مثل آدمی شدهام که آتش گرفته؛
اگر بایستد ، میسوزد .
اگر بدود ، بیشتر میسوزد:)
‹اغمــٔـا›
دقیقا همونجایم که شادمهر میگه:
میخوام برم پا ندارم ،
میخوام نرم جا ندارم ،
گریه کنم دل ندارم ،
داد بزنم نا ندارم:))
همیشه به همه میگم رها کن، زمان بده، میگذره
اما چرت میگم. من از کجا میدونم؟ چه حقی دارم که امید الکی بدم؟ گاهی نمیگذره. هیچی نمیگذره. اصن اومده که بمونه و خفت کنه.
من مثل همون مورچهای بودم ك از طبقه
بیستم یه ساختمون افتاد و هیچکس متوجه
شکستن عضو به عضو بدنش نشد(:
زندگیه دیگه، هیچ چیزی پایدار نیست
به قول شاملو که میگه:
کوره ها سرد شدن،سبزه ها زرد شدن، خنده ها درد شدن.