میگفت: ماهها و سالها در انتظار آدمِ درست بمونید، اما حتی یک دقیقه هم منتظر درست شدنِ آدمها نمونید.
‹اغمــٔـا›
اونجا که شایع میگه: چقدر انگشت خودم رفت تو چشم و چقدر هرروز با دست خودم تنبیه میشم .
اونجا که فاضل نظری میگه:
نباید سرنوشت صبر من بیهودگی باشد...
انقدد از همه آدمای دورم ناراحت و دلگیرم
که میام به هر کدوم از یکی دیگه بگم یادم میاد از خودشم ناراحتم:)
جنگل داشت نابود میشد ولی درختا هنوز به تبر رای میدادن؛ چون تبر قانعشون کرده بود که دستهاش چوبیه پس از خودشونه.
به سکوت خو میگرفت و آنقدر بی حضور شده بود که همه فراموشش کرده بودند انگار به دنیا آمده بود که تنها باشد..