eitaa logo
عصر آب
219 دنبال‌کننده
431 عکس
92 ویدیو
34 فایل
مطالب اصلی کانال:نقد عرفانهای کاذب و تصوف است ارتباط با آدمین : @mv1388
مشاهده در ایتا
دانلود
(ادامه فرسته قبلی) ➕چهارم: آداب این شب الف) شاهنامه‌خوانی، از آدابی بوده که شنیده‌ام در این شب انجام می‌شود. من تخصصی درباره فردوسی و شاهنامه ندارم. درباره او فقط کتاب چند صدصفحه‌ای مرحوم ابوالحسنی منذر بانام: «بوسه بر خاک پی حیدر» را تورق کرده‌ام.به نظرم اگر نگاه به فردوسی و کتابش امثال شهید مدرس و دانشیانی چون استاد جهانبخش باشد، مانعی ندارد. ⤴️چه آنکه شهید مدرس سه بار شاهنامه را خوانده است (علی‌اکبر ثبوت، آخوند خراسانی و شاگردانش، ص 739). و استاد جهانبخش در تفسیر این عمل شهید مدرس می‌نویسد: «پیداست که در آن سال‌ها تَوَهُّمِ ناسازیِ شاهنامه‌ی فردوسی بافرهنگ اسلامی، مَحَلّی از إِعراب نداشته است، یا اگر هَم داشته، ساحَتِ عالِمانِ دینیِ روشن‌اندیش و جان آگاه و دیده‌وَری چون مُدَرِّس‌ها و شَعرانی‌ها، به چُنین تَنگ۟‌نَظَری‌هایِ خام‌اندیشانه آلوده نَبوده است.» ⤴️ جهانبخش، این مُلّایِ شاهنامه‌خوان با صراحت می نویسد: «به هَر رویْ، از شَواهَد چُنین بَرمی‌آیَد که فِردوسی، شُعوبیِ سِتیٖهَنده و دُشمَنِ عَرَب نَبوده است. از بُنْ این که فِردوسی سَرایِشِ شاهنامه را چونان واکُنِشِ مُستَقیمی به نژادپَرَستیِ عَرَبی یا درازْدَستی‌هایِ خُلَفایِ بَغْداد یا ... و ... پیشه ساخته بوده باشَد، عَلیٰ‌رَغْمِ تَکرارِ این مُدَّعا دَر أَقوالِ بَعضِ شاهنامه‌پِژوهانِ بنام، بَرایِ مَنْ‌بَنده پُر واضِح نیست.» (b2n.ir/622033)↘️ 💡لیکن اگر نگاهمان به شاهنامه ، آنچه آل احمد گزارش داده است باشد،درست نیست. توضیح آنکه: جلال آل احمد که از نزدیک شاهد ترویج شوینیسم در دوران پهلوی بوده است در تبیین روش پهلوی برای کوبیدن اسلام می‌نویسد: « چه بازی‌ها که به راه انداخته شد. از زردشتی بازی بگیر تا فردوسی و کسروی بازی؛ بهایی بازی هم که سابقه طولانی‌تر داشت» (آل احمد، در خدمت و خیانت روشنفکران، ج 2، ص 153) . ب) حافظ خوانی، هرچند در شخصیت شناسی حافظ مثل مولوی مطالعات جدی و فراوان نداشته‌ام؛ اما به نظرم لازم است بدانیم،آنچه از وی تبلیغ می‌شود همه‌اش صحت ندارد. مثلاً برخی برای ارادتش به امام علی علیه‌السلام شعر «ای دل! غلام شاه جهان باش و شاه باش‏» را به وی نسبت داده‌اند. (سعادت پرور، جمال آفتاب، ج 6، ص 221) درحالی‌که این شعر از او نیست (نک: خرمشاهی، حافظ، ص 123؛ مسعود فرزاد، حافظ صحت کلمات، اصالت غزل‌ها، ج 2، ص 689؛) ▫️ محمود درگاهی سخن از مشکل تلاقی ایدئولوژی با اندیشه‌های حافظ کرده است؛ که چگونه ما با باورهای خود دست به تفسیر حافظ می‌زنیم. بنابراین مبنا ناخوشنودی حافظ از آمدن ماه رمضان و دل‌بستگی‌اش به مستی و بی‌خبری و شادباشی را با گزاره‌های اعتقادی خود توضیح می‌دهیم. (محمود درگاهی، مزاج دهر تبه شد، صص 219-223) 🔹 وقتی جناب حافظ در مدح معشوق مذکرش فرخ گوید: «دل من در هواى روى فرّخ/بود آشفته همچون موى فرّخ‏» و با صدای رسا گفته: «می‏خواره و سرگشته و رنديم و نظرباز / و آن‏كس كه چو ما نيست درين شهر كدامست‏» سخن جناب درگاهی مقبول می نماید. 