eitaa logo
آفتابگردان‌ها
528 دنبال‌کننده
180 عکس
34 ویدیو
1 فایل
«ما همه آفتابگردانیم» محلی برای نشر آثار شاعران جوان انقلاب اسلامی اعضای محترم دوره‌های آفتابگردان‌ها پل ارتباطی ما جهت ارسال شعر، پیشنهادات و انتقادات: https://eitaa.com/office4poem موسسه فرهنگی هنری شهرستان ادب @Aftabgardan_ha
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
مهلت ثبت نام دوره‌های آموزشی آزاد زنگ شعر تا ۲۸ تیر ماه تمدید شد. کلاس‌های این دوره از روز هفتم مرداد ماه آغاز می‌شوند. ثبت نام در سایت ادب بوک: ADABBOOK.COM 💡علاقه‌مندان می‌توانند برای کسب اطلاعات بیشتر با شمارۀ تلفن ۰۲۱۷۷۵۳۱۸۶۶ داخلی ۱۲۹ و ۱۳۰ (دفتر شعر شهرستان ادب) و یا شماره ۰۹۱۴۴۷۴۵۹۸۷ در پیامرسان‌های تلگرام و بله در ارتباط باشند. @Aftabgardan_ha
آفتابگردان‌ها
تمدید ثبت‌نام در دوره‌های آموزشی «زنگ شعر» 🔔 📋 ثبت‌نام دوره‌های آموزشی آزاد «مدرسه زنگ شعر» در دفتر شعرِ موسسۀ فرهنگی هنری «شهرستان ادب» تمدید شد. علاقه‌مندان تا ۲۸ تیرماه ۱۴۰۲ برای ثبت‌نام در این دوره‌ها، که با حضور مدرسان شعر و شاعران برتر کشور برگزار می‌شود، فرصت دارند. کلاس‌ها از ۷ مرداد ماه آغاز خواهد‌شد. 📆 عناوین و زمان‌های این کلاس‌ها و استادان مربوطه به شرح زیر است: 🔔 جهان شاعر 🖋مدرس:‌ علی‌محمد مودب ⏰شنبه‌ها ۱۵:۳۰ الی ۱۷:۰۰ سه جلسه حضوری 🔔 پنج کلید شعر نو 🖋مدرس:‌ زهیر توکلی ⏰ یکشنبه‌ها ۱۵ الی ۱۶:۳۰ شش جلسه حضوری 🔔 سیری در شعر عاشورایی 🖋مدرس:‌ محمدرضا طهماسبی ⏰دوشنبه‌ها ۱۷:۳۰ الی ۱۹ شش جلسه حضوری 🔔 کلیدهای خلاقیت در شعر 🖋مدرس:‌ محمدمهدی سیار ⏰سه‌شنبه‌ها ۱۵ الی ۱۶:۳۰ سه جلسه حضوری 🔔 عروض و قافیه کاربردی 🖋مدرس:‌ سیدوحید سمنانی ⏰ شنبه‌ها ۱۷ الی ۱۸:۳۰ شش جلسه حضوری 🔔 عروض و قافیه کاربردی 🖋مدرس:‌ سیدوحید سمنانی ⏰ شنبه‌ها ۱۰ الی ۱۱:۳۰ شش جلسه غیرحضوری 🔔 سیری در غزل معاصر 🖋مدرس:‌ مبین اردستانی ⏰ دوشنبه‌ها ۱۶ الی ۱۷:۳۰ شش جلسه حضوری 🔔 سیری در غزل معاصر 🖋مدرس:‌ مبین اردستانی ⏰ پنجشنبه‌ها ۹:۳۰ الی ۱۱ شش جلسه غیرحضوری 🔔تا صبحدمان (بررسی نوآوری‌های شعر نیما یوشیج) 🖋مدرس:‌ محمدامین اکبری ⏰ سه‌شنبه‌ها ۱۷:۳۰ الی ۱۹ شش جلسه حضوری 🔔 الفبای رباعی 🖋مدرس:‌ امیر مرادی ⏰ سه‌شنبه‌ها ۱۶:۳۰ الی ۱۸ شش جلسه حضوری 🔔 الفبای رباعی 🖋مدرس:‌ امیر مرادی ⏰ یکشنبه‌ها ۲۱ الی ۲۲:۳۰ شش جلسه غیر حضوری 💡امکان ثبت‌نام تنها در یکی از این دوره‌ها به صورت مجزا یا چند کلاس از آنها برای علاقه‌مندان وجود دارد. 💡 اعضای باشگاه آفتاب (دانش آموختگان ادوار آفتابگردان‌ها) از تخفیف ۲۵ درصدی برای شرکت در این کلاس‌ها برخوردارند. 💡هنرجویان غیر آفتابگردانی که در سه کلاس و بیشتر ثبت نام می‌کنند نیز از ۲۵ درصد تخفیف برخوردار می‌شوند. 