‹اغمــٔـا›
توییت امشب:
مایلم به گریه ای بلند؛
به گرفتگیِ صدام بعدِ فریاد ..
مایلم به بالا اوردنِ این غمِ عمیق:))!
و درد به استخوان هایمان نفوذ کرده بود ، اما هنوز لبخندی به درازای آسمان بر لب داشتیم.
من هیچوقت اون رفیقی نمیشم که هر روز بهت زنگ میزنه ولی همیشه اون رفیقی میمونم که وقتی کل دنیات رو سرت خراب میشه میتونی بهش تکیه کنی...
جوریه که هم تنهام هم کلی آدم میشناسم،
حوصلم سر میره اما نه حال خودمو دارم نه بقیه
راستش حال تایپ کردنم ندارم ..
حتی حال ندارم وقتی هندزفریم تو گوشمه آهنگ پلی کنم!
غمگینم ولی حال گریه ایناهم ندارم.
‹اغمــٔـا›
؛
دیگه کسیو نمیشه جدی گرفت؛
یعنی کسی اونقدر واقعی نیست که بوی موندن بده،
کسی اونقدر شبیهت نیست که بتونی از بغضات واسش بگی،
کسی اونقدر دوستت نداره که از جهان نترسی،
کسی نیست!
این دنیا از درون خالی شده.