آیا لزوما پولس، برای عیسی مسیح به الوهیت قائل بود؟
هنگامی که پولس، مسیح ازلی را موجودی به صورت خدا و بنابراین برابر با خدا دانست، مقصود او لزوما این نبود که او دارای ماهیت ذاتی خدا بوده و لذا خداست. ممکن است منظور او صرفاً بیان این نکته باشد که مسیح در حالت وجود قبلی و ازلی خود همچون خدا غیر جسمانی بود و هنوز صورت غلام را نپذیرفته بود یا شبیه آدمیان نشده بود و یا به شکل انسان ظاهر نگشته بود، و چون مانند خدا غیر جسمانی بود با خدا برابر بود.
--------
فلسفه آبای کلیسا، هری اوسترین، ولفسن، ترجمه علی شهبازی، قم، انتشارات دانشگاه ادیان و مذاهب، ۱۳۸۹، ص ۳۳۹.
#پولس
#الوهیت_مسیح
#ولفسن
#فلسفه_آباء
لینک عضویت در کانال👇
http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
یک توجیه در چگونگی خدا دانستن مسیح
خدا دانستن عیسی مسیح، خرد ستیز است. این آموزه، در درازنای تاریخ، بس حادثه ها آفریده است. داستان رد و قبول، توجیه و توضیح آن، درس ها دارد. یکی از توجیهات چنین است:
«هنگامی که پولس، مسیح ازلی را موجودی به صورت خدا و بنابراین برابر با خدا دانست، مقصود او لزوماً این نبود که او دارای ماهیت ذاتی خدا بوده و لذا خداست. ممکن است منظور او صرفاً بیان این نکته باشد که مسیح در حالت وجود قبلی و ازلی خود، همچون خدا غیر جسمانی بود و هنوز صورت غلام را نپذیرفته بود، یا شبیه آدمیان نشده بود و یا به شکل انسان ظاهر نگشته بود و چون مانند خدا غیر جسمانی بود، با خدا برابر بود.
----
فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، ص ۳۳۹.
#عیسی_مسیح
#توجیه
#فلسفه_آباء
لینک عضویت در کانال👇
http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
دلیلی روشن در روشن نبودن خدایی عیسی مسیح
الوهیت عیسی مسیح برای ایمان داران کنونی، به گونه ای بدیهی است (بی نیاز از استدلال)؛ اما الهیدانان و مبلغان مسیحی برای تبشیر و تبلیغ از آیات کتاب مقدس در اثبات الوهیت مسیح بهره می برند. بندهایی از نامه های پولس و انجیل یوحنا بخشی از مستندات آنهاست؛ اما "این امر که در اواخر قرن چهارم در مسیحیت کسانی وجود داشتند که با وجود پذیرش رسالههای پولس و انجیل یوحنا، همچنان علیه الوهیت مسیح ازلی احتجاج می کردند، نشان دهنده آن است که در این نوشته ها مطلبی وجود ندارد که بتوان آن را شاهد قطعی بر آن گرفت که پولس و یوحنا اعتقاد داشتند که مسیح ازلی خدا به معنی دقیق کلمه است."
----
فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، ص ۳۴۰.
#عیسی_مسیح
#الوهیت
#فلسفه_آباء
لینک عضویت در کانال👇
http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
یک استدلال خواندنی در چرایی خدا خواندن عیسی مسیح
در روزگار دفاعیه پردازان، باهم سازی جدیدی که میان اناجیل هم دید و رسالههای پولس و انجیل چهارم به وجود آمد، همین که خدای مسیحی به زاینده ی مسیح زمینی تبدیل شد، زاینده مسیح ازلی نیز تلقی شد. مسیح ازلی، دیگر مخلوق خدا همچون ساخته ی یک صنعتگر نبود؛ بلکه خدا او را همچون فرزند یک پدر بشری پدید آورد و چون خدا او را همچون فرزند یک پدر بشری پدید آورد، او نیز همانند پدرش خدا بود؛ زیرا هر پسر بشری که توسط یک پدر بشری پدید می آید، همانند پدرش انسان است. آن دسته از آبای کلیسا که ذهن فلسفی داشتند برای این نوع استدلال، مویداتی را در این اصل فلسفی یافتهاند که: آنچه پدید می آید ،باید از همان نوعی باشد که آن را پدید می آورد. ارسطو آن را با جمله انسان، انسان می زاید، توضیح می دهد.
----
فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، صص ۳۴۰ - ۳۴۱.
#عیسی_مسیح
#الوهیت
#فلسفه_آباء
لینک عضویت در کانال👇
http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e
شخص = نوع فردی
در تثلیث مسیحی مانند تثلیث فیلونی (خدای غیر مادی، لوگوس غیر مادی و روح الاهی غیر مادی) و افلاطونی (واحد غیر مادی، عقل غیر مادی و نفس غیر مادی) چون همه اعضای آنها موجودات غیر مادی هستند، می توان این نکته را افزود که تمایزهای میان این اعضا نه تمایز فردی بلکه تمایز و تفاوت نوعی است.
بنابراین هر عضوی از این تثلیث یک نوع است؛ اما چون تنهایی یکی از هر یک از این اعضا وجود دارد و نیز چون هر یک از آنها یک موجود واقعی است و هر یک از آنها نیز یک فرد است از این رو هر عضوی از این تثلیث ها، یک نوع فردی است.
________________
فلسفه ی آباء کلیسا، هری اوسترین ولفسن، ترجمه ی علی شهبازی، ص 342.
#تثلیث
#الوهیت
#فلسفه_آباء
لینک عضویت در کانال👇
http://eitaa.com/joinchat/2778923026Ca3622cab5e