‹اغمــٔـا›
اونجا که شایع میگه: یه روز بدون اینکه به کسی بگم میرم ..
اونجا که علیرضا قربانی میگه:
نیست دراقلیم کسی این همه بی همنفسی!
‹اغمــٔـا›
؛
منتظر چیزی نیستم، شوق چیزی را ندارم. هرآنچه که روزی برایش شور و ذوق نشان میدادم، اکنون بیمعنی و پوچ به نظر میرسد. انگار ناگهان از هرنوع اشتیاق و رغبتی تهی شدهام.
‹اغمــٔـا›
ما را ستمی کُشت که با غیر نگفتیم گاهی بخدا گفتن غمها شدنی نیست . .
گفتم که تو منظور من از این همه شعری
مغرور، نگاهی به من انداخت که منظور؟
داشتن و بدست آوردن چه طعمی دارد؟
من همیشه از آنچه که دوست داشتهام دور بودهام.
‹اغمــٔـا›
توییت امشب:
از خواب خستهم، به چیزی بیشتر از خواب نیاز دارم چیزی شبیه به مرگ:))!
از پوشاندن زخم ها و پنهان کردن رنج های درونش خسته میشد و نمیدانست با این زخم ها، رنج ها و این خستگی آزار دهنده چه باید بکند.