⇝✿•📖•❀°✵﷽✵°❀•📖•✿⇜
💠🔹هر روز تفسیـر کوتاه آیه به آیه
از ابتـدای قـــرآن
#ســورهیـوسـف
#صفحـه۲۳۸
❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋
✨وَ رَاوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَيْتِهَا عَنْ نَفْسِهِ وَ غَلَّقَتِ الْأَبْوَابَ وَ قَالَتْ هَيْتَ لَکَ ۚ قَالَ مَعَاذَ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوَایَ ۖ إِنَّهُ لَا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ{۲۳}
و زنى كه يوسف در خانه او بود از يوسف از طريق مراوده و ملايمت تمناى كامگيرى كرد و درها را براى انجام مقصودش محكم بست و گفت: براى تو آمادهام، يوسف گفت: پناه به خدا كه او پروردگار من است و مقام مرا گرامى داشته قطعاً ستمگران رستگار نمىشوند(۲۳)
❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋
⬅️ در تفسير
«مَعاذَ اللهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوایَ»
دو احتمال دادهاند:
◽️الف: خداوند پروردگار من است
كه مقام مرا گرامى داشته
و من به او پناه مىبرم
◽️ب: عزيز مصر مالک من است
و من سر سفره او هستم
و درباره من به تو گفت: «أَكْرِمِی مَثْواهُ»
و من به او خيانت نمىكنم
هر دو احتمال طرفدارانى دارد كه
بر اساس شواهدى بدان استناد مىجويند
ولى به نظر ما احتمال اوّل بهتر است
زيرا يوسف به خاطر تقواى الهى مرتكب
گناه نشد، نه به خاطر اينكه بگويد:
چون من در خانه عزيز مصر هستم
و او حقّى بر من دارد، من به همسرش
تعرّض و سوء قصد نمىكنم!
چون ارزش اين كار كمتر از رعايت تقواست
البتّه در چند جاى اين سوره «رَبُّکَ» كه اشاره
به «عزيز مصر» است به چشم مىخورد
ولى «رَبِّی» هر كجا در اين سوره استعمال
شده مراد خداوند است
از طرفى دور از شأن يوسف است كه خود را
چنان تحقير كند كه به عزيز مصر «رَبِّی» بگويد
⬅️ اولياى خدا به خدا پناهنده مىشوند
و نتيجه مىگيرند: موسى از شرّ فتنههاى
فرعون به خدا پناه مىبرد «إِنِّی عُذْتُ بِرَبِّی
وَ رَبِّكُمْ مِنْ كُلِّ مُتَكَبِّرٍ لا يُؤْمِنُ بِيَوْمِ الْحِسابِ»
↲سوره غافر، آیه ۲۷
مادر مريم مىگويد: من مريم و نسل او را
در پناه تو قرار مىدهم
«إِنِّی أُعِيذُها بِکَ وَذُرِّيَّتَها مِنَ الشَّيْطانِ الرَّجِيمِ»
↲سوره آل عمران، آیه ۳۶
و در اين آيه يوسف به خدا پناه مىبرد
«قالَ مَعاذَ اللهِ» و خداوند به پيامبر اكرم
صلى الله عليه و آله دستور پناهندگى
به خودش را مىدهد «قُلْ أَعُوذُ بِرَبِ»
به جاى گفتن: «أَعُوذُ بِاللهِ» یک سره به سراغ
پناه دادن خدا رفت و گفت: «مَعاذَ الله»
تا پناهندگى خود را مطرح نكند
در واقع براى خود ارزشى قائل نشد
◽️⇦ نکتـــهها ↯
① گناهان بزرگ با نرمش و مراوده
شروع مىشود «راوَدَتْهُ»
② پاک بودن مرد كافى نيست زيرا گاهى
زنها مزاحم مردان هستند «وَ راوَدَتْهُ»
③ قدرت شهوت به اندازهاى است كه
همسر پادشاه را نيز اسير برده خود مىكند
«وَ راوَدَتْهُ الَّتِی»
④ سعى كنيم نام خلافكار را نبريم
و با اشاره از او ياد كنيم «الَّتِی»
⑤ پسران جوان را در خانههائی كه
زنان نامحرم هستند تنها نگذاريد
زيرا احتمال دارد باب مراوده باز شود
«وَ راوَدَتْهُ الَّتِی هُوَ فِی بَيْتِها»
⑥ معمولًا عشق در اثر مراوده و به تدريج
پيدا مىشود، وجود دائمى يوسف در خانه
کم کم سبب عشق شد «فِی بَيْتِها»
⑦ مسائل مربوط به مفاسد اخلاقى را