💡 ثبت نام در سایت ADABBOOK.COM 💡کلاس‌های حضوری در محل موسسه شهرستان ادب به نشانی «خیابان شریعتی، بالاتر از سه‌راه طالقانی، روبروی سینما صحرا، پلاک ۱۶۸» و کلاس‌های غیرحضوری در سامانه skyroom برگزار می‌شوند. 💡علاقه‌مندان می‌توانند برای کسب اطلاعات بیشتر با شمارۀ تلفن ۰۲۱۷۷۵۳۱۸۶۶ داخلی ۱۲۹ و ۱۳۰ (دفتر شعر شهرستان ادب) و یا شماره ۰۹۱۴۴۷۴۵۹۸۷ در پیامرسان‌های تلگرام و بله در ارتباط باشند. @Aftabgardan_ha
آذین کنید خانه و پرچم بیاورید کم کم بساط روضه و ماتم بیاورید گریاندن جماعت دلداده سخت نیست کافی‌ست تا که اسم محرم بیاورید از شادی حقیر ملولم، برای من از عرش کردگار کمی غم بیاورید روزی که می‌برید مرا سوی مدفنم پیراهن سیاه مرا هم بیاورید بر ما چشانده طعم غمش را برای ما از آن جناب، سفره ماتم بیاورید باید شبیه ابر برای تو گریه کرد ای چشم‌ها مباد دمی کم بیاورید @Aftabgardan_ha
تمام دار و ندارم نثار مقدم تو فدای ماه عزایت، فدای ماتم تو هزار شکر نمردم به زیر بار گناه هزار شکر رسیدم به زیر پرچم تو غبار فرش حسینیه آبرویم داد چکید اشک روانم ز دیده از غم تو شنیده‌ام رمضان برتر است از هر ماه قبول می‌کنم آن را ولی محرم تو ... چه ماتمی‌ست که عرش خدا سیه‌پوش است چه غصه‌ای‌ست فراتر ز داغ اعظم تو @Aftabgardan_ha
-در واکنش به نمایش وقیح جاهلیت مدرن در سوئد- «نمرود تیر بسته به زیبایی خدا» روی گل محمدی از اشک، تر شده ست با ما مصیبتی ست که عالم خبر شده ست با ما مصیبتی ست که ورد زبان شده با ما مصیبتی ست که خون جگر شده ست دشمن به فتنه سنگر تصویر را گرفت لشکر نبرده ایم و نبردی دگر شده است آن سوی خنده ها، همه دندان گرگ بود اینک زبانشان به دهان ، نیشتر شده ست از هیچ زاده اند و پی هیچ، زیسته شیطان ، براین جماعت ابتر، پدر شده است نمرود تیر بسته به زیبایی خدا زیبایی خدا ، به خدا بیشتر شده است هم مصحف شریف، درخشیده بازهم هم آتش جهنمشان شعله‌ور شده ست عالم، هنوز در صلوات است و همچنان این رایت نبی ست که بر بام، بَر شده است میلاد عرفان پور @erfanpoor
هدایت شده از آفتابگردان‌ها
به روشنایی ای پُر سرود با همۀ بی‌صدایی‌ات با من سخن بگو به زبان خدایی‌ات در عرصه‌عرصۀ ملکوتی کزانِ توست پَر ده مرا، به بال بلند رهایی‌ات فرخنده طالعی که گُزیده‌ست گوشه‌ای در سایۀ خجستۀ فرّ همایی‌ات ای مُعجز پیمبر مکّی که هر فصیح خیره‌ست در فصاحت مُعجزنمایی‌ات در تو چه آیتی‌ست که هر کس به گوش جان، یک‌بار چون شنید تو را، شد هوایی‌ات؟ پر می‌زنند در تو ملائک که صد بهشت بالیده در کرانۀ قدسی‌سرایی‌ات چون یافتم کلید تو را، مهربان‌تری با من ز هرچه، با همه دیرآشنایی‌ات گفتا بخوان به نام خدا تا که پا نهد روح‌القدس به حاشیۀ هم‌نوایی‌ات اینک وضو گرفته به دیدارت آمدم تا سر نهم به سجدۀ مُشکل‌گشایی‌ات جان جهان فدای تو باد ای کتاب عشق وی بی‌شمار چون منِ عاشق، فدایی‌ات @Aftabgardan_ha
