eitaa logo
آفتابگردان‌ها
527 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
وقتی کنار علقمه روی زمین افتاد در شهر یثرب مادرش ام‌البنین افتاد دل را به دریا زد، فرات تشنه طغیان کرد وقتی که قطره قطره گوهر از جبین افتاد با مشک سیرابش به سمت خیمه‌ها می‌رفت دستش جدا شد، تیر خورد، از روی زین افتاد فریادِ ادرک یا اخا در دشت غم پیچید پشتی شکست و ناگهان حبل‌المتین افتاد ماه بنی‌هاشم به خاک افتاد، آن‌سوتر در خیمه‌ی خورشید زین‌العابدین افتاد بر قلب زینب کوه غم آوار شد، وقتی چشمش به اسب زخمی سالار دین افتاد دیگر کسی از تشنگی حرفی نمی‌زد، آه در خیمه از دست زنی طرفی گلین افتاد @Aftabgardan_ha
بیا که بی تو فقط سایه همنشین من است به مرگ دلخوشم اکنون که در کمین من است دلم خوش است به آواز عاشقانه‌ی خویش که آن چه می‌شکند بغض را، طنین من است منم که تحفه برایت نداشتم جز شعر و شاخه‌های گلی که در آستین من است وطن برای من ای عشق جز حریم تو نیست کدام خطّ افق مرز سرزمین من است؟ دلم خوش است که از راه می رسی اما غزل گواه نفس‌های واپسین من است @Aftab_gardan_ha
شکست هیبت تقویم و کهنه شد هر عید هزار سال پیاپی شدند بی تو شهید مرا ببر به زمینی که آسمان شده است خوشا زمانِ رسیدن به مرزهای جدید به آن زمین که زمان را اسیر خود کرده‌ست که هیچ لحظه از آنجا نمی‌شود تبعید غروب، موعد دیدار چشم موعود است طلوع می‌کند آن دم برای من خورشید شفق گریستم اما به محض دیدارت درون خانه‌ی چشمم تلألوت تابید @Aftab_gardan_ha
سرمایه‌ی من به جز دلِ سوخته‌ام اشک است که قطره قطره اندوخته‌ام جانم به لب آمده‌ست از دوریِ تو از عشق فقط فراق آموخته‌ام @Aftab_gardan_ha
وقتی کنار علقمه روی زمین افتاد در شهر یثرب مادرش ام‌البنین افتاد دل را به دریا زد، فرات تشنه طغیان کرد وقتی که قطره قطره گوهر از جبین افتاد با مشک سیرابش به سمت خیمه‌ها می‌رفت دستش جدا شد، تیر خورد، از روی زین افتاد فریادِ ادرک یا اخا در دشت غم پیچید پشتی شکست و ناگهان حبل‌المتین افتاد ماه بنی‌هاشم به خاک افتاد، آن‌سوتر در خیمه‌ی خورشید زین‌العابدین افتاد بر قلب زینب کوه غم آوار شد، وقتی چشمش به اسب زخمی سالار دین افتاد دیگر کسی از تشنگی حرفی نمی‌زد، آه در خیمه از دست زنی طرفی گلین افتاد @Aftab_gardan_ha
سلام من به تو ای رشته کوه بینالود شنیده می‌شود از چشمه‌هات نغمه‌ی رود به یاد کودکی‌ام آمدم به دامن تو برای کودکِ پیرت بخوان هزار سرود سروده می‌شود از قلبِ سنگ لاله‌ی داغ فروغ آن متجلی و شعله‌اش بی‌دود به جشنواره‌ی گل‌های داغ می‌آید کسی که نغمه‌ی توحید خوانده چون داوود بخوان که تازه شود عهد باستانی من 《کنون که در چمن آمد گل از عدم به وجود》* بگو ترانه بخوانم به یاد عهد قدیم مگر شکسته شود بغضِ آخرين بدرود * حافظ @Aftab_gardan_ha
حضرت عشق تو را روی زمین مهمان کرد ماه را صورت نورانی تو تابان کرد چادر خاکی تو باعث اعجاز شده روزبه را نخی از چادر تو سلمان کرد هم نفس با تو علی بود که بعد از هر جنگ زخم‌های بدنش را نفست درمان کرد دست شیطان به تو شلاق زد آن دستی که دشمن کور تو را صاحب نخلستان کرد گنج بودی و على قدر تو را می‌دانست او که از چشم زمان قبر تو را پنهان کرد @Aftab_gardan_ha
چرا گهوار‌ه‌ی چوبی کوچک بی‌تکان مانده‌ست سپه‌سالار لشکر رفته، نامش بر زبان مانده‌ست حسین بن علی با دشمنان خویش می‌گوید که از نسل بنی‌هاشم هنوز این پهلوان مانده‌ست همین طفلی که آماده‌ست و از گهواره دل کنده‌ست نمی‌ترسد از آن تیری که در بند کمان مانده‌ست سفیدی گلو پیدا شد و سربسته می‌گویم گل پرپر به روی دست‌های باغبان مانده‌ست تمام ابرهای نوحه‌خوان گفتند خون او؛ پس از پرواز روی شانه‌ی رنگین‌کمان مانده‌ست مدام از خویش می‌پرسم که بعد از روز عاشورا چرا دریای موّاج و خروشان بی‌کران مانده‌ست؟ @Aftab_gardan_ha
به پاس حماسه‌آفرینیِ مشهدی‌ها در تشییع شهدای شاهچراغ و شهدای مدافع امنیت تشییع شدند شاهدان در مشهد بی‌واهمه سیل جمعیت می‌آمد انگار زمین‌ ستاره‌باران شده بود پرنورترین ستاره هم شد گنبد @Aftabgardan_ha