دست دعاست برگ تمام چنارها
تا گل کند به روی درختان بهارها
شببو تمام روز، سکوت اختیار کرد
چون شیوهی شکفتن شبزندهدارها
بالابلندها همه در سجده رود رود
خون گریه میکنند چنان آبشارها
تنها گذاشتید رفیقان خویش را
گلها گلایهاند به روی مزارها
یک روز میرسد که شما بازگشتهاید
روزی که سر رسیده دگر انتظارها
#منصوره_محبی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
بخند و قیمت فصل بهار را بشکن
طلسم این غم بیاختیار را بشکن
بیا دوباره به دیدار چشمهای خودت
سکوت آینهی پرغبار را بشکن
دلت اگرچه مزار هزار خاطره است
دوباره زاده شو! سنگ مزار را بشکن
بتی که ساخته بودی از او برای خودت
بتی که مانده از او یادگار را بشکن
بزرگ باش! دل بیقرار را هرگز
ولی غرور دل بیقرار را بشکن
دلت شکسته! ولی اهل انتقام مباش
ببخش! سنت این روزگار را بشکن
#بشری_صاحبی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
یک
لبخند زد آسمان، زمین بیغم شد
با چک چکِ آب، چلچله همدم شد
تا ابر از آسمان پیامی آورد
در باغ سر تمام گلها خم شد
دو
در پویهی او نشانی از عادت نیست
یک لحظه اسیر سستی و رخوت نیست
سر تا به قدم پل عبور از خود شد
زیبایی آبشار بیحکمت نیست
#حامد_طونی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
ای کاش من عاشقترین پروانهاش باشم
از عطر مویش مست روی شانهاش باشم
تا چشم دور من بچرخاند دلم میخواست
تنها گل سرخ حیاط خانهاش باشم
تا آسمان قد میکشم چون تیغههای کوه
تا شب که میخواهد ببارد شانهاش باشم
قدری سکوتش را میآشوبم مگر چندی
همصحبت دلتنگی مردانهاش باشم
مثل شب کوه است، سردِ سردِ سرد اما
آرامشش کافیست تا دیوانهاش باشم
#مهدیه_انتظاریان
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
آه! از تو چه دور آفریدند مرا
از سنگ صبور آفریدند مرا
من میشکنم که در تو تکثیر شوم
از تیرهی نور آفریدند مرا
#منصوره_محبی
#دوره_سوم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
ای مرد، جهان چه خوب پروارت کرد
آنگه خَبه* کرد و کشت، مردارت کرد
ای خفته به خاک سرد، اسمع افهم
دیدی که چگونه مرگ بیدارت کرد؟
* خفه
#میثم_یوسفی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
با غنچههای باغچهی دلتنگ،
انگیزهی بهار نخواهد بود
با تک درخت دشتِ ترک خورده،
سودای برگ و بار نخواهد بود
دیر آمدی بهانهی شورانگیز،
دیر آنچنان که برفِ پس از باران
برفی که اعتبار نخواهد داشت،
شوقی که ماندگار نخواهد بود
از ردّپای دلخوشی دوران،
زیر غبار سرد فراموشی
تا پشت سر تداعی دلتنگیست،
راهی به جز فرار نخواهد بود
ای باوفاتر از تو غمت با من،
چندیست با خودم شدهام دشمن
دیگر گلایههای دلم تنها
از دست روزگار نخواهد بود
از سیبهای وسوسه دل کندیم،
خون انار در رگمان جاریست
آدم به لطف اینهمه دلتنگی
پیش تو شرمسار نخواهد بود
#زینب_احمدی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
بعد از تو شد مگر به کسی جز تو خو کنم
بغضم امان نداد به لبخند رو کنم
بعد از تو مات ماندم و ماندم بدون تو
با خود چگونه آینه را روبرو کنم
ای کاش جا گذاشته بودی به جای آه
پیراهنی که یاد تو را گاه بو کنم
امشب دلم گرفته، کجایی که با نگاه
مثل قدیم با تو کمی گفتگو کنم؟
خیلی دلم هوای تو را کرده زندگی!
اما تو را کجای جهان جستجو کنم؟
#امیر_شفیعی
#دوره_هشتم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانيم
@Aftab_gardan_ha
گفتیام مرد اگر گریه کند نیرنگ است
گفتم ابرم که مرا گریه نکردن ننگ است
دلنشین بود سخن گفتنت آنقدر که ما
مانده بودیم که این شعر کدام آهنگ است
تو همان چشمهی آبی که زلال است آنقدر
که سرِ داشتنش بین قبایل جنگ است
از دلت جای وفا، رنج به دست آوردم
گنج میجستم و حال آنچه که دارم سنگ است
تازهمهمانِ دلِ سادهام! ای عشق ببخش
میزبان چند صباحیست که دستش تنگ است
ما دو محکومِ دو سلول جداییم که راه
بینمان یک قدم و فاصله صد فرسنگ است
تا نباشی قفس و لانه چه فرقی دارد؟
آسمان بی تو برایم همه جا یکرنگ است
#میلاد_حبیبی
#دوره_چهارم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
روی جوراب من است
عکس گلدانی قشنگ
توی آن یک دسته گل
شادمان و رنگ رنگ
گفت دیشب خواهرم
هست جورابت کثیف
میدهد گلهای آن
بوی بد... آه... پیف... پیف
وای! تقصیر من است
او اگر بد بو شده
آب میخواهد، اگر
خسته و اخمو شده
خاک گلدان تشنه بود
من شدم یک باغبان
توی دشت آب و کف
باز شد گلهای آن
#فاطمه_غلامی
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha
تقدیم به حضرت معصومه سلام الله عليها
سلام صبح حرم! صبح بیکدورت صاف!
سلام حوض پر از نور! حوض آینهباف!
دلم سپید به تن کرده است و میچرخد
به دور حضرت جان با فرشتگان طواف
کبوتری که به گنبد نشسته میداند
که چیست لذت دعوت شدن به قلهی قاف
«پدر فدای تو» این جمله را به قطعِ یقین
حقیقتی است وَ الّا امام و حرف گزاف؟
کنار مهر تو از چشم و سکه افتاده
به خرج اگر بدهد ماه اندکی انصاف
تو را که سورهی نوری، میان کاشیها
نشستهاند به تفسیر آیههای عفاف
تمام عمر بیفتیم اگر به پای ضریح
برای عرض ارادت نکردهایم اسراف
نگاه کن که نگاهی به ما، میاندازد
میان دوزخ و جنت هزار سال شکاف
به هر طرف که نظر میکنم کنار ضریح
به قبر، مجتهدی خفته جامعالاطراف
چه گویم از تو که در وصف برگی از کرمت
قلم شوند درختان نمیکنند کفاف
#سعید_مبشر
#دوره_پنجم_آفتابگردانها
#ما_همه_آفتابگردانیم
@Aftab_gardan_ha