ایتا - ‹اغمــٔـا›

میخواهم به خودم تلقین کنم که
زندگی یک صحنه ی بازیست
و من باید آن را با مهارت بازی کنم
و اگر ببرم یا ببازم
در هر حال شانه هایم را بالا بیندازم
و بخندم:)))

757 مشاهده06:54

‹اغمــٔـا›

ما سکوتی پر بغض بودیم ؛  میانِ صدای بلند قهقه‌ ها.

390 مشاهده07:00

‹اغمــٔـا›

او که همدردم شده گویا خودش هم درد بود، او خودش زخمِ همان مرهم که می‌اورد بود.

403 مشاهده07:01

‹اغمــٔـا›

- ما به تکرارِ خطا استادیم؛

-کالبد شکافتم ، پوچی شکفت؛

369 مشاهده07:01

‹اغمــٔـا›

1:01

8.69M حجم رسانه بالاست

مشاهده در ایتا

385 مشاهده07:18

‹اغمــٔـا›

تو‌مثل‌نواختن‌کلاویه‌‌های‌پیانو‌زیبایی؛

343 مشاهده07:18

‹اغمــٔـا›

ی تئوری هست که میگه:

351 مشاهده07:19

‹اغمــٔـا›

ی تئوری هست که میگه:

روانشناسا خودشون بیمارن و از  تجربیاتشون برای جلوگیری از گسترش بیماری کسی که میاد پیششون استفاده می‌کنند
یعنی دیوونه ای که میتونه دیوونگیشو کنترل کنه ...

320 مشاهده07:19

‹اغمــٔـا›

بذار از خودم بهت بگم 
یه بدن پر از زخم و یه روح پر از درد… 
دستایی که از عصبانیت میلرزن و یه گلو که پر بغضه. 
یه مغز پر فکر، یه قلب یخ زده، یه دهن پر حرف.
#ممبر‌نویس

343 مشاهده07:23

‹اغمــٔـا›

ای کاش...

هیچکس کسی رو از دس نمیده...

371 مشاهده07:28

‹اغمــٔـا›

از غم تغذیه میکند غم میخورد و غم بالا می‌آورد. #کنجِ‌دلِ‌مَن

روی کاغذ‌های مچاله شده‌ی ِ گوشه ِ اتاق ..

1 مشاهده07:34

‹اغمــٔـا›

کز کرده میان ِ انبوهی از انزوا؛

1 مشاهده07:35

مطالب بعدی

پرسش‌ها

قوانین

داغ‌ترین‌ها

چندسکویی