👈البته من هر آنچه در دیوان حافظ است را تخطئه نمی‌کنم. غرض این است آنرا در جایگاه خودش ببینیم و بیهوده قُدسی سازی نکنیم و کتابی که غَثُ و ثَمین دارد را، همسنگ قرآنی که در آن باطل نیست، نبینیم. + ➕پنجم: توصیه اگر قرار داریم در این شب، به این عادت باستانی عمل کنیم چه خوب است سنت تازی و ایرانی را درهم آمیزیم و به گُل گفته‌ی رسول مهربانی‌ها عمل کنیم. آن رسول خدای مهربان فرمود: «زمستان، بهار مؤمن است، شبش بلند است و كمك عبادتست، روزش كوتاه است و كمك روزه است.» (شیخ صدوق، الامالی، ص 237). ➖➖➖ 2 •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
➖➖➖ 🎙 (نقد و بررسی شبهات و سوالات فاطمیه) . 8️⃣1️⃣ : آیا به حکم حدیث ابابکر،فاطمه زهراء(س) وارث رسول الله(ص) نیست؟ ➖➖➖ وقتی خاتون دو سرا از ابوبکر مطالبه فدک کرد، وی حدیثی را به رسول‌الله (ص) نسبت داده و گفت: «ُ إِنِّي سَمِعْتُ رَسُولَ اللَّهِ ص قَالَ لَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَا صَدَقَة؛ از پیامبر (ص) شنیدم که گفت: ميراث گرفته نمی‌شود از ما. آنچه می‌گذاریم صدقه است‏» عامه این روایت را قطعی الصدور گرفته‌اند، ولی خاصه آنرا به لحاظ سند و مشکلات متنی منکرند. خلاصه‌ی اشکالات شیعه چنین است. =-= الف) این کلام خلیفه با آیات: " نساء /11 و 7؛ انفال/75 و 33؛ نمل/16؛ مریم/6" در تضاد است. ب) شیعه و سنی نوشته‌اند که رسول‌الله (ص) رضایت و غضب فاطمه (س) را رضایت و غضب خودش دانسته است. چگونه ممکن است فرستاده خدا جمله «لانورث ماترکنا صدقة» را از دخترش مخفی کند تا زمینه‌ی ناخشنودی و اذیت وی فراهم شود. ج) این سخن ابابکر خبر واحد است (1) و چنین خبری در اصول عقاید اعتبار ندارد. =-= در مقابل، عامه چون انگاره " عدالت جمیع صحابه" را باور دارند، در توجیه کلام ابن قحافه کوشیده‌اند. فخر رازی ادعا دارد اکثر مجتهدان سنی قائل‌اند که انبیاء ارث نمی‌گذارند و ادعا می‌کند، اجماع عامه بر درستی کلام ابابکر هست.(2) ابن تیمیه بزرگِ وهابیان و داعشی ها معتقد است ارث بردنِ وارثان از انبیاء الهی در علم و نبوت است نه در مال.(3) =-= متصوفه سنی نیز با پذیرش همین انگاره، ارث انبیاء را مال ندانسته و به سخن خلیفه اول استناد کرده‌اند. حکیم ترمذی " 320 ق "(4)، ابن عربی " 638 ق" (5)، مولوی" 672 ق" (6) و داود قیصری " 751 ق" (7) ازجمله آنان هستند. =-= بانو مجتهده امین می‌نویسد: « اينكه مخالفين گفته‏اند مقصود از ارث در اينجا اين است كه سليمان نبوّت و پادشاهى را از داود به میراث برد نه مال، اين كلام مردود است زيرا كه‏ اولاً نبوّت و سلطنت ارث نمی‌شود، نبوّت منصب خدايى است و همچنين سلطنت سليمان يك امر خارق‌العاده و بخشش الهى بود امر انتقالى نبود كه سليمان از داود به ارث برده باشد. و در ثانى ميراث در لغت براى مال وضع گرديده و صرف كردن كلام از ظاهرش بدون قرينه خلاف طريقه عقلايى است.»(8) 👈سرخسی (م 483 ق) از فقها بزرگِ عامه نیز از بعض مشایخش تفسیری متفاوت ازآنچه گذشت درباره سخن ابابکر گفته است.(9) 👇👇 •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
