#دلنوشته_مادرانه
🌷تولدت مبارک پسرم 🌷
دوباره نیمه زرد آذر
با اشک هایی که
هنوز بر گونه ام خیسی میکند
لحظه آغوش کشیدنت تداعی می شود
🍂
گوش کن سجاد …
صدای گریه هایت را می شنوی؟
این زیباترین #هدیه خداست که برای مادرت می آید...
وقتی بار اول در آغوش میکشیدمت واهمه داشتم از لحظه ای نبودنت .....
کودکم را محکم تر به قلبم میچسباندم تا آرام گیرم ...🍂
قد کشیدن یک پسر هر لحظه اش با مادر حرف میزند ....
پسر ماه عشق در #قلب_مادر است ....
سجاد چقدر زود بزرگ شدی جانم
چقدر زود با آرزوهایم قد کشیدی
لا لایی های شبانه از #حضرت_زینب(س) تو را چقدر باغیرت کرد همچون عباسش....
مادرجان تپش و عشق حرم در حال و هوایت تو را راهی #دمشق کرد....
چه دلیرانه بر شانه های خان طومان درخشیدی ...
🍁
اکنون پاییز کنارم آرام آرام قد مى کشد
اما هنوز بوى بهار مى آید
بهاری که مرا چشم به راهت کرد
🍁
مگر میشود روز #میلاد پاره تنم باشد و
در این میان نباشی و دلتنگت نبود ؟!
🌾🌴
اما مادرت #صبرش را از حضرت زینب(س) آموخت ....
همان لحظه که دلبندم را در لباس مقدس #دفاع از حرم آل الله میدیدم و از شوق و افتخارش خدا را شاکر بودم که پسرم زیر پرچم ولایت بزرگ شده....
پاییز به مهرش می نازد
و من به #غیرت پسرم.....
🌷
پاییز را باید
با چشم های #عباس گونه” تو ” نگاه کرد سجادجان آن وقت پاییزم بهار می شود ...
🌸🌸🌸
میلادت مبارک سجاد جان🍃
#شهیدسیدسجادخلیلی
#از_عشق_دل_نوشت
@aghaseyedsajad
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#خاطرات🌱
زمانی که #عباس شهید شده بود ،
با خودم میگفتم:
«یعنی میشود #عباس را در خواب ببینم
و از او بپرسم که تو چطور به این مقام رسیدی؟»
این تصور دائماً در ذهنم خطور میکرد.
بعد از مدتی او را در خواب دیدم.
خوشحال بود و مثل همیشه خندان.
از عباس پرسیدم:
«من باید چه کنم تا رحمت و لطف خدا شامل حالم شود؟»
عباس سه بار گفت:
«کار کنید ، کار کنید ، کار کنید!»
و بعد گفت:
«اگه میخواید لذت معنوی کار کردن
رو تجربه کنید ، نماز شب بخونید.»
بہنقل از رفیقِ✍️🏻
#شهیدعباسدانشگر🕊
•┈••✾◆🍃🌸🍃◆✾••