سربسته و مؤدّبانه مطرح كنيد
«راوَدَتْهُ ... غَلَّقَتِ»
⑧ حضور مرد و زن نامحرم در یک محيط
در بسته زمينه را براى گناه فراهم مىكند
«غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ وَ قالَتْ هَيْتَ لَکَ»
⑨ زشتى زنا در طول تاريخ مورد پذيرش
بوده است و به همين دليل زليخا همه درها
را محكم بست «غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ»
⑩ همه درها بسته امّا درِ پناهندگى خدا
باز است «غَلَّقَتِ الْأَبْوابَ ... مَعاذَ الله»
⑪ موقعيّتهاى امتحان الهى متفاوت است
گاه در چاه و گاه در كاخ
«راوَدَتْهُ ... قالَ مَعاذَ الله»
⑫ تقوا و اراده انسان مىتواند
بر زمينههاى انحراف و خطا غالب شود
«مَعاذَ الله»
⑬ توجّه به خدا عامل بازدارنده از گناه
و لغزش است «مَعاذَ الله»
⑭ اگر رئيس يا بزرگ ما دستور گناه داد
نبايد اطاعت كنيم «هَيْتَ لَکَ قالَ مَعاذَ الله»
به خاطر اطاعت از مردم، نبايد نافرمانى خدا
نمود «لا طاعة لمخلوق فى معصية الخالق»
↲بحارالانوار، جلد۱۰، صفحه۲۲۷
⑮ به هنگام خطر گناه بايد به خدا پناه برد
«قالَ مَعاذَ الله»
⑯ در كاخ حكومتى نيز مىتوان پاک
عفيف، صادق و امين بود «قالَ مَعاذَ الله»
⑰ خطر غریزه جنسى به قدرى است
كه براى نجات از آن بايد خدا به فرياد برسد
«مَعاذَ الله»
⑱ انسان هواپرست از رسوائی ظاهرى
هراس دارد، زليخا درها را محكم بست
ولى خداپرست از خدا «مَعاذَ الله»
⑲ انجام گناه زنا با كرامت انسانى
ناسازگار است «مَعاذَ الله»
⑳ ياد خدا به نفس، نقش مهمى
در ترک گناه دارد «مَعاذَ اللهِ»
㉑ اولين اقدام عليه گناه
ياد خدا و پناه بردن به اوست «مَعاذَ اللهِ»
㉒ بهترين نوع تقوا آن است كه به خاطر
لطف، محبّت و حقّ خداوندى گناه نكنيم
نه از ترس رسوائی در دنيا يا آتش در آخرت
«مَعاذَ اللهِ إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوایَ»
㉓ ياد كردن الطاف الهى
از عوامل ترک گناه است
«إِنَّهُ رَبِّی أَحْسَنَ مَثْوایَ»
㉔ ياد عاقبت گناه مانع از ارتكاب آن است
«لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»
㉕ تشويق به زنا يا زمینه سازی
برای گناه جوانان پاک ظلم به خود
همسر، جامعه و افراد است
«لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»
㉖ یک لحظه گناه مىتواند انسان را
از رستگارى ابدى دور كند
«لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»
㉗ ارتكاب گناه ناسپاسى و كفران
نعمتها است «لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»
㉘ در هر كارى بايد عاقبت انديشى كرد
«لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»
㉙ يوسف عليه السلام در بحبوبه
درگيرى با زليخا به فكر فلاح بود
«لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»
㉚ انسانى كه مقام و منزلت خود را مىداند
خود را به بهاى كم و زودگذر نمىفروشد
«لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»
㉛ اگر از درى ظلم وارد شود
فلاح از در ديگر بيرون مىرود
«لا يُفْلِحُ الظَّالِمُونَ»
↲تفسیر نور
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
☑️ ⇦ کــانال احـادیـث
چـهــارده مـعـصــوم علیـهالسـلام
کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩
➯ @ahadis14masuom
➯ @ahadis14masuom
💠🔹امام رضا علیهالسلام فرمود⇩
《امُرِ الصَّبیَّ فلْيَتَصدَّقْ بيدِهِ بالكِسْرةِ
