جز تویی که همیشه در سفری
همه در فکر آمدن بودند
دلخوشیهای سادهی دنیا
همه یک روز مال من بودند
هر طرف را نگاه میکردم
همه از رفتن تو میگفتند
پنجره، پلهها، در و دیوار
همه با کوچه همسخن بودند
رفتی و قطره قطره آب شدم
کوه بودم ولی خراب شدم
گفته بودی که نسل در نسلت
همه فرهاد کوهکن بودند
گر چه دنیا برای من میبافت
دستکشهای تازهای اما
دستهایت نبود و هر پاییز
دستهایم چه بی وطن بودند
دست بر صورتم کشیدم باز
من در آیینه پیرتر شدهام
این لب و چشم و بینی و ابرو
روزگاری چقدر زن بودند
#میترا_سادات_دهقانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftabgardan_ha
#ویژهنامه_شعر_محرم_و_سفر_آفتابگردانها
خیره ماندم به کولهپشتی و کفش
خیره ماندم به جاده در اخبار
خیره ماندم به در، درِ بسته
خیره ماندم به این همه دیوار
همه رفتند، شهر خالی شد
چشمهایم هنوز پشت در است
گریه کردم اگرچه کافی نیست
گریه کردم اگر چه بی ثمر است
چند سال است منتظر ماندم
پای این غم چقدر بنشینم؟
از تو دورم همیشه و همهجا
ای که نزدیکی و نمیبینم!
قول دادم که لایقت باشم
قول دادی مرا نمیرانی
من زدم زیر حرفم اما تو
سر قولت همیشه میمانی
اشک میریزم و یقین دارم
که تو از حال من خبر داری
《دوستان را کجا کنی محروم!
تو که بر دشمنان نظر داری》
#میترا_سادات_دهقانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
مغرور و شاد و پرهیجانم کنار تو
زیباتر از تمام زنانم کنار تو
هم بودنِ تو مایهی آرامش من است
هم تند میزند ضربانم کنار تو
چون کوه، استواری و آرام و مطمئن
چون رودها زلال و روانم کنار تو
شیراز و بلخ و قونیه در چشمهای توست
وسعت گرفته است جهانم کنار تو
«گفتی سخن بگو! چه بگویم؟»، از اشتیاق
بند آمده همیشه زبانم کنار تو
با من بمان که غربت سی سالِ رفته را
از تن درآورم، بتکانم کنار تو
بر شانهی تو سر بگذارد جوانیام
یک عمر از تو شعر بخوانم کنار تو
من _این زنی که از همه عالم گذشته است_
سوگند میخورم که بمانم کنار تو
#میترا_سادات_دهقانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
زبان قاصر ما مانده در بیان علی
چقدر فاصله داریم با جهان علی!
علی که بود؟ نفهمیده هیچ کس هرگز
نه در زمان معاصر، نه در زمان علی!
نکرد سجده به درگاهِ جز خدا همه عمر
رواست سجدهی عالم بر آستان علی
کدام رایِ به ناحق! کدام حرف خلاف!
کدام تیر خطا رفته از کمان علی؟!
به جستجوی کدام آیهای؟ کدام دلیل
که آیه آیه خدا هست در بیان علی
دو پیکرند به یک جان، تفاوتی نکند
قسم به جان پیمبر، قسم به جان علی
غدیر درس بزرگیست درس این که مباد
که سربلند نباشی در امتحان علی
#میترا_سادات_دهقانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
با من بیا به سمت خیابانِ سال بعد
آهسته زیر نم نم بارانِ سال بعد
با شیطنت به پنجرهها سنگ میزنند
دیدارهای کوچک و پنهانِ سال بعد
من دلخوشم به این که تو را جستجو کنم
در شکلهای مبهم فنجانِ سال بعد
من دلخوشم که سر بگذارم تمام عمر
بر شانههای مرد غزلخوانِ سال بعد
با من بیا به بوسهی کِشدارِ صبح زود
در عاشقانههای فراوانِ سال بعد
با من بخند، با منِ غمگینِ بیوطن
در کوچههای ابریِ تهرانِ سال بعد
ما را از این سیاهیِ ممتد رهانده است
شبهای تا سپیده چراغانِ سال بعد
من هم شبیه تو پُرِ دلشورهام ولی
هر چیز ممکن است در امکانِ سال بعد
#میترا_سادات_دهقانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
بهار آمده اما جوانهای نرسیده
پرندهای نپریده، به لانهای نرسیده
تویی بهانهی آن ابرهای در تب و در تاب
به ساحل تو ولی رودخانهای نرسیده
چه روزها که نشستند چشمها سر راهت
به آن زمان که بیایی زمانهای نرسیده
به جستجوی تو عالم هزار سال دویده
هزار سال دویده به خانهای نرسیده
کجا بیابمت ای شاه بر گلیم نشسته
به ردپای تو دست خزانهای نرسیده
قرارهای فراوان گذاشتی و دل من
به وعدهگاه تو با هر بهانهای نرسیده
چگونه از تو بخواند دهان کوچک شعرم
به عاشقانگیات عاشقانهای نرسیده
کجاست خانهی تو؟ نامه را کجا بفرستم؟
به پیک اشک من از تو نشانهای نرسیده
به بیقراری آدینهها بگو که میآیی
کدام موی پریشان به شانهای نرسیده!