👆👆 ➖➖➖ پی‌نوشت: 1. سیوطی از عایشه چنین نقل کرده است : «عن عائشة -رضي الله عنها- قالت: لما توفي النبي -صلى الله عليه وسلم- اشرأب النفاق، وارتدت العرب، وانحازت الأنصار، فلو نزل بالجبال الراسيات ما نزل بأبي لهاضها، فما اختلفوا في نقطة إلا طار أبي بفنائها وفضلها، قالوا: أين يدفن النبي، صلى الله عليه وسلم؟ فما وجدنا عند أحد من ذلك علمًا، فقال أبو بكر: سمعت رسول الله -صلى الله عليه وسلم- يقول: «ما من نبي يقبض إلا دفن تحت مضجعه الذي مات فيه». قالت: واختلفوا في ميراثه، فما وجدوا عند أحد من ذلك علمًا، فقال أبو بكر: سمعت رسول الله -صلى الله عليه وسلم- يقول: «إنا معشر الأنبياء لا نورث، ما تركناه صدقة».» (سیوطی، تاریخ الخلفا، ص 60.) 2. «من تخصيصات هذه الآية ما هو مذهب أكثر المجتهدين أن الأنبياء علیهم‌السلام لا يورثون و الشيعة خالفوا فيه ... و انعقد الإجماع على صحة ما ذهب اليه أبو بر» (رازی، مفاتیح الغیب، ج 9، ص 514.) 3. «يقال المراد بهذا الإرث إرث العلم والنبوة» (ابن تیمیه، منهاج السنة، ج 4، صص 223 و 224.) 4. «و قوله (عليه السلام): «لا نورث ما تركناه صدقة» اي لا نورث كما يرث الناس بعضهم بعضا. لانا لا نملك الاشياء كما يملكون» (ترمذی، ختم الاولياء، ص: 45.) و: «... قال رسول اللّه صلى اللّه عليه و سلم: «إنّا معشر الأنبياء لا نورث ما تركنا صدقة»؛ لأن الأنبياء خزان اللّه، ليس لهم من المال الذي في أيديهم إلا الخزانة،...» (منازل القربة، ص: 93.) 5. «...فلم يبق الميراث إلا في العلم و الحال و العبارة عما وجدوه من اللَّه في كشفهم و أهل النظر في نظرهم و هؤلاء هم العلماء الذين يخشون اللَّه لعلمهم بأنه يعلم حركاتهم و سكناتهم على التعيين و التفصيل فإنه الَّذِي يَراكَ حِينَ تَقُومُ وَ تَقَلُّبَكَ فِي السَّاجِدِينَ و في جميع أحوالك فأبان ص إن الأنبياء لهم التقدم فإنهم لا يورثون...» (الفتوحات المکیة، ج 3، ص 322.) 6. «ز انكه ميراث از رسول آن است و بس/ كه ببيند غیب‌ها از پيش و پس‏» (مثنوی، دفتر ششم، ص 915.) 7. «و ليس لهم ميراث من أموال الدنيا، كما قال: «نحن معاشر الأنبياء لا نَرِث و لا نُورّث.» فميراثهم الأموال الأخراوية. فالأولياء العارفون وارثون للأنبياء في المعارف و الحقائق و العلماء المجتهدون وارثون للأنبياء في التشريع بالاجتهاد. فالأولياء ورثة بواطنهم و العلماء ورثة ظواهرهم و الأولياء العلماء ورثة مقام جمعهم.» (قصیری، شرح فصوص الحکم، ص 835.) 8. (مخزن العرفان در تفسير قرآن، ج‏9، ص: 315.) 