وَالقَبْضةِ وَالشَّيءِ وَ إنْ قَلَّ، فإنَّ كلَّ شیءٍ
يُرادُ بهِ اللّهُ وَ إنْ قَلَّ بعدَ أنْ تَصدُقَ النِّيّةُ
فيهِ عظيمٌ》
به کودک دستور ده
كه با دست خودش صدقه بدهد
اگر چه به اندازه تكّه نانى
يا یک مشت چيز اندک باشد
زيرا هر چيزى كه در راه خدا داده میشود
هر چند کم اگر با نيّت پاک باشد زياد است
↲ميزان الحكمه جلد اوّل
محمّد محمّدی ری شهری، صفحه ۱۰۸
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
تاجر ثروتمندی با غلام خود از قونیه به سفر
شام رفتند تا بار بخرند و به شهر خود برگردند
مرد ثروتمند برای غلام خود در راه که به
کارونسرائی میرفتند مبلغ کمی پول میداد
تا غذا بخرد و خودش به غذاخوری کارونسرا
رفته و بهترین غذاها را سرو میکرد
غلام جز نان و ماست و یا پنیر
چیزی نمیتوانست در راه بخرد و بخورد
چون به شهر شام رسیدند بار حاضر نبود
پس تاجر و غلامش به کارونسرا رفتند
تا استراحت کنند
غلام فرصتی یافت در کارونسرا کارگری کند
و ده سکه طلا مزد گرفت
بار تاجر از راه رسید و بار را بستند
و به قونیه برگشتند
در مسیر راه راهزنان بار تاجر را به یغما بردند
و هرچه در جیب تاجر بود از او گرفتند
اما گمان نمیکردند غلام سکهای داشته باشد
پس او را تفتیش نکردند و سکه دست غلام ماند
با التماس زیاد ترحم کرده اسبها را رها کردند
تا تاجر و غلام در بیابان از گرسنگی نمیرند
یک هفته در راه بودند به کارونسرا رسیدند
غلام برای ارباب خود غذای گرم خرید
و خود نان و پنیر خورد
تاجر پرسید: تو چرا غذای گرم نمیخوری؟
غلام گفت: من غلام هستم به خوردن
تکه نانی با پنیر عادت دارم
و شکم من از من میپذیرد
اما تو تاجری و عادت نداری
شکم تو نافرمان است و نمیپذیرد
تاجر به یاد بدیهای خود و محبت غلام افتاد
و گفت: غذای گرم را بردار به من از
عفو و معرفت و قناعت و بخشندگی خودت
هدیه کن که بهترین هدیه تو به من است
من کنون فهمیدم که سخاوت
به میزان ثروت و پول بستگی ندارد
مال بزرگ نمیخواهد بلکه قلب بزرگی میخواهد
آنانکه غنی هستند نمیبخشند
آنانکه در خود احساس غنی بودن میکنند
میبخشند
من غنی بودم ولی در خود احساس
غنی بودن نمیکردم
و تو فقیری ولی احساس غنی بودن میکنی
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
☑️ ⇦ کــانال احـادیـث
چـهــارده مـعـصــوم علیـهالسـلام
کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
➯ @ahadis14masuom
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
در یک شب زمستان که برف زیادی
میبارید و پاسی از شب گذشته بود
ناگهان صدای دق الباب در منزل شیخ
عبدالکریم حائری به صدا در آمد
کربلائی علیشاه خادم حاج شیخ رفت
در را باز کرد دید پیرزنی است میگوید:
از همسایههای کوچه پشتی هستم
شوهرم از درد دارد به خود میپیچد
نه زغالی برای گرم شدن کرسیمان داریم
و نه دوائی برای خوب شدن
خادم پیر با بیحوصلگی گفت:
مگر اینجا زغال فروشی یا دواخانه است
این وقت شب این چیزها پیدا نمیشود
برو فردا صبح بیا، سپس در را بست
و به اتاق برگشت
یک وقت متوجه شد دید حاج شیخ
روبرویش ایستاده است
ولی نگاههایش مثل همیشه نبود
پرسید با چه کسی صحبت میکردی؟
خادم ماجرا را شرح داد
حاج شیخ دگرگون شد گفت:
اگر فردای قیامت خداوند از تو بپرسد:
ای شیخ علی چرا نیازمند بینوائی را
در شب سرد زمستانی از در خانه رد کردی
