‹اغمــٔـا›
یکی یه جایی خستگی و درد دلتنگی رو به قشنگی تمام معنا میکنه؛اونجایی که میگه:
بی تو با قافله ی غصه و غم ها چه کنم؟!
تار و پودم تو بگو، با دل تنها چه کنم....؟!
آنان را که در حال رقص بودند؛
کسانی به دیوانگی متهم کردند که
قادر به شنیدن صدای موسیقی نبودند !
‹اغمــٔـا›
-ولی تو حواست نبود منم دیگه تلاشی نکردم؛
-و اینجا، سالهاست که شب است؛
‹اغمــٔـا›
در لحظه ی آخر چشاشو بست و داد زد: کسی دردمو حس نکرد . . بعدش نبود تا کسی دردش را حس کند.! #دست_نوشت
من دیگه حرفامو نمیزنم...
میبوسم میذارم تو گلوم !
#دست_نوشته
گاهی دردناکترین زخم رو کسی میزنه که میدونست چقدر زخمی هستیم و چقدر از زخم خوردن خستهایم...
کسی را دوست داشتن
یعنی از او حمایت کردن؛
در کلام و در رفتار
در شادمانی و در اندوه!
کسی را دوست داشتن
یعنی از آرامشِ او مراقبت کردن؛
به همین سادگی و البته به همین سختی... :)