9. «وَاسْتَدَلَّ بَعْضُ مَشَايِخِنَا - رَحِمَهُمُ اللَّهُ - بِقَوْلِهِ - عَلَيْهِ الصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ - «إنَّا مَعَاشِرَ الْأَنْبِيَاءِ لَا نُورَثُ مَا تَرَكْنَاهُ صَدَقَةٌ» فَقَالُوا مَعْنَاهُ مَا تَرَكْنَاهُ صَدَقَةٌ لَا يُورَثُ ذَلِكَ عَنَّا، وَلَيْسَ الْمُرَادُ أَنَّ أَمْوَالَ الْأَنْبِيَاءِ - عَلَيْهِمْ الصَّلَاةُ وَالسَّلَامُ - لَا تُورَثُ، وَقَدْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى {وَوَرِثَ سُلَيْمَانُ دَاوُد} [النمل: 16]. وَقَالَ تَعَالَى {فَهَبْ لِي مِنْ لَدُنْكَ وَلِيًّا} [مريم: 5] {يَرِثُنِي وَيَرِثُ مِنْ آلِ يَعْقُوبَ} [مريم: 6] فَحَاشَا أَنْ يَتَكَلَّمَ رَسُولُ اللَّهِ - صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ - بِخِلَافِ الْمُنَزَّلِ...؛ برخی از اساتید من اعتقاددارند منظور سخنی که ابابکر به رسول‌الله (ص) نسبت داده این است که: آن اموالی که از رسول‌الله صدقه هست، برای همه مسلمانان است. نه اینکه پیامبر (ص) اصلاً ارثی از خود باقی نمی‌گذارد» (سرخسی، المبسوط، ج 12، ص 29.) •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
🔺 به زخم قلبِ سوخته، کسی نمک نمیزند به مادر حامله‌ای کسی کُتَک نمیزند 😔😭 •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
16.37M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
🎞 بیانات حضرت آیت الله نجم الدین طبسی در پاسخ به آقای مجید انصاری - یکشنبه 28 آذر ماه 1400 💠کانال اطلاع رسانی مؤسسه ولاء صدیقه کبری سلام الله علیها: 🆔 @velaseddighah
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
📌 4️⃣ 🔺 موضوع: سید بحرالعلوم و نورعلیشاه ➖➖➖ الف: دیدگاه برخی معتقدند سید بحرالعلوم به خاطر دیدار با یک صوفی بانام نورعلیشاه به وادی سیر سلوک وارد شد.(1) و ایشان قبل از این دیدار اصلاً در وادی سیر و سلوک نبوده است.(2) 〰️〰️〰️ ب: بررسی : این نقل، گذشته از انفراد آن غَرابت نیز دارد.(3) و اولین مرتبه در منابع صوفیان نعمت اللهی مطرح شده است. =-= میرزا محمّدعلی ِ‏مدرّسِ‏ خیابانی در سرگذشتِ بسیار هوادارانه‏ای ‏که در رَیحانة‏الأدب برایِ نورعلی‏شاه نوشته است، گفته: «أصلِ ملاقات و کیفیّتِ ملاقاتِ او با سیّدِ بحرالعلوم (چنانچه [کذا] در بعضی أَلسنه دایر می‏باشد) موکول به تتبّع و تحقیقِ خودِ أربابِ رجوع می‏باشد.» (4) - میرزا محمّدعلی ِ‏معلّمِ‏ حبیب‏ آبادی نیز می نویسد: «...آنگاه حکایتی نسبت داده که میان وی و سید بحر العلوم واقع شده ...» (5) حبیب‌آبادی «حکایتِ» یادشده را تنها به‌عنوان آنچه در بعضِ منابع آمده موردِ اشارت- و نه حتّی نقل- قراردادهاست و گویا بدان وثوقی نداشته. - زرین‌کوب نیز می‌نویسد: «...اینکه سید بحرالعلوم رأی به تکفیر وی[ نورعلیشاه] نداده است ظاهراً از باب احتیاط او در صدور این‌گونه احکام باشد اما 👈روایات صوفیه – که شواهد دیگر در تائید آن نیست- می‌گوید که سید در کربلا بادرویش ملاقات کرده است» (6) - آقامحمّد علی کرمانشاهی در خیراتیّه ماجَرایِ بیرون شدنِ نورعلی‏شاه و هوادارانش را از عتبات این‌گونه حکایت می‏کند: «...