حال آنکه خود در خانه گرم بودی
چه جوابی برای گفتن داری؟
اگر خداوند از من بپرسد
از پاسخ عاجز و درمانده خواهم شد
خادم سر به زیر کشید و به فکر فرو رفت
حاج شیخ فرمود: آیا خانه پیرزن را بلدی؟
عرض کرد بله توی کوچه پشتی مینشیند
حاج شیخ لباسش را به تن کرده گفت:
راه بیفت باید به خانه پیرزن برویم
این را گفت و به راه افتاد
خادم با عجله فانوس را برداشت
و کلاه پشمینش را روی گوشهایش کشید
و پیشاپیش حاج شیخ به راه افتاد
آن دو با کهولت سنشان با آن برف و سرما
کوچه ها را طی کرده به در منزل پیرزن
رسیدند
خادم دق الباب کرد
پیرزن در را باز کرد سلام کرده عرض کرد
آقا خدا طول عمرتان بدهد توی این سرما
این موقع شب اینجا چه میکنید؟
حاج شیخ با مهربانی پس از جواب سلام
فرمود: حال شوهرت چطور است؟
پیرزن طاقت نیاورد زیر گریه زد
و جواب داد هنوز هم مریض است
به دادمان برسید
رنگ از صورت حاج شیخ پرید
پیرزن در خانه را باز کرد
حاج شیخ زیر لب ذکری گفت
و وارد اتاق کوچکی شد
پیرمرد لاغر اندام زیر کرسی خاموش اتاق
از درد به خود میپیچید
حاج شیخ سلام کرد و روبروی او نشست
پیرزن با ذوق گفت:
نگاه کن مشهدی حاج شیخ عبدالکریم
به خانه ما تشریف آوردهاند
پیرمرد نالهاش را فروکش کرد
چشمهای سرخ شدهاش را به چهره
حاج شیخ خیره کرد و با درد سلام کرد
حاج شیخ پاسخش داد و پرسید
مشهدی چه کسالتی دارید؟
پیرمرد دستهایش را روی دلش گذاشت
پیرزن گفت: آقا اتاقمان سرد است
دوائی هم برای او نداریم
دو سه روزی است او دل درد دارد
و از غروب امروز حالش بدتر شده است
حاج شیخ دست پر مهرش را بر پیشانی
پیرمرد گذاشت بعد به خادمش گفت:
هر چه زغال در خانه داریم بردار
بعد به خانه دکتر برو و هرچه زوتر
دکتر را همراه خود بیاور
خادم از اتاق بیرون رفت
شب از نیمه گذشته بود که خادم همراه دکتر
به درون اتاق وارد شدند
دکتر با تبسم سلامی کرد
خادم کیسه زغال را به دست پیرزن داد
پیرزن صورتش روشن شد آن را با خوشحالی
گرفت و به سراغ منقل خاموش زیر کرسی رفت
دکتر پیرمرد را معاینه کرد و دواهائی را که
با خود آورده بود به او خورانید
بعد نسخه ای نوشت و آن را به دست خادم
داد و گفت: فردا صبح دواها را برایش
تهیه کن تا حالش کاملاً خوب شود
پیرزن منقلش را که پر از زغالهای سرخ
آتشین بود زیر کرسی گذاشت
کرسی پر از گرما شد
لحظات بعد به همراه حاج شیخ
و خدمتکار دکتر را تا در اتاق بدرقه کرد
و دکتر خداحافظی کرده رفت
حاج شیخ با مهربانی پیشانی پیرمرد را
بوسید آنگاه از پشت کرسی بلند شد
با خادم از پیرمرد و پیرزن خداحافظی کردند
و رفتند
در بین راه حاج شیخ از خادم پرسید:
روزانه چقدر نان و گوشت برای خانه ما
خرید میکنی؟
خادم پاسخ حاج شیخ را گفت:
حاج شیخ ایستاد و رو به او کرده گفت:
از فردا نان و گوشت خانه را دو قسمت کن
یک قسمت آن را برای خانه پیرمرد
و قسمت دیگرش را برای خودمان بگذار
حاج شیخ دیگر چیزی نگفت
و به راه خود ادامه داد
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
☑️ ⇦ کــانال احـادیـث
چـهــارده مـعـصــوم علیـهالسـلام
کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩
➯ @ahadis14masuom
➯ @ahadis14masuom
✨بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ✨
❖◈هر روز یک صفـحـ📖ـه◈❖
✵✿ بـا کـلام حــق ✿✵
〖 صـفـحـه 3⃣1⃣3⃣ 〗