هدایت شده از آفتابگردان‌ها
به روشنایی سلام بر تو که نوری و ذکری و ایمان سلام بر سخن حق، سلام بر قرآن به هفت آیۀ سَبعُ المَثانی‌ات سوگند تمام رحمت محضی، قسم به اَلرّحمن مُعَلَّقات، معلّق شد و به زیر آمد همین که نور تو آمد در آن زمان به میان خِرَد به عمق تو هرگز نمی‌رسد دستش هزار معنی نازک شده‌ست در تو نهان اگر که چهره بدون نقاب بنماید کُمیت عقل شود لنگ و عاجز و حیران نسیم جنت حق می‌وزد ز آیاتش بهشت را به تماشا نشین در این بستان خزان گذشت بر اوراق خلق و کهنه شدند گذر نکرده بر اوراق او غبار خزان به پیش هیبت «فَأتُوا بِمِثْلِهِ»، فُصَحا گرفته‌اند سرانگشت عجز را به دهان زبان به کام گرفتند جمله لال شدند چو گفت «فَاسْتَمِعُوا لَه وَ أنصِتُوا» یزدان بشر کجا و توان سخن چو او گفتن؟ زبان هیچ بشر نیست مرد این میدان نگاه کن وَ بدان «اُنزِلَ بِعِلمِ الله» اگر که بهتر از این هست هاتِ بالبرهان نشسته‌اند همه انبیا بر این سفره به لقمه‌ای که بگیری از آن، شوی لقمان فدای نثر روانش شود هزاران نظم که داده است پریشانی مرا سامان هزار عمر شده صرف فهم او و هنوز بدیع مانده معانی او و نحو بیان هزار فتنه بیاید هزار فتنه روَد به زیر سایۀ قرآن نمی‌شوم نگران چنان پر است کتاب خدا ز وصف علی شود علی، بشود این کتاب اگر انسان ببین به غیر علی کیست باء بسم الله؟ ببین شده‌ست علی بر کتاب حق عنوان بدون نقطه چه معنا دهد کلام کسی؟ علی‌ست مُظهِر قرآن و معنی تبیان خطاب آمده «بَلِّغ»: «علی ولی الله» که در غدیر شود حق چو آفتاب عیان به برکت علی «اَکمَلتُ دینَکُم» آمد که با ولایت او کامل است این بنیان خلافت است فقط لایق علی آری «لَقَد تَقَمَّصَها» دیگری که وای بر آن کسی که شیعۀ او نیست، غرق می‌گردد علی‌ست کشتی نوح و علی‌ست کشتی‌بان هر آنچه گفته نبی در حق علی، وحی است مُطَهّر است نبی از خطا و از هذیان بدون حب علی راه بدتر از چاه است به کعبه نه، که رسد آخرش به ترکستان عَلَی الصَّباح قیامت خدات می‌پرسد چه شد که بعد نبی اِتَّبَعتُم الشَّیطان؟ علی‌ست باب ورودی علم پیغمبر گمان مکن که بوَد شهر بی در و دربان علی‌ست سِرّ «يَدُ اللهِ فَوقَ أَيديهِم» که اوست آیت عظمای حق به عالمیان علی‌ست علّت جمع ضمیر «أَنفُسَنَا» به جز علی چه کسی بوده بر پیمبر جان؟ علی‌ست هادی امت پس از نبی به صراط صراط نیست برای مُحبّ او لغزان علی‌ست وجه خداوند «ذوالجلال» بلی در آن زمان که شود «كُلُّ مَن عَلَيهَا فَان» علی‌ست ساقی کوثر، علی‌ست رحمت محض و غیر اوست سرابی که یَحسَبُ الظَمئان علی‌ست صاحب علم کتاب و شاهد وحی کجاست عالم و جاهل به یکدگر یکسان؟ علی و فاطمه مصداق آن دو دریایند به جز حسین و حسن نیست لؤلؤ و مَرجان قسم به آیۀ «تَبّت یَدا» بریده شود دو دست هر که زند دست جز بر این دامان اگر ‌که تیغ به رویم کشند می‌مانم نمی‌شوم ز مسیر غدیر رو گردان بگیر دست مرا بی‌قرارِ نام توام کویر خشک منم من، تویی تویی باران سخن به آب رسید و ز غصه آب شدم عطش چه کرد که صَارَ السَّماء مثل دخان رسیده است خطاب «اِرجِعی الی رَبّک» خدا کند نخورد سنگ بر لب و دندان فدای قاری قرآن که تشنه‌لب بود و نداد جرعۀ آبی کسی به آن عطشان آهای شمر! تو را ذره‌ای طهارت نیست مزن بدون وضو دست خویش بر قرآن @Aftabgardan_ha
هدایت شده از آفتابگردان‌ها
به روشنایی کلام نوری و روشن‌ترین کتابی تو چرا کتاب بگویم که آفتابی تو در این زمانه ظلمت چراغ بیداری به دیدگان و به دل‌های غرق خوابی تو به تشنگان کویری که راه گم کردند اگر بقیه سراب‌اند، عین آبی تو  به دوستان چو نسیمی لطیف و روح‌نواز به دشمنان خدا آتشین‌خطابی تو به مومنین چه بگویم که آیه‌های بهشت به هر چه کفر ولی آیهٔ عذابی تو سوال توست که «فأتوا بسورة مثله» به این سوال خودت بهترین جوابی تو تو آن شراب طهوری که وعده داده خدا بریز تا که بنوشم، همان شرابی تو! در این زمانهٔ سرشار از فریب و دروغ به راستی که همان حرف بی‌نقابی تو @Aftabgardan_ha
هدایت شده از آفتابگردان‌ها
به روشنایی نشستم پیش او از خاک و از باران برایم گفت خدا را یاد کرد، از خلقت انسان برایم گفت «الم اعهد الیکم یا بنی آدم» برایم خواند از آن عهدی که آدم بست - آن پیمان - برایم گفت برایم یک به یک تاریخ انسان را ورق می‌زد به یاد نوح بود، از کشتی و طوفان برایم گفت به ابراهیم و موسی و به اِل‌یاسین سلامی کرد به نور حق پناه آورد و از شیطان برایم گفت «محبت زنده زنده دفن شد با دختران در خاک» زمین را زیر و رو کرد، از غم پنهان برایم گفت سپس «ان الذین آمنوا» را بر زبان آورد نگاهی سوی مولا کرد، از ایمان برایم گفت مرا خوف و رجای حرف‌هایش جذب خود می‌کرد که آیه آیه از تکویر و الرحمان برایم گفت هزار و چندصد سال است در دل حرف ها دارد شکایت کرد و از عصیان و از نسیان برایم گفت سراسر شوق بودم سِیر در آیات عالم را سراپا گوش بودم آنچه را قرآن برایم گفت @Aftabgardan_ha
هدایت شده از آفتابگردان‌ها
به روشنایی قرص است دلم به آیه‌های قرآن این سینه گرفته عطر و بوی ایمان هرگاه که آسمانِ دل، ابری شد دستان مرا گرفته در هر باران @Aftabgardan_ha
هدایت شده از آفتابگردان‌ها
