‹اغمــٔـا›
؛
نمیتوانم سخن بگویم اگر بپرسد کسی ز حالم...
فلک به سنگ کینه ها شکسته قامت مرا
مگر چه کردهام خدایا...
تو هر چه دلت خواست به من گفتی...
باز هم خواهی گفت...
و من باز سکوت میکنم...
باز فقط با لبخند نگاهت میکنم...
و تو آنقدر درگیر الفاظ سطح پایین با صدای بالایی که صدای سکوت من را نمیشنوی...
سکوت من پر از صدای شکستن است!((:
‹اغمــٔـا›
دیگر جایی نبود... خنده ها آزاد شدند؛ بغض ها حبس ! #دست_نوشته
ما انسان ها موجودات بی رحمی هستیم..
به خاطر کسی که دوستمان ندارد؛
کسی که دوستمان دارد را از خود میرانیم . .
#دست_نوشته