🌸اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
📖اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن
🌸اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
📖اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن
🌸اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن
⇝✿•📖•❀°✵﷽✵°❀•📖•✿⇜
💠🔹هر روز تفسیـر کوتاه آیه به آیه
از ابتـدای قـــرآن
#ســورهیـوسـف
#صفحـه۲۳۸
❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋
✨وَ لَقَدْ هَمَّتْ بِهِ ۖ وَهَمَّ بِهَا لَوْلَا أَنْ رَأَىٰ بُرْهَانَ رَبِّهِ ۚ كَذَٰلِکَ لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ وَالْفَحْشَاءَ ۚ إِنَّهُ مِنْ عِبَادِنَا الْمُخْلَصِينَ{۲۴}
و همانا همسر عزيز مصر قصد او (يوسف) را كرد و او نيز اگر برهان پروردگارش را نمىديد بر اساس غريزه قصد او را مىكرد، اينگونه ما او را با برهان کمک کردیم تا بدى و فحشا را از او دور كنيم چرا كه او از بندگان برگزيده ما است(۲۴)
❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋
⬅️ امام صادق عليه السلام فرمود:
«برهان ربّ» همان نور علم، يقين
و حكمت بود كه خداوند در آيات قبل فرمود:
«آتَيْناهُ حُكْماً وَ عِلْماً»
↲تفسیر كشف الاسرار
و آنچه در بعضى روايات آمده كه مراد از
برهان، مشاهده قيافه پدر يا جبرئيل است
سند محكمى ندارد
در قرآن بارها از همّت و تصميم دشمنان
خدا براى توطئه نسبت به اولياى الهى
سخن به ميان آمده كه خداوند
نقشههاى آنان را نقش بر آب نموده است
در برگشت از جنگ تبوک منافقان خواستند
با رم دادن شتر پيامبر حضرت را به شهادت
برسانند ولى نشد «وَ هَمُّوا بِما لَمْ يَنالُوا»
↲سوره توبه، آیه ۷۴
يا تصميم بر منحرف كردن پيامبر گرفتند
«لَهَمَّتْ طائِفَةٌ مِنْهُمْ أَنْ يُضِلُّوکَ»
↲سوره نساء، آیه ۱۱۳
و يا تصميم بر تجاوز گرفتند كه نشد
«إِذْ هَمَّ قَوْمٌ أَنْ يَبْسُطُوا إِلَيْكُمْ أَيْدِيَهُمْ
فَكَفَّ أَيْدِيَهُمْ عَنْكُمْ»
↲سوره مائده، آیه ۱۱
⬅️ يوسف معصوم و پاكدامن بود
به دليل گفتار همه كسانى كه به نحوى
با يوسف رابطه داشتهاند
و ما نمونههائی از آن را بيان مىكنيم:
❶ خداوند فرمود: «لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ
وَالْفَحْشاءَ إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ»
ما يوسف را با برهان کمک كرديم
تا بدى و فحشا را از او دور كنيم
زيرا او از بندگان برگزیده ماست
❷ يوسف مىگفت:
«رَبِّ السِّجْنُ أَحَبُّ إِلَیَّ مِمَّا يَدْعُونَنِی إِلَيْهِ»
پرودگارا زندان براى من از گناهی
كه مرا به آن دعوت مىكنند بهتر است
در جاى ديگر گفت: «أَنِّی لَمْ أَخُنْهُ بِالْغَيْبِ»
من به صاحبخانهام در غياب او خيانت نكردم
❸ زليخا گفت:
«لَقَدْ راوَدْتُهُ عَنْ نَفْسِهِ فَاسْتَعْصَمَ»
به تحقيق من با يوسف مراوده كردم
و او معصوم بود
❹ عزيز مصر گفت:
«يُوسُفُ أَعْرِضْ عَنْ هذا وَاسْتَغْفِرِی لِذَنْبِکِ»
اى يوسف تو اين ماجرا را مسكوت بگذار
و به زليخا گفت: از گناهت استغفار كن
❺ شاهدى كه گواهى داد و گفت:
اگر پيراهن از عقب پاره شده معلوم مىشود
که يوسف پاكدامن است «إِنْ كانَ قَمِيصُهُ»
❻ زنان مصر كه گفتند:
«ما عَلِمْنا عَلَيْهِ مِنْ سُوءٍ»
ما هيچ گناه و بدى درباره او سراغ نداريم
❼ ابليس كه وعده فريب همه را داد، گفت:
«إِلَّا عِبادَکَ مِنْهُمُ الْمُخْلَصِينَ»