چون بعضی از مُریدانِ مُخلصِ ایشان به‌تقریب معاشرتِ تامّه بر کمالِ فسادِ عقیده و کسادِ طریقه ایشان مطّلع شدند، در مقامِ إخلالِ أمرِ ضَلال‏مَآلِ ایشان برآمده. بحمدِالله موفّق شدند و ایشان را به دستیاریِ أهلِ آن ولا نیز از آنجاها إخراج نموده و نورعلی به طرفِ سایرِ بلادِ روم آواره شده...» (7) و با استشهاد به نامه‏ای ‏از نورعلی‏شاه، از نقصان اطّلاع‏ وقوفِ وی حتّی بر مقدمات ادب سخن می‏دارد.(8) - سمیعی نیز در غرابت و نادرستی چنین ادعاهایی نوشته است: «... درباره صوفی ذهبی بودن بیدآبادی به‌اندازه اعتبار ادعا آن‌ها درباره صوفی ذهبی بودن و مرید سید قطب‌الدین شیخ احمد احسائی و سید الفقهاء سید مهدی بحرالعلوم هست که حتی نفس این نسبت آدمی را دچار تعجب و حیرت می‌سازد چه؛ این قبیل علما را عارف توان دانست اما به‌هیچ‌وجه روی صوفی نتوان شناخت» (9) 👇👇 •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_wate
👆👆 ➖➖ پی نوشت: 1.معصوم علیشاه، طرائق الحقائق، ج 3، صص 199-200؛ محمدحسین تهرانی، مطلع انوار، ج 3، ص 187. 2.مرحوم محمد محسن تهرانی گفته است: «... سؤال: علّامه بحر العلوم قبل از مرحوم نورعليشاه، سير و سلوكى نداشتند؟" جواب:" نخير، نداشتند، البته قبل از اين ارتباط، حالاتى داشتند ولى استادى كه به‌اصطلاح جرقّه، به او بزند نبوده است. اين نورعليشاه بوده كه جرقه را در او ايجاد كرده است. لذا از همان موقع اصلاً حالاتش با بقيه فرق داشت." » (گلشن اسرار، ص: 46.) 3.جویا جهان‌بخش، ملا محمدکاظم هزارجریبی و دو رساله غلو ستیزانه‌اش، مزدک نامه (5)، ص 63. 4.رَیحانه الاَدَب، ج 6، ص 256. 5.مکارم الاثار، ج 2، ص 446. 6.زرین‌کوب، دنباله جستجو در تصوّفِ ایران، ص 323. 7.محمدعلی کرمانشاهی، خیراتیه، ج 1، ص 14. 8.همان، صص 127-128. 9.دو رساله در تاریخِ جدیدِ تصوّفِ ایران،ص 140. •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_wate
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
➖➖➖ 🎙 (نقد و بررسی شبهات و سوالات فاطمیه) . 9️⃣1️⃣ : حضور اسماء بنت عمیس در تغسیل فاطمه زهرا (س) به اذن ابابکر بوده است! ➖➖➖ 🔺شیعه و سنی نوشته‌اند در تدفین فاطمه (س) ابابکر حضور نداشت و حضرت علی (ع) به ایشان خبر نداد. لیکن همسرش اسماء بنت عمیس حاضر بود. شبهه افکن همین حضور را دلیلی بر اطلاع ابابکر از تدفین صدیقه شهیده دانسته و مدعی است، اسماء با اذن و رضایت شوهرش در این مراسم حضورداشته است. در ادامه پس از توضیحی مختصر درباره جناب اسماء به نقل روایات عدم حضور ابابکر در مراسم تدفین حضرت زهرا (س) از منابع عامی اشاره‌شده تا حقیقت امر واضح گردد. + الف) فضائل اسماء: رسول خدا (ص) درباره او و خواهرانش می‌گوید: اسماء بنت عمیس، سلمی، ام الفضل و میمونه، چهار خواهر مؤمنی هستند که به سبب ایمانشان دوست داشته می‌شوند.