‹اغمــٔـا›
میگفت:
هیچ آدمی هیچوقت
مارو کاملا ترک نمیکنه،
همیشه یه تیکه از وجود اون آدم
در ما باقی میمونه
و نمیذاره دیگه هیچوقت
اون آدم قبلی بشیم:))).
آدم هميشه فكر مىكنه كه میشه برگشت.
میشه درستش کرد، میشه توضیح داد، میشه جبرانش کرد.
ولی میدونی، آدم هميشه اشتباه مىكنه؛
‹اغمــٔـا›
؛
گاه در وجودمان به قبرستانی محتاجیم...
برای چیزهایی که درونمان میمیرند..."
حواستان
به سردیِ لحن باشد
گاهی بهانه است
تا بدانند
دوستشان دارید یا نه
حواستان باشد...
‹اغمــٔـا›
یکی یه جایی خستگی و درد دلتنگی رو به قشنگی تمام معنا میکنه؛اونجایی که میگه:
بی تو با قافله ی غصه و غم ها چه کنم؟!
تار و پودم تو بگو، با دل تنها چه کنم....؟!