من حريف برگزيدگان نمىشوم
و اين آيه يوسف را مخلص ناميده است
◽️⇦ نکتـــهها ↯
⓵ اگر امداد الهى نباشد پاى هر كسى مىلغزد
«هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ»
⓶ در هر صحنهاى امكان رؤيت برهان ربّ
وجود دارد «هَمَّتْ بِهِ ... رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ»
⓷ انبیاء در غرايز مانند ساير انسانها هستند
ولى به دليل ايمان به حضور خدا گناه نمىكنند
«هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ»
⓸ غفلت از ياد الهى زمینه ارتكاب گناه
و توجّه به آن، عامل محفوظ ماندن در گناه
است «هَمَّ بِها لَوْ لا أَنْ رَأى بُرْهانَ رَبِّهِ»
⓹ مخلص شدن موجب محفوظ ماندن
شخص از گناه مىگردد «لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ»
⓺ عبادت خالصانه رمز موفقيّت
در دورى از گناه است «لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ
إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ»
⓻ خداوند بندگان مخلص را حفظ مىكند
«لِنَصْرِفَ عَنْهُ ... إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ»
⓼ بدى و فحشا با مخلص بودن
یک جا جمع نمىشود
«لِنَصْرِفَ عَنْهُ السُّوءَ ... الْمُخْلَصِينَ»
⓽ مخلص شدن مخصوص يوسف
عليه السلام نيست، مىتوان با پيمودن
راه آن حضرت به مقام مخلصين نزدیک شد
«إِنَّهُ مِنْ عِبادِنَا الْمُخْلَصِينَ»
↲تفسیر نور
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
☑️ ⇦ کــانال احـادیـث
چـهــارده مـعـصــوم علیـهالسـلام
کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩
➯ @ahadis14masuom
➯ @Ahadis14masuom
💠🔹امام صادق علیهالسلام⇩
《مَن يَثِقَ بِاللهِ يَکفِهِ ما أهَمَّهُ
مِن أمرِ دُنیاهُ و آخِرَتِه》
هر که به خدا اعتماد کند
خداوند کارهاى دنیا و آخرتش را
که او را بیقرار کردهاند کفایت میکند
↲تحف العقول، صفحه ۳۰۴
احـٰادیث چهـٰارده¹⁴ معصوم
💢↶ درس اخلاق جلسـه ④ ↷💢 ◽️▫️باید با ولایت پیوند خورد▫️◽️ ✸ توسلاتی که ما داریم هم جزء درس ماست خ
💢↶ درس اخلاق جلسـه ⑤ ↷💢
▫️خدا و رسول خدا را دوست داشته باشید▫️
✸ «اَنَس» خدمتکار پیغمبر خدا بود
روزی پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله دید
که او زانوی غم بغل گرفته و غصه دار است
فرمود: چرا ناراحتی؟
✸ انس گفت: همه ناراحتیام برای این است
که یک عمر در محضر شما بودم
اما در روز قیامت شما کجا و من کجا؟
شما در بالا بالاهای بهشتید و من در ته بهشت
↫◄ بلافاصله آیه نازل شد که:
《وَ مَن یطْعِ اللہَ وَ الرَّسولَ فَاُوْلَـٰئِکَ مَعَ الَّذینَ
انْعَمَ اللهُ عَلَیْهِمْ مِنَ النَّبِیّینَ وَالصِّدّیقینَ وَالشُهَداءِ وَالصّـٰالحینَ وَ حَسُنَ اُوْلـٰئِکَ رَفیقاً》
کسانی که خدا و پیغمبر خدا را دوست دارند
آنها در روز قیامت با خدا و پیغمبر هستند
همان جایی که آنها هستند
اینها هم آنجا هستند
انس که اخم هایش تو هم بود
تا این آیه را شنید خوشحال شد
✸ خداوند در این آیه فقط یک
اطاعت میخواهد بنده شو
بندگی کن تا که سلطانت کنند
✸ انس میگوید: ندیدم که مسلمانان
بعد از اسلام به چیزی بیشتر از این کلمه
خوشحال شده باشند
مسلمانان بعد از نزول این آیه
به عملشان دلخوش و خوشحال نبودند
بلکه به محبتشان به خدا و رسول خدا
خوشحال بودند
✸ مسلمانها با کلمهای خوشحال بودند
