از تحت امام زمان ارواحنا‌فداه خارج شده، در راه اصلاح او، اصلاح این خواسته‌های نفسانی، جهاد کند. یعنی این نفس، صالح شود. وقتی که صالح شد، 🌟خدای‌ تعالی می‌فرماید: «لَنُدْخِلَنَّهُمْ فِي الصَّالِحِينَ»📚(عنکبوت/٩)، حتماً او را در خیل صالحین قرار می‌دهم. صالحین هم عرض کردم جزو آن چهار دسته‌ای هستند که «فَأُولَٰئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَالصِّدِّيقِينَ وَالشُّهَدَاءِ وَالصَّالِحِينَ»📚(نساء/۶٩). این چهار دسته در عالم هستی ممتاز هستند. خدای‌ تعالی اینها را انتخابشان کرده، جدا کرده، به اینها نعمت خاص بخشیده. که آن است، معرفت خاص امام زمان ارواحنا‌فداه است، آن نعمت خاص. «أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ»، می‌فرماید: شما سعی کنید با اینها باشید. ادامـه دارد... 💠استاد حاج آقا زعفری‌زاده
طوبی برای کسی است که ... 🌟مولاناامام صادق(علیه السلام) فرمودند: «طوبی برای کسی است که در قائم ما چنگ به گفتار ما زند و بعد از آنکه یافت، دلش از دین حق برنگردد. » من عرض کردم: «فدایت شوم! «طوبی» چیست؟ » فرمودند: «طوبی درختی است در که ریشه آن در خانه علی بن ابی طالب است و شاخه اش در خانه‌های مؤمنین. این است معنی آیه شریفه «طُوبی لَهُمْ وَ حُسْنُ مَآبٍ»📚(رعد / ۲۹) {خوشا به حالشان، و خوش سرانجامی دارند. } 📚 بحارالانوارج۵۲، ص۱۲۳ لعن الله عمر 🔥🔥🔥 ┈••✾•🍃🌹🌿•✾••┈┈••✾•🍃🌹🌿•✾••┈┈ سلامتی‌وتعجیل‌درأمرفرج‌مولانا حضرت‌بقية‌الله‌الاعظم‌ روحی‌وأرواح‌العالمین‌لتراب مقدمه الفداء صلوات ┈••✾•🍃🌹🌿•✾••┈┈••✾•🍃🌹🌿•✾••┈┈ ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
شرایط زمان ظهور⬇️⬇️⬇️ 🌟مولاامیرالمؤمنین حضرت علی علیه‌السلام می‌فرمایند: 💥مهدی (علیه‌السلام) خواست ها را به معطوف می کند، هنگامی که مردم سعادت و هدایت را تابع هوس ها کرده اند، 💥و رأی مردم را با قرآن مطابق می کند، وقتی‌که مردم قرآن را تابع رأی خود کرده اند، 💥آگاه باشید! فردایی خواهد آمد، فردایی که نمی‌شناسید می‌آید! 💥کسی بر شما حکومت خواهد کرد، که غیر از خاندان حکومت‌ها و سلسله‌هاست؛ او مسئولان و کارگزاران را به جرم کردار زشتشان کیفر خواهد کرد، 💥زمین گنجینه‌های خود را برای او بروز دهد، و کلیدهایش را تسلیم وی خواهد کرد، 💥آنگاه است که خواهید دید، راه و روش عدالت چیست! 💥و او کتاب و سنّت را که پیش از او مرده بودند را زنده خواهد کرد. 📚 نهج‌البلاغه، خطبه ۱۳۸ 🌹تعجیل در فرج ۵ صلوات🌹 لعن الله عمر 🔥🔥🔥 ┈••✾•🍃🌹🌿•✾••┈┈••✾•🍃🌹🌿•✾••┈┈ سلامتی‌وتعجیل‌درأمرفرج‌مولانا حضرت‌بقية‌الله‌الاعظم‌ روحی‌وأرواح‌العالمین‌لتراب مقدمه الفداء صلوات ┈••✾•🍃🌹🌿•✾••┈┈••✾•🍃🌹🌿•✾••┈┈ ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج
📌📌📌فقط و فقط تسلیم امر اهل بیت علیهم السلام باشیم تا هلاک نشویم... 🌟حضرت امام سجاد(علیه السلام) می فرمایند:‏ 🍃إِنَّ دِينَ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ‏ لَا يُصَابُ بِالْعُقُولِ النَّاقِصَةِ وَ الْآرَاءِ الْبَاطِلَةِ وَ الْمَقَايِيسِ الْفَاسِدَةِ وَ لَا يُصَابُ إِلَّا بِالتَّسْلِيمِ فَمَنْ سَلَّمَ لَنَا سَلِمَ وَ مَنِ اقْتَدَى بِنَا هُدِيَ وَ مَنْ كَانَ يَعْمَلُ بِالْقِيَاسِ وَ الرَّأْيِ هَلَكَ وَ مَنْ وَجَدَ فِي نَفْسِهِ شَيْئاً مِمَّا نَقُولُهُ أَوْ نَقْضِي بِهِ حَرَجاً كَفَرَ بِالَّذِي أَنْزَلَ السَّبْعَ الْمَثَانِيَ وَ الْقُرْآنَ الْعَظِيمَ وَ هُوَ لَا يَعْلَمُ. 🍃به راستی که دین خداوند عزوجلّ بوسیله ی عقل های ناقص و نظرات باطل و مقایسات فاسد دست یافتنی نباشد و نتوان به آن دست یافت مگر بوسیله ی تسلیم بودن در برابر ما اهل بیت لذا کسی که ما شود از خطر لغزش ها سالم بماند و آنکه به ما اقتدا کند شود و آنکس که بر اساس مقایسات و نظرات خود عمل کند هلاک گردد و کسی که در قلب خویش نسبت به آنچه ما می گوییم یا به آن حکم می کنیم چیزی از دلتنگی و ناخشنودی احساس کند به خداوندی که سبع المثانی و قرآن عظیم را نازل کرده، کفر ورزیده است در حالی که خود نمی داند. 📚كمال الدين و تمام النعمة/ج‏۱/ص۳۲۴. 📚بحار الأنوار/ج‏۲/ص۳۰۳ لعن الله عمر 🔥🔥🔥 تا‌زمانی‌که همنشینِ باشیم همنشینِ 🌟امام‌ِزمان ارواحنافداه نخواهیم‌بود تازمانی‌که گرفتارِ نَفس باشیم هم‌نَفَسِ 🌟امام‌ِزمان ارواحنافداه نخواهیم بود الَّلهُمـّ؏جِّل‌لِوَلیِڪَ‌الفرَج نگو امام بیا،خودت برو سمت امام.(با ( و آمادگی برای ظهور با ترک گناهان به سمت مولایمان برویم) ألـلَّـھُـمَــ ؏َـجِّـلْ لِوَلـیِـڪْ ألْـفَـرَج ╲\╭┓ ╭⁦🌺🍂🍃🌺🍂🍃 ┗╯\╲ @Adreknee
۱ من دانشجو ام این اتفاقی که میخوام تعریف کنم واقعا برای خودمم عجیب بود و هست اما مسیر زندگیم رو تغییر داد کلا همه چیز عوض شد من اصلا دختر مذهبیی نبودم کلا خانواده م اینطوری نبودن که منم ببینم و یاد بگیرم نماز و روزه و این چیزهام برام معنایی نداشت شل حجاب و بد حجابم بودم چون میترسیدم توی خیابون دستگیرم کنن یا درد سری بشه برام کلا اگر حجابی داشتم از ترس قانون بود نه چیز دیگه مهمانی هایی که میرفتیم همه قاطی بودن و با لباسهای باز و راحت میگشتیم اصلا کسی تو فاز حجاب نبود همه فقط میخواستن نشون بدن روشنفکر هستن و زیبا، تو اقواممون چون همه مثل هم بودن کسی مشکلی نداشت و مهمانی هم زیاد میگرفتیم بجز اینا پارتی های شبانه ای که با دوستام میرفتیمم بود، حتی چندتا دوست پسر داشتم و معتقد بودم که دوست اجتماعی هستن و احساسی بینمون نیست مثل دخترا ادامه دارد کپی‌حرام
۲ اینارو میگم که بدونید من هیچ حد و مرزی تو زندگیم نداشتم و ازادی کاملی از طرف خانواده داشتم توی دانشگاه ترم‌ دوم بودم که با یکی از بچه ها اشنا شدم دختر خوبی بود بیشتر حرفهامون در مورد کلاس و درس بود اما ی تفاوت بزرگ داشتیم اونم این بود که دوستم به شدت معتقد و مذهبی بود گاهی اوقات که حرفهای شخصی میزدیم تعجب میکردم از نوع زندگیش منی که منتظر بودم عید بشه برم ی جایی خوشگذرونی با دختری دوست بودم که منتظر بود عید بشه بره راهیان نور چون میخواست عیدش رو با شهدا بگیره یا من که از مهمانی هامون میگفتم و جاهایی که میرم و کارهایی که میکنم اون تعجب میکرد و باورش نمیشد که بچه مسلمون شیعه از اینکارا بکنه میگفت شما نوع زندگیتون خاصه و کمتر کسی مثل شماست اما من فکر میکردم که نوع زندگی اونا خاصه و افرادی مثل اون انگشت شمارن ادامه دارد کپی حرام