(1) میمونه ام‌المؤمنین، همسر نبی اکرم (ص) مادر اسماء است. ازاین‌رو، رسول خدا (ص) فرمود: هند – جرشیه – مادر اسماء گرامی‌ترین زنان، از جهت دامادها است.(2) در شب زفافِ فاطمه (س)، به رسول‌الله (ص) گفت: من نگهبان دخترت هستم؛ تا نیازی اگر داشت برطرف سازم. پیامبر (ص) نیز او را دعا کرد و فرمود: از خدا می‌خواهم از یمین، یسار، پشت سر و روبه‌رو نگهبان تو باشد.(3) وی‌ ام‌کلثوم دختر پیامبر را غسل داده بود (4) وی در بازگشت از حبشه مفاخره‌ای نیز با عمر بن الخطاب دارد (5) + ب) تغسیل فاطمه (س) اسماء در وقت شهادت حضرت زهرا (س) همسر ابابکر است. حضور وی بدون شوهرش اشکال مهمی در نحوه رابطه خلیفه اول با بیت وحی است. ابن حجر عسقلانی در می‌نویسد: «و نقل أبو عمر في قصة وفاتها أن فاطمة أوصت عليا أن يغسلها هو وأسماء بنت عميس واستبعده بن فتحون فإن أسماء كانت حينئذ زوج أبي بكر الصديق قال فكيف تنكشف بحضرة علي في غسل فاطمة وهو محل الاستبعاد وقد وقع عند أحمد أنها اغتسلت قبل موتها بقليل وأوصت ألا تكشف ويكتفي بذلك في غسلها واستبعد هذا أيضا» (6) =-= چون این مطلب را نتوانسته هضم کند در کتاب دیگرش پس از اشاره به حضور اسما در تغسیل و تدفین حضرت زهرا (س) می نویسد: «...بِأَنَّ هذا فيه نَظَرٌ لِأَنَّ أَسْمَاءَ بِنْتَ عُمَيْسٍ في هذا الْوَقْتِ كانت عِنْدَ أبي بَكْرٍ الصِّدِّيقِ وقد ثَبَتَ أَنَّ أَبَا بَكْرٍ لم يَعْلَمْ بِوَفَاةِ فَاطِمَةَ لِمَا في الصَّحِيحِ من حديث عَائِشَةَ أَنَّ عَلِيًّا دَفَنَهَا لَيْلًا ولم يُعْلِمْ أَبَا بَكْرٍ فَكَيْفَ يُمْكِنُ أَنْ تُغَسِّلَهَا زَوْجَتُهُ وَلَا يَعْلَمُ؛ اسماء در این وقت همسر ابابکر بود و در روایت صحیح واردشده است که در این مراسم ابابکر خبر نشده بود. چگونه ممکن است او باشد و شوهرش نباشد!» در ادامه برای این عدم حضور توجیهی ناخوشایند ارائه می‌دهد: هو وَيُمْكِنُ أَنْ يُجَابَ بِأَنَّهُ عَلِمَ بِذَلِكَ وَظَنَّ أَنَّ عَلِيًّا سَيَدْعُوهُ لِحُضُورِ دَفْنِهَا وَظَنَّ عَلِيٌّ أَنَّهُ يَحْضُرُ من غَيْرِ اسْتِدْعَاءٍ منه فَهَذَا لَا بَأْسَ بِهِ وَأَجَابَ في الْخِلَافِيَّاتِ بأنه (أنه) يَحْتَمِلُ أَنَّ أَبَا بَكْرٍ عَلِمَ بِذَلِكَ وَأَحَبَّ أَنْ لَا يَرُدَّ غَرَضَ عَلِيٍّ في كِتْمَانِهِ منه وقد احْتَجَّ بهذا الحديث أَحْمَدُ وابن الْمُنْذِرِ وفي جَزْمِهِمَا بِذَلِكَ دَلِيلٌ على صِحَّتِهِ عِنْدَهُمَا؛ ابوبکر می‌دانست ولی منتظر بود علی (ع) دعوتش کند. علی (ع) هم منتظر بود ابابکر خودش بیاید! (7) =-= به گزارش ابن عبد البر، ابن اثیر جزری و بیهقی؛ علاوه بر ابابکر، اسماء، از حضور عایشه در بالین جنازه حضرت زهرا (س) نیز ممانعت نمود. (8) به دلیل اینکه اسماء، عایشه را در روز عروسی‌اش با رسول‌الله (ص) تزیین کرده بود، وی کمی برایش احترام قائل بود.(9) =-= 🔅نتیجه: همگان باید مظلومیت زهرا (س) و ناراحتی ایشان از مهاجمان به خانه‌اش را بدانند. روشن‌ترین دلیل دراین‌باره عدم حضور آن‌ها در تدفین و تغسیل جنازه اوست. همچنین حضور یک زن شجاع نیز لازم است. تا جلوی حضور احتمالی زنانی چون عایشه را بگیرد. بهترین گزینه اسماء بنت عمیس بود. او مراسم تدفین را هم از ابوبکر مخفی نگاه داشت، هم مانع آمدن عایشه شد. 👇👇 •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_water
