سخته بپذیرم دیگه هیچوقت نمیشه با آدمهای جدید صمیمیتر از یه حدی بشم و هرچی بوده باید از قبل میبوده.
برای تو چه بگویم؟
بگویم زخمم آنقدر عمیق شده،
که میتوان در آن درختی کاشت؟
بگویم غمگینم و مرگ کاری نمیکند؟
گاهی بیآنکه بفهمی؛
در طولِ زمان آدمِ دیگری میشوی .
بیشتر سکوت میکنی
دیرتر باور میکنی
و کمتر میرنجی...
یک سال پیش همه چیز فرق داشت،
اما الان که به عقب نگاه میکنم، میبینم که یک سال
میتونه خیلی بلاها سرِ یه آدم بیاره...
من همه چیز رو پذیرفتم اما گاهی اوقات
با خودم میگم کاش زندگی همینی که هست نبود .
درونگرا بودن اینجوریه که از شدت حرفا و فکرای تو سرت سردرد میگیری؛ ولی حرفی برای گفتن نداری:)