‹اغمــٔـا›
اونیکه خوردش میکنی وقتی خودشو از زیرپات بیرون کشید، میشه همونی که همه رو زیرپا له میکنه. #دست_نوشته
عمق فاجعه اونجاس که دلت اونقد پره که شروع کردن گریه دست توعه ولی تموم شدنش دست خدا.!
#دست_نوشته
‹اغمــٔـا›
عمق فاجعه اونجاس که دلت اونقد پره که شروع کردن گریه دست توعه ولی تموم شدنش دست خدا.! #دست_نوشته
بعضی وقتا باید دستتو بکنی تو سینت قلبتو بِکَنی پرتش کنی اونور تا ببینی چی به چیه و کار درست چیه:)))
#دست_نوشته
‹اغمــٔـا›
بعضی وقتا باید دستتو بکنی تو سینت قلبتو بِکَنی پرتش کنی اونور تا ببینی چی به چیه و کار درست چیه:)))
وقتی به دوس داشتنت شک میکنه به جای نعره زدن یکم فک کن ببین چیکارا باید میکردی که نکردی.!
#دست_نوشته
‹اغمــٔـا›
وقتی به دوس داشتنت شک میکنه به جای نعره زدن یکم فک کن ببین چیکارا باید میکردی که نکردی.! #دست_نوشته
دستاشو گرفته بود داد میزد میگفت:
زندگی به اندازه کافی داره استخونامو خورد میکنه تو هم بهش کمک نکن:)))
#دست_نوشته
‹اغمــٔـا›
دستاشو گرفته بود داد میزد میگفت: زندگی به اندازه کافی داره استخونامو خورد میکنه تو هم بهش کمک نکن:)
ولی مگه دنیا دو روز نیست؟
دو روز بیا بشین وردلم.!
#دست_نوشته
‹اغمــٔـا›
ولی مگه دنیا دو روز نیست؟ دو روز بیا بشین وردلم.! #دست_نوشته
تو هرچی آروم بودم به جاش تو غصه خوردن عجله داشتم، تندتند و تندتند انگار قراره ازم بگیرنش:))
#دست_نوشته
‹اغمــٔـا›
تو هرچی آروم بودم به جاش تو غصه خوردن عجله داشتم، تندتند و تندتند انگار قراره ازم بگیرنش:)) #دست_نو
به نقطهای از زندگی رسیدم که میتونم بشینم به دیوار نگاه کنم و تا خود صبح گریه کنم..
#دست_نوشته
‹اغمــٔـا›
به نقطهای از زندگی رسیدم که میتونم بشینم به دیوار نگاه کنم و تا خود صبح گریه کنم.. #دست_نوشته
گفت: چیکار کردن فرار کردی اومدی اینجا؟
گفتم: آدما هیچوقت هیچکاری نمیکنن ولی این از نظر خودشونه.
گفت: شماها فقط بلدین قلب و احساس و روح و روان رو ناخنک بزنین ولی همیشه از ما هیولاها ترسیدین !
#دست_نوشته
‹اغمــٔـا›
گفت: چیکار کردن فرار کردی اومدی اینجا؟ گفتم: آدما هیچوقت هیچکاری نمیکنن ولی این از نظر خودشونه. گفت
تو منی که خونم همه جا رو برداشته بود رو ندیدی و داد زدی: درمون درمون... کسی زخمی نیس؟
#دست_نوشته
‹اغمــٔـا›
تو منی که خونم همه جا رو برداشته بود رو ندیدی و داد زدی: درمون درمون... کسی زخمی نیس؟ #دست_نوشته
اولش میگردی دنبال کسی که برات پناه باشه،
پیداش که نکردی خودت میشی پناه بقیه.
#دست_نوشته
‹اغمــٔـا›
اولش میگردی دنبال کسی که برات پناه باشه، پیداش که نکردی خودت میشی پناه بقیه. #دست_نوشته
دوری کنید، از آدمای بلاتکلیف دوری کنید تا از بلاتکلیفی دور بشید.
#دست_نوشته
‹اغمــٔـا›
دوری کنید، از آدمای بلاتکلیف دوری کنید تا از بلاتکلیفی دور بشید. #دست_نوشته
آدم همه چیز درمورد کسی که دوسش داره یادش میمونه، یا دوست نداره، یا دوست نداره یا اینکه دوست نداره.
#دست_نوشته