eitaa logo
آفتابگردان‌ها
566 دنبال‌کننده
191 عکس
37 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
تیر خلاص می‌زد بال کبوترم را تق تق گلوله خون کرد سرتاسر حرم را در فتنه‌بازی شهر، بازیچهٔ مجازی هم‌بازی مرا کشت _تنها برادرم را_ ای روسری‌پریشان، بر باد رفته دینت تو دل به فتنه دادی، من سایه ی سرم را... آغوش رایگانت، با یک حساب سنگین از من گرفت آن شب آغوش مادرم را دیدم به چشم خونبار یک آسمان پرستو دیدم ستاره‌های در خون شناورم را هر چهارشنبه مغرب در لاله‌زار قلبم می‌جویم عطر و بوی گل‌های پرپرم را پروانه‌های عاشق تا اوج پر کشیدند تا آسمان رساندند الله اکبرم را من یادگار زخمم، یک مرد ۴ ساله با خط خون نوشتم فردای کشورم را محکم‌تر از همیشه، مردانه ایستادم پیمان پایداری پر کرده سنگرم را ، تصویر مادرم بود با زخم چادرش خواند تکبیر آخرش را @Aftabgardan_ha
🇮🇷 من و تو قصه‌ٔ یک روح در دوتا بدنیم که در مواجهه با هم به فکر ما شدنیم و سرنوشت من و تو به هم گره خورده‌ست اگرچه پیر و جوانیم، اگرچه مرد و زنیم به دست حادثه از هم اگرچه دور شدیم برای هم شیرین... مثل جان خویشتنیم به حرف هیچ‌کس این خانه را رها نکنید که در محاصره‌ٔ گرگ‌های خوش‌سخنیم اگرچه گربه‌ٔ خوابیده‌ایم در ظاهر میان معرکه شیریم اگر قدم بزنیم هراس مرگ کجا ملت شهادت را؟ که ما همیشه مرید شهید بی‌کفنیم شهید مردن ما کار سخت آسانی‌ست خوشا به ما که به فکر شهید زیستنیم به آش نذری مادربزرگ‌ها سوگند که ما امیر جهان و گدای پنج‌تنیم به نام ما که رسیدید، مصرعی کافی‌ست: مدافع حرمیم و فداییِ وطنیم 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
🇮🇷 به خون غلطیده کشور را نمی‌خواهی تو، می‌دانم پر از خشمی، پر از خشمم، پریشانی، پریشانم پریشان مثل جمع ماست زلف تو رها در باد چه آشوبی‌ست در دل‌ها، ز دست فتنه‌ها فریاد تو می‌خواهی رهایی را ولی پایان راهت چیست؟ ببین دشمن هجوم آورده، تازه اول بازی‌ست برای زن، همان زن که اسیر دست داعش‌هاست و هر آن، آرزوی مرگ در چشمان او پیداست برای زندگی، فوارهٔ خون، تیر رگباری برای کودک پرپر شده، غم‌های تکراری در آن رگبار تیر و خشم، آزادی نمی‌خواهد زنی که کودکش پرپر شده، شادی نمی‌خواهد نمی‌خواهی تو این‌ها را برای کشورت، هرگز! نمی‌خواهی اسارت را برای خواهرت، هرگز! تو سربازان کشور را بدون سر ، نمی‌خواهی تو خاکت را میان شعله، خاکستر نمی‌خواهی چه خوشحال است بی‌بی‌سی، از این دعوای بین ما من و تو باهمیم اما، به کوریِ «من و تو»ها تبر در دست اگر داری، نزن بر ریشه خاکت که دشمن‌شاد خواهی شد، قسم بر چشم نمناکت میان این‌همه دشنام، از دشمن مشو غافل مبادا گم شود حق در میان این‌همه باطل قوی باشیم اگر، امن و امان می‌ماند این کشور به دست تو، به دست ماست، آن فردای روشن‌تر 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
به پاس حماسه‌آفرینیِ مشهدی‌ها در تشییع شهدای شاهچراغ و شهدای مدافع امنیت تشییع شدند شاهدان در مشهد بی‌واهمه سیل جمعیت می‌آمد انگار زمین‌ ستاره‌باران شده بود پرنورترین ستاره هم شد گنبد @Aftabgardan_ha
🇮🇷 از حادثه‌ها تا که بگیرند خبرها از پنجره‌ها باز برون آمده سرها پیچیده به هر گوشه ولی باد مخالف یعنی همه داغ‌اند و دروغ‌اند خبرها آری همه سرشار دروغ‌اند کلاغان در شهر مه آلودۀ اما و اگرها گفتند از آن آتش و خون‌ها و نگفتند در آتش آشوب از این خونِ جگرها   گفتند از آن جانی و جلاد و نگفتند از این همه مجنونِ در آغوش خطرها باید پس از این راز چنین معرکه‌ها را از تیغ بپرسیم نه از صبر سپرها این‌ها همگی در پی نابودی مایند این را «برسانند پدرها به پسرها» با مکر زلیخایی این شهر بگویید بر یوسف ما باز شود یکسره درها ما ملت عشقیم که در بیعت عشقیم با این همه عاشق چه کند خوف و خطرها! ای سرو سرافراز مبادا که بیفتی هر چند که افتاده به جان تو تبرها ای کوه، تو ای قلۀ بشکوه سعادت داریم در