به روشنایی میان شعله می‌سوزد مگر باران؟ نمی‌سوزد اگرچه جسم هم آتش بگیرد، جان نمی‌سوزد به آتش می‌کشند این روزها قرآنِ ما را... لیک نمی‌دانند فجر و طارق و فرقان نمی‌سوزد نمی‌دانند این اصحاب نار، این شعله بر دوشان که حمد آتش نمی‌گیرد، که الرحمن نمی‌سوزد خدای قصه‌ٔ قرآنیِ «عاد» و «ثمود»! آخر چرا این شهرها در آتشِ کفران نمی‌سوزد؟ مگر قرآن چه دارد؟ سوره سوره، خط به خط، ایمان دل مردم برای این همه ایمان نمی‌سوزد؟ به این کافرمرامان، منکرانِ نور و زیبایی بگو قرآن نمی‌سوزد، بگو قرآن نمی‌سوزد @Aftabgardan_ha
شوقی برای دیدن باران نداشتم از پنجره غبار نمی‌رفت قبل تو از دل بعید بود، دل بی‌خیال من هرگز سر قرار نمی‌رفت قبل تو گل داده چارچوب تمام اتاق‌ها از خانه انتظار نمی‌رفت قبل تو... @shahrestaneadabpubb
خیمه‌ها محاصره‌ست، تیغ‌هاست بر گلو دشنه‌هاست پشتِ سر، نیزه‌هاست پیشِ رو روی خاک پیکری‌ست، روی نیزه‌ها سری‌ست قصّه را شنیده‌ایم بندبند، مو به مو قصّه را شنیده‌ایم، قصدِ راه کرده‌ایم شرحِ ماجرا بس است، لب ببند قصّه‌گو! نیست، نیست نخل‌زار، پشت رقصِ این غبار نیزه‌زارِ دشمن است، دشمن است روبه‌رو در مسیرِ مردها صف کشیده دردها زخم‌ها نفس‌نفس، زهرها سبوسبو عدّه‌ای ولی هنوز گرمِ بازیِ خودند یا خزیده در سکوت یا اسیرِ های‌وهو شاهراه ما بلاست، راه شاه کربلاست جز به خون نمی‌کنند عاشقانِ او وضو عاقبت برای او، پیشِ چشم‌های او غرقِ خون‌شدن مرا آرزوست آرزو! @Aftabgardan_ha
این بار چه شاعرانه از راه رسید پیچیده تنش به سطری از شعر سپید دیروز هجا هجا غزل رفته ولی امروز غروب، قطعه برگشته شهید @Aftabgardan_ha
به غیر از تو ندارم در جهان یک آشنا حتی قرار من! تویی تنها قرارم با خدا حتی منی که قد کشیدم ساقه ساقه از دل غربت نبودم لحظه‌ای از ریشهٔ مهرت جدا حتی نه تنها من _که از بی‌تابی‌ام سر می‌رود شوقت_ صدایت می‌زنند این روزها گنجشک‌ها حتی کجای عالمِ تنهایی‌ام دیدار تو حتمی‌ست؟ به عشقت حاضرم پر وا کنم تا ناکجا حتی! شنیدم مهربانی، بیشتر از هر خیال و وهم… شنیدم دوست داری روسیاهان را… مرا حتی… به کویت هرکه رو آورد، برگشتن نمی‌دانست که از کوه غم تو برنمی‌گردد صدا حتی *** سفر جای خودش، آنقدر دورم از وصالت که نمی‌بینم منِ بیچاره خواب کربلا حتی @Aftabgardan_ha
بِسْمِ اللهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیم یُرِیدُونَ لِیُطْفِئُوا نُورَ اللَّهِ بِأَفْوَاهِهِمْ وَاللَّهُ مُتِمُّ نُورِهِ وَلَوْ كَرِهَ الْكَافِرُونَ. مى‌خواهند نور خدا را به دهانهايشان خاموش كنند ولى خدا كامل‌كننده نور خويش است، اگر چه كافران را ناخوش آيد. از شما شاعر گرامی دعوت می‌کنیم تا اشعار خود را در پاسخ به عمل شنیع و انزجارآور اهانت به قرآن، به آیدی دفتر شعر شهرستان ادب در ایتا و بله بفرستید.👈 https://eitaa.com/office4poem @Aftabgardan_ha