👆👆 ➖➖ پی نوشت: 1.[بلاذری، انساب الاشراف،44/2. به قولی دیگر رسول خدا (ص) گفت: خداوند خواهرانی از اهل بهشت؛ اسماء بنت عمیس، سلمی، ام الفضل لبابة و ام المومنین میمونه را رحمت کند. شیخ صدوق، الخصال، ص 363] 2.[ر.ک: مسعودی، مروج الذهب، ترجمه ابوالقاسم پاینده،657/1؛ ابن أثیر، اسدالغابة،13/7.] 3.[ابو نعیم اصفهانی، حلیة الاولیاء،74/2.] 4.[«و فيها في شعبان توفّيت أمّ كلثوم بنت النبيّ، صلّى الله عليه و سلّم و هي زوج عثمان بن عفّان و غسّلتها أسماء بنت عميس‏» ابن اثیر، الکامل،291/2.] 5.[«... هنگامی‌که اسماء دختر عميس از حبشه بازآمد عمر بن خطاب به او گفت اى حبشى! سرانجام ما در هجرت بر شما پيش گرفتيم، اسماء پاسخ داد آرى به جان خودم كه راست مى‏گويى، شما كه همراه رسول خدا بوديد گرسنه شما سير مى‏شد و نادان شما دانش مى‏آموخت و اين ما بوديم كه رانده از وطن و دورافتاده شده بوديم، به خدا سوگند كه به حضور پيامبر مى‏روم و اين سخن را به عرض ايشان مى‏رسانم، اسماء به حضور رسول خدا رفت و اين سخن را براى آن حضرت بازگو كرد، فرمود «مردم را يك هجرت است و شمارا دو هجرت»، سفيان گفته است «اى حبشى» را ابو حمزه آورده است و در حديث اسماعيل نيامده است.» ابن سعد، الطبقات الکبری، 218/8.] 6.[ابن حجر عسقلانی، الإصابة في تمييز الصحابة، دار النشر، 57/8.] 7.[ همان، تلخيص الحبير في أحاديث الرافعي الكبير، 143/2.] 8.[«فَلَمَّا تُوُفِّيَتْ، جَاءَتْ عَائِشَةُ تَدْخُلُ، فَقَالَتْ أَسْمَاءُ: لاَ تَدْخُلِي، فَشَكَتْ إلى أَبِي بَكْر رَضِيَ اللَّهُ عَنْهُ فَقَالَتْ: إنَّ هَذِهِ الْخَثْعَمِيَّةَ تَحْولُ بَيْنِي وَبَيْنَ ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ وَقَدْ جَعَلَتْ لَهَا مِثْلَ هَوْدَجِ الْعَرُوسِ، فَجَاءَ أَبُو بَكْرٍ فَوَقَفَ عَلى الْبَابِ وَقَالَ: يَا أَسْمَاءُ مَا حَمَلَكِ عَلى أَنْ مَنَعْتِ أَزْوَاجَ النَّبِيِّ يَدْخُلْنَ عَلى ابْنَةِ رَسُولِ اللَّهِ، وَجَعَلْتِ لَهَا مِثْلَ هَوْدَجْ الْعَرُوسِ؟ فَقَالَتْ: أَمَرَتْنِي أَنْ لاَ يَدْخُلَ عَلَيْهَا أَحَدٌ، وَأَرَيْتُهَا هَذَا الَّذِي صَنَعْتُ وَهِيَ حَيَّةٌ، فَأَمَرَتْنِي أَنْ أَصْنَعَ ذَلِكَ لَهَا، فَقَالَ أَبُو بَكْرٍ: فَاصْنَعِي مَا أَمَرَتْكِ، ثُمَّ غَسَّلَهَا عَلِيٌّ وَأَسْمَاءُ» سنن البیهقی الکبری،34/4؛ ابن عبدالبر، الاستیعاب، 1897/4؛ ابن اثیر جزری، اسد الغابه،244/7.] 9.[«عَنْ أَسْمَاءَ بِنْتِ عُمَيْسٍ، قَالَتْ: كُنْتُ صَاحِبَةَ عَائِشَةَ الَّتِي هَيَّأَتْهَا وَأَدْخَلَتْهَا عَلَى رَسُولِ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَسَلَّمَ وَمَعِي نِسْوَة» احمد بن حنبل، المسند،464/45.] •┈┈••✾••┈┈• @Age_of_wate