#میترا_سادات_دهقانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
بیا فروغ بخوانیم و خوب گریه کنیم
به دردهای جهان میخکوب گریه کنیم
که رو به پنجره ها پشت چرخ خیاطی
که وقت پخت و پز و رفت و روب گریه کنیم
به کفتران پریشان بام دانه دهیم
برای گربه ی تنهای جوب گریه کنیم
دوباره خواب ببینیم نوجوان هستیم
و روی شانه مردان خوب گریه کنیم
بیا هنوز اگر هیچکس نیامده است
کنار مسجد پشت کلوب گریه کنیم
به یاد آن همه رویای مانده در تجریش
سوار مترو به سمت جنوب گریه کنیم
زنیم و خالقمان آفرید ما را تا
بدون هیچ دلیلی غروب گریه کنیم
#میترا_سادات_دهقانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
برای #امام_رضا
یک نفر پابرهنه آمده است،
یک نفر با قطار میآید
خوش به حال کسی که تا حرمش
دست در دست یار میآید
آه اما نه! خوش به حال کسی
که به جز او کسی پناهش نیست
ناامید از تمام آدمها،
بیکس و بیقرار میآید
بادها در طواف ایوانش،
ابر کاسه به دستِ بارانش
جاده ها محرم خراسانش...
زائر از هر دیار میآید
مست گلدستههای سرسبزش
فصلها سر به زیر و حیرانند
میرود تا بهار از مشهد
باز فصل بهار میآید
چمدان و بلیط لازم نیست،
آسمانت اگر کمی ابریست
دل به جاده بزن که در حرمش
دل غمگین به کار میآید
مینشینم درست رو به ضریح
مثل ابر بهار میبارم
سر که بر شانهی حرم باشد
گریه بیاختیار میآید
بندهی روسیاه او بودم،
از درش راند و راه من را بست
گفت وقتی تو ضامنم بشوی
با گناهم کنار میآید
#میترا_سادات_دهقانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
زبان قاصر ما مانده در بیان علی
چقدر فاصله داریم با جهان علی!
علی که بود؟ نفهمیده هیچ کس هرگز
نه در زمان معاصر، نه در زمان علی!
نکرد سجده به درگاهِ جز خدا همه عمر
رواست سجدهی عالم بر آستان علی
کدام رایِ به ناحق! کدام حرف خلاف!
کدام تیر خطا رفته از کمان علی؟!
به جستجوی کدام آیهای؟ کدام دلیل
که آیه آیه خدا هست در بیان علی
دو پیکرند به یک جان، تفاوتی نکند
قسم به جان پیمبر، قسم به جان علی
غدیر درس بزرگیست درس این که مباد
که سربلند نباشی در امتحان علی
#میترا_سادات_دهقانی
#دوره_ششم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
#ویژهنامه_محرم_و_صفر
آهسته در برابر طوفان گریستی
بر ریگهای داغ بیابان گریستی
دستی به جام باده و دستی به زلف یار
از خیمه تا میانهٔ میدان گریستی
«همراه تو زمین و زمان گریه میکند»
با خاک و باد و آتش و باران گریستی
ای سرپناه بی سر و سامانی حسین
بی سرپناه، بی سر و سامان گریستی
از خیمهای به خیمهٔ دیگر دویدی و
همپای بغض مرثیهخوانان گریستی
بانوی صبح روشنی کاروان چرا
تا شام روی ناقهٔ عریان گریستی
گاهی به دور دخترکان سپیدمو
گاهی به زیر معجر و پنهان گریستی
دیر آمدی و پیرهنی بر تنش نبود
دیر آمدی اگرچه فراوان گریستی
#میترا_سادات_دهقانی
@Aftabgardan_ha