از میان حجم انبوه سیاهی‌ها، به تو ... من پناه آورده‌ام از وحشت دنیا، به تو خوب می‌دانم که هستم روسیاهِ روسیاه گرچه از خود ناامیدم، دلخوشم اما به تو توبه کردم تا مگر آدم شوم اما نشد پس توسل می‌کنم چون آدم و حوا به تو دود شهر آشفته‌ام کرده، خوشا عود حرم ... می‌رسانْدم کاشکی در کربلا خود را به تو می روم هیات، مگر هیات مرا تسکین دهد می‌رسم اینجا و نزدیکم کمی حالا به تو ای که دریاهای عالم تشنهٔ کام تواند داد آخر یک نفر یک قطره از دریا به تو؟ نه فقط از غصه آبت می‌کند تا می‌رسد نالهٔ «ادرک اخاک» از جانب سقا به تو قطره قطره خون اصغر می‌چکد بر آسمان تسلیت گوید خدا در این غم عُظمی به تو روی خاک داغ صحرا، روی نیزه، در تنور هرنفس، هر لحظه، در هر جا سلام ما به تو @Afftabgardan_ha
صدای قافله‌ای می‌رسد دوباره به گوشم محرم است و مبادا به قدر وسع نکوشم عزا نه! جان دوباره است در عوالم هستی کفن کنید تنم را، اگر سیاه نپوشم خوش است روضه به هر هیاتی اگر که درآیم چه مثل فرش بیفتم، چه مثل دیگ بجوشم نشسته‌ام بنشانم به اشک، آتشِ دل را اگر که گوشه‌ای از بزم، سر به زیر و خموشم غم حسین که باشد، چه باک از غم عالم؟ غمی عزیزتر از هر غمی نهاد به دوشم سر از کمند محبت، به هیچ روی نتابم به هیچ سود، دلم را به غیر او نفروشم به تربت است فقط، هرچه سر به خاک گذارم به عشق ذکر «» است، هرچه آب بنوشم @Afftabgardan_ha
آهسته در برابر طوفان گریستی بر ریگ‌های داغ بیابان گریستی دستی به جام باده و دستی به زلف یار از خیمه تا میانه‌ٔ میدان گریستی «همراه تو زمین و زمان گریه می‌کند» با خاک و باد و آتش و باران گریستی ای سرپناه بی سر و سامانی حسین بی سرپناه، بی سر و سامان گریستی از خیمه‌ای به خیمه‌ٔ دیگر دویدی و همپای بغض مرثیه‌خوانان گریستی بانوی صبح روشنی کاروان چرا تا شام روی ناقهٔ عریان گریستی گاهی به دور دخترکان سپیدمو گاهی به زیر معجر و پنهان گریستی دیر آمدی و پیرهنی بر تنش نبود دیر آمدی اگرچه فراوان گریستی @Aftabgardan_ha
گاهی به جای چشم، قلم گریه می‌کند سرشار از گلایه و غم گریه می‌کند وقتی صدای روضه بپیچد به کوچه‌ها با «این چه شورش است»، عَلَم گریه می‌کند خیره به صحن و گنبد تو هر کبوتری پر می‌زند میان حرم، گریه می‌کند هرکس به اربعین نرسد، از فراق تو در خانه‌اش قدم به قدم گریه می‌کند بیتی که خواست روضه بخواند نیامده تنها نشسته کنج دلم گریه می‌کند @Aftabgardan_ha
آن شوق تمام را چرا سوزاندند؟ تصویر خیام را چرا سوزاندند؟ این نخل ستایشگر سیصد ساله، این پیرغلام را چرا سوزاندند؟ پ.ن: حریقِ عمدیِ نخل با قدمت ۳۰۰ ساله در محله کوشک (اردستان) و اهانت به اعتقادات مردم، موجب جریحه‌دارشدن دل عزاداران حسینی شد. @Aftabgardan_ha