۳ کم کم دوستی منو زینب عمیق و عمیق تر شد من نمیخواستم انقدر نزدیک بشیم اما ی کشش خاصی داشت ی جور خاصی بود انقدر رفتارش محترمانه و ملایم بود که ناخواسته به سمتش کشیده میشدم گاهی اوقات میدیدم تنها نشسته میرفتم کنارش ی بار دعوتش کردم خونمون اما خیلی محترمانه گفت خانواده ش اجازه نمیدن که خونه کسی بره بیشترین چیزی که باعث میشد جذبش بشم این بود که خیلی محترمانه رفتار میکرد ی روز اومد کنارم و گفت دارم میرم پیش دوستام اگر دوس داری توام بیا باهاشون اشنا شو دخترای خوبی هستن، قبول کردم و رفتیم همه عین فاطمه بودن محجبه و محترم وقتی ی نگاه به سر وضعشون کردم از خودم خجالت کشیدم با ی سرو وضع نامناسب بینشون بودم ادامه دارد کپی حرام
۴ اونا خیلی معمولی با من رفتار میکردن پن بودم که معذب بودم وگرنه کسی حتی نگاه خاصی هم بهم نمیکرد به پیشنهاد خودشون قرار شد عید باهاشون برم راهیان نور گفتن خیلی خوش میگذره و امسال به جای مسافرت همیشگیت با ما بیا منم قبول کردم و قرار شد که هماهنگ کنن باهام تا بتونم برم، نزدیک های عید بود که گفتن باید اماده بشی زینب بهم گفت نمیشه با لباسهای معمولیت بیای اونجا خودت معذب میشی با هم رفتیم و چندتا مانتو و شلوار مناسب خریدیم با چادر، حس خاصی داشتم اولین بار بود چادد و از نزدیک میدیدم خیلی جالب بود برام وقتی که اولین بار سرم کردم عین ی عروسک بی اختیار بودم زینب سرم کرد و بهم یاد داد که چیکار باید بکنم ی حسی داشتم که تا حالا تجربه نکرده بودم احساس میکردم دیگه با ارزشم و مراقب خودمم ادامه دارد کپی حرام
۵ این چادر شاید از نظر خیلیا ی پارچه باشه ولی انقدر به من ارزش داده بود که برای اولین بار تو زندگیم حس با ارزشی میکردم بالاخره بعد از چند هفته راهی جنوب شدیم و با زینب و دوستانش تو مسیر حرف میزدم چیزهای مختلفی میگفتن و من فقط گوش میدادم از معجزات شهدا و اتفاق هایی که تو اردو راهیان نور افتاده بود تعریف میکردن منم با دقت گوش میدادم و میگفتم یعنی میشه برای منم این اتفاقات بیافته و منم تجربه کنم راه طولانی بود و خسته کننده واقعا اذیت میشدیم اما شیرین بود ارزشش رو داشت بالاخره بعد از چند روز سفر رسیدیم به منطقه جنگی جنوب حال و هواش خیلی خاص بود ی حال روحانی با اینکه اونجا محل جنگ بود اما خیلی ارامش داشت ادامه دارد کپی حرام
۶ ارامشش وصف ناپذیره تازه اونجا ارزش زن، ارزش چادرم و احترامی که به من میده رو فهمیدم همین طور با چشم خودم دیدم که چقدر خون ریخته شده برای حفظ این مرز و بوم تاز فهمیدم چقدر به شهدا مدیونیم و اونجا بود که پیش خودم و خدای خودم شرمنده شدم بابت چیزی که هستم گناهایی که کردم خطاهایی که کردم همونجا توبه کردم و به شهدای گمنام قول دادم که تغییر کنم و تغییرم کردم وقتی که برگشتم دیگه مثل سابق نبودم حجابم رو رعایت میکردم و دیگه به اون مهمانی ها نمیرفتم و مثل قبل لباس نمیپوشیدم اوایل همه مسخره م میکردن اما به مرور عادت کردن و دیگه کسی کاری بهم نداشت خیلی دام میخواد معجزه ای که تو اون شب توی اردوی راهیان نور برام اتفاق افتاد برای همه اتفاق بیافته تا بفهمن که ما چقدر در حق خون پاک شهدا کوتاهی کردیم پایان کپی‌ حرام