بازخوانی منشور روحانیت (1):
یکی چون من عمری در ظلمات حصارها و حجابها مانده است و در خانه عمل و زندگی جز ورق و #کتاب_منیت نمییابد و دیگری در اول #شب_یلدا ی زندگی سینه سیاه هوسها را دریده است و با سپیده سحر عشق عقد وصال و شهادت بسته است.
و حال من غافل که هنوز از کتم عدمها به وجود نیامدهام، چگونه از وصف قافله سالاران وجود وصفی کنم؟
من و امثال من از این قافله فقط بانگ جرسی میشنویم، بگذارم و بگذرم.
#منشور_روحانیت
▪️دو بیت از #حافظ لسان الغیب:
"دولت فقر" خدایا به من ارزانی دار
کین کرامت سبب حشمتوتمکین مناست
ترکیب پارادوکسیکال "دولت فقر" در تفکر شاعرانه بزرگترین سرمایهی انسان است. مرتبهای است که انسان از توهّم نیستانگارانهی قدرتمندی به حقیقت عجز و فقر تشرّف پیدا میکند، دقیقاً در همین لحظه، واجد حشمت و مکنت میشود.
تشرف به عجز و فقر، اساس هستی ماست؛ چون حقیقت عالَم خرابی و فناست. پس رِند آن کسی است که خراباتی(خرابآبادی) باشد. ترکیب پارادوکسیکال بعدی "خرابآباد" است. جاییکه آبادیاش در خرابی و تزلزل است:
اگرچه مستی عشقم خراب کرد ولی
اساس هستی من زآن خرابآباد است
#یادگاری
#شب_یلدا 🍉
✍ وحید یامین پور