یه روزی میفهمی تمامِ راه و بیراهه اومدی.
یه روزی میفهمی پیشِ آدمای اشتباه بودی.
یه روزی میفهمی به همه چی گند بزرگی زدی.
یه روزی میفهمی و میخوای که برگردی پیشم.
که اون روز دور نیست.
ولی دیره.
خانوم جون موهاشو بافت و گفت :
دیگه یاد گرفتم مرتب ببافمشون . .
اشکاش صورتشو خیس کرد ؛ گفتم :
خب بافتن موهات که گریه نداره
گفت : مو بافتن بلد نبودم . .
همیشه آقاجونت میبافت !
اینکه یاد گرفتم مرتب ببافمشون
یعنی خیلی وقته آقاجون نیست ؛
توام خیلی وقته که نیستی :)!
‹اغمــٔـا›
بچه که بودم مامانم میگفت:
هر وقت ماه کاملو دیدی باید سریع به کسی که دوستش داری نگاه کنی...
حالا که بزرگ شدم به نظرم وقتی یکی رو دوس داری همیشه تو صورتش ماه کامل رو میبینی.