به گذشته نگاه میکنی و میبینی تنها خودت صبورانه و مجبورانه در تمام رنجهایت همراهت بودهاست.
‹اغمــٔـا›
تمام عمر خندیدم به این عاشق به آن عاشق چنان عشقی سرم آمد که دیگر من نمیخندم . .
از سخنچینان شنیدم آشنایت نیستم
خاطراتت را بیاور تا بگویم کیستم . .
برای آدمهایی که
تمامِ عمر دوست داشته نشدن؛
بیصدا دوست داشتن
فرقی با دوست نداشتن نداره .