این راه به سوی تو نظرها 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 تو در جان منی، از هیچ‌کس این عشق پنهان نیست بهای عشق تو چیزی به جز دل کندن از جان نیست چنان در قلب مردم ریشه دارد مهر تو حتی حریف ریشه‌های محکمت دستان طوفان نیست تو سبزی رنگ آبادی، سفیدی مثل آرامش و در رگ‌های تو جز سرخی خون شهیدان نیست مزیّن گشته‌ای با اسم زیبای خدا یعنی پناه مردمت جز در پناه امن قرآن نیست تو مهد آرش و رستم، جهان‌آرا و چمرانی شبیه دامنت جایی چنین مهد دلیران نیست خلیجت می‌درخشد تا ابد با فارس، این یعنی به جز نام تو نامی روی این سیل خروشان نیست برای حفظ خاکت هشت سال از جان بها دادیم که یک دنیا بفهمد قیمت خاک تو ارزان نیست 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 برای آن حکیم فرزانه لب تر کنی برای تو شعر تر آورم از واژگان سرخ، دوصد لشکر آورم پای قلم به لرزه بیفتد ز دست من تا نام نامی تو به هر دفتر آورم حتی هزار سال اگر بگذرد، دریغ از رتبه ی کمال تو، من سر در آورم بر مسند ولایت دل تکیه کن، که من اینگونه آرزوی دلم را بر آورم فریاد کن که مأذنه تکبیر گویدت نطقی نما که بر سر هر منبر آورم فرزند بوترابی و با اقتدا به تو سجده به خاک پاک در حیدر آورم تسلیم تیغ توست گلوی یهودیان گر شمه ای خبر ز در خیبر آورم جانا بخواه تا که سپاهی به عزم رزم باری ز گوشه گوشه ی این کشور آورم ای ذوالفقار عشق! به تیغ قلم قسم بنگر ز دشمنت چه پدرها در آورم مقصودم از سرودن این چامه عشق بود مرگا به من ز نامت اگر نان در آورم این تحفه گر قبول نیفتاده می روم تا شعر تازه‌ای و از این بهتر آورم 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 تنومند، پربار، زیبا درختا! هجوم ملخ‌ها تو را کی بیندازد از پا؟ سراپا شکوهی درختی ولی مثل کوهی در امواج دنیای بی رحم، کشتی نوحی تو ایران‌زمینی به دل‌های خورشیدباور چنان خوشه روشنی می‌نشینی! 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 عاری‌ست از معنای آزادی بیان‌هاتان افتاده بر جانِ خیابان‌ها زیان‌هاتان ما هر فراخوانِ شما را خط به خط حفظیم خط می‌دهد دشمن به این خطّ و نشان‌هاتان ما هفت‌خوان‌ها دیده‌ایم و این فراخوان‌ها این بار هم خط می‌خورد با خونِ خان‌هاتان عُمری شرابی رنگ شد پیراهن عشاق تا که مبادا بشکند تاک از تکان‌هاتان این میکده آبادتر شد گرچه چندین سال بَهرِ شکست ما به هم خورد استکان‌هاتان آنقدْر ناچیزید که حتی نیندازیم چینی به ابرو از چنین‌ها و چُنان‌هاتان ما عاشقان تا وقتِ خون بر عهد خود هستیم با «آرمان»هامان مَگو از آرمان‌هاتان دریای میهن را رها کردید و افتاده‌ست گیرِ مبارزهایِ قُلابی دهان‌هاتان آه ای سخنران‌هایِ دورِ حجلهٔ مهسا هنگامِ اشکِ آرتین‌ها کو زبان‌هاتان آری همان‌ها که براشان دُم تکان دادید یک روز می‌سازند کوه از استخوان‌هاتان این راه روشن‌تر شود وقتی که بنشیند گرد و غبار گلّهٔ جفتک‌پران‌هاتان مُرشد اگر رخصت دهد یک آن لگدکوبند زیر قدوم‌ پهلوانان قهرمان‌هاتان ما از شماها بدترش را هم ادب کردیم ما را بپرس از منبرِ تاریخ‌خوان‌هاتان 🇮🇷 @Aftabgardan_ha
🇮🇷 برای شهیدان امنیت عمری به فکر مردمان شهر بودی اما کسی حالا به فکر مادرت نیست آسوده باش ای مرد از امشب که دیگر حرف و حدیث هیچ‌کس پشت سرت نیست همسایه‌هایی که همیشه رسم‌شان بود در طعنه‌ها از یکدگر سبقت بگیرند حالا میایند آخر هفته سراغت تا از مزارت هم شده، حاجت بگیرند هربار از تکرار تهمت‌ها دلت سوخت گفتی که باید مرد، اهل درد باشد رفتی که آن‌کس هم که بیزار است از تو در خانه نانش گرم و آبش سرد باشد تو اهل بالا بودی از آغاز ای مرد حیف است به دنیا حواست بوده باشد این زخم‌های بی‌مهابایی که خوردی شاید همان نان لباست بوده باشد با این همه در اوج خواهد ماند نامت آن‌گونه که در آسمان شب، ستاره ای سبزپوشِ روسفیدِ خفته در خون تو پرچم ایرانی اما پاره پاره 🇮🇷 @Aftabgardan_ha