که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود:
«اَلْمَرءُ مَعَ مَنْ اَحَبَّ»
انسان با کسی که دوستش میدارد
در روز قیامت محشور میشود
✸ شما هم خدا و پیغمبر خدا را
دوست بدارید ان شاءالله در روز قیامت
با خدا و رسول خدا هستید
✍ منبع:
↲کتاب بدیع الحکمة، حکمت ۵
از مواعظ آیت الله مجتهدی تهرانی (ره)
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
☑️ ⇦ کــانال احـادیـث
چـهــارده مـعـصــوم علیـهالسـلام
کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
➯ @Ahadis14masuom
➯ @Ahadis14masuom
💠🔹آیت الله جوادی آملی:
《جایی برای خلوت با خدا بگذاریم》
یکجا را باید داشته باشیم
که اگر گفتیم «الله» بگوید «لبیک»
همه جا را نمیشود آلوده کرد
بعضیها امکانات ضعیف دارند
اتاق هایشان متعدد نیست
اما آنها که چند اتاق دارند
یک اتاق معمولی یا اتاق کوچک را
مصلی قرار بدهند
خودش و زنش و بچه هایش
آنجا نماز بخوانند
آنجا دعا بخوانند
آنجا قرآن بخوانند
آنجا دعای کمیل بخوانند
آنجا نخوابند، غذا نخورند، نروند، نیایند
آنجا را فقط مصلی قرار بدهند
که اگر یک وقتی مشکل داشتند
بروند آنجا بگویند یا الله جواب بشنوند
همه ما همیشه مشکل داریم
چرا خدا خدا نمیکنیم؟!
اگر خدا خدا کردیم
باید یک جای پاک باشد یا نه؟
گرچه او همه جا «مَعَکُم اَین مَا کُنتُم»
گفتند: برو مصلایت بگو یا الله
تا جواب بشنوی!
🎙نماز جمعه قم، ۱۳۸۸/۰۴/۰۵
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
سالروز وفات حضرت فاطمه معصومه
سلام الله علیها تسلیت باد
پدرش امام موسی کاظم علیهالسلام را
که به شهادت رساندند چند سال بعد هم
برادر عزیزش امام رضا علیهالسلام را
تبعید گونه به خراسان بردند
دلش تاب دوری برادر را نداشت پس به
شوق دیدار برادر به سوی خراسان روانه شد
اما در میانه راه در شهر ساوه عدهای از
مخالفان و مأموران حکومتی به همراهانش
حمله کرده و تعدادی از آنها را به شهادت رساندند
اندوه این حادثه یا به نقلی
سمی که به او خوراندند او را بیمار کرد
تقاضا نمود تا او را به قم ببرند
زیرا از پدرش شنیده بود که فرمود:
شهر قم مرکز شیعیان ما میباشد[1]
مردم قم به خوبی از او پذیرائی کردند
اما عمرش به دنیا نبود
و فاطمه معصومه سلام الله علیها بر اثر
همان بیماری به ملاقات پروردگارش شتافت
و در شهر قم با احترام به خاک سپرده شد
او از جمله کسانی است که در روایات
اهل بیت علیهمالسلام به مقامات والای او
و شفیعه بودنش در قیامت تصریح شده است
در زیارت نامه ایشان هم آمده است:
《یا فاطِمَةُ اِشْفَعی لی فِی الْجَنَّةِ》
ای فاطمه معصومه برای من
نزد خدا درباره بهشت شفاعت کن
《فَاِنَّ لَکِ عِنْدَاللهِ شَأْناً مِنَ الشَّأْنِ》
به درستى كه براى تو نزد خدا
مقامى از مقامات بلند است
مقام والای معنوی این بانوی بزرگوار
باعث شد که زیارت قبر ایشان به عنوان
یکی از پر فضیلت ترین زیارتها شناخته شود
💠🔹امام رضا علیهالسلام فرمود:
《مَنْ زارَها عارِفاً بِحَقِّها فَلَهُ الْجَنَّة》
کسی که فاطمه معصومه را زیارت کند
در حالی که معرفت به حق او داشته باشد
پاداش او بهشت است[2]
✍ منابع:
[1] فروغی از کوثر، زندگینامه
حضرت فاطمه معصومه علیهاالسلام
[2] بحارالانوار، جلد ۱۰۲، صفحه ۲۶۶
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
☑️ ⇦ کــانال احـادیـث
چـهــارده مـعـصــوم علیـهالسـلام
کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩
➯ @ahadis14masuom
➯ @ahadis14masuom
💠🔹امام جواد علیهالسلام⇩
《مَنْ زارَ قَبْرَ عَمَّتی بِقُمَّ فَلَهُ الْجَنَّةُ》
هر كس قبر عمهام
حضرت معصومه سلام الله علیها
را در قم زیارت كند بهشت پاداش اوست
↲كامل الزيارات، صفحه ۵۳۶
💢↶ زندگینامه حضرت معصومه
سلام الله علیها
نام حضرت معصومه فاطمة کبری
لقبش معصومه، کریمه و ... میباشد
پدر بزرگوارش امام موسی کاظم علیهالسلام
و مادرش نجمه خاتون و سال تولدش
حدود اول ذیالقعده ۱۷۳ هجری قمری است
محل ولادتش مدینه منوره
و روز ورود به شهر مقدس قم
۲۳ ربیع الاول سال ۲۰۱ قمری
سن مبارکش ۲۸ سال
و محل عبادتش در قم «بیت النور» است
✧✾════✾✰✾════✾✧
💢↶ دفن حضرت معصومه علیهالسلام
زمینی که هم اکنون مرقد مطهر
حضرت معصومه سلام الله علیها
و صحن و سرای آن حضرت در آن جای دارد
در عصر ورود حضرت معصومه علیهالسلام
قم به نام بابلان خوانده میشد و از باغهای
ساحلی جناب موسی ابن خزرج اشعری بود
پس از وفات یا به نقلی شهادت حضرت
پیکر مطهر او را غسل داده و کفن کردند
و به همین زمین آوردند تا به خاک بسپارند
آل سعد اشعری سردابی حفر کردند
در این وقت بین آل سعد اختلاف شد
که چه کسی پیکر آن حضرت را
در آن سرداب به خاک بسپارد
سرانجام اتفاق کردند که سیدی پرهیزکار
و پیرمردی پارسا که به نام قادر معروف بود
وارد سرداب شود و آن گوهر پاک را دفن کند
وقتی به سراغ آن پیرمرد رفتند ناگاه از
جانب صحرا دو نفر سوار نقابدار پیدا شدند
وقتی به نزدیک رسیدند از مرکب خود پیاده
شدند و بر جنازه حضرت معصومه سلام الله
نماز خواندند و سپس داخل سرداب شده
و جنازه را دفن کردند آنگاه بیرون آمدند
و رفتند و کسی نفهمید که آنها چه کسی بودند
آنگاه موسی ابن خزرج، سقف و سایبانی
بر سر قبر مطهر برافراشت تا هنگامی که
زینب دختر امام جواد علیهالسلام وارد قم شد
و قبهای بر روی آن مرقد مطهر بنا کرد
بعضی احتمال دادهاند که آن دو نقابدار
حضرت رضا و امام جواد علیهمالسلام بودهاند
✍ منابع:
↲بحارالانوار، ۵۷/۲۱۹
↲منتهی الامال، ۲/۱۶۱۵
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
☑️ ⇦ کــانال احـادیـث
چـهــارده مـعـصــوم علیـهالسـلام
کلیــڪ ڪنید ⇩⇩⇩
➯ @ahadis14masuom
➯ @ahadis14masuom
💠🔹امام صادق علیهالسلام⇩
《تَدْخُلُ بِشَفاعَتِها شیعَتِیَ الْجَنَّةَ بِاَجْمَعِهِمْ》
به شفاعت
فاطمه معصومه سلام الله علیها
همه شیعیانم به بهشت میروند
↲سفینة البحار، جلد۲، صفحه۳۷۶
【همه شیعیان
یا در نجات از جهنم
یا در ترفیع درجات بهشت
نیازمند شفاعت هستند
و این بانوی بزرگوار
از مظاهر اسماء حسنی
و جلوه کامل الهی میباشد
که به تنهائی تمام عاشقان را
شفاعت میکند】
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
کیف مدرسهای پسر و دخترم رو دادم
برای تعمیرات، نو بودند ولی بند حمایل
و یکی از زیپهای هر کدوم خراب شده بود
کاغذ رسید رو از تعمیرکار تحویل گرفتم
و قرار شد یکی دو روزه تعمیرشون کنه
و تحویلم بده
دو روز بعد برای تحویل کیفها مراجعه کردم
هر دو تا کیف تعمیر شده بودند
کاغذ رسید رو تحویل دادم و خواستم هزینه
تعمیر رو بپردازم که تعمیرکار به من گفت:
شما میهمان امام زمان هستید!
هزینه نمیگیرم فقط یه تسبیح صلوات
نذر ظهورش بخونید
از شنیدن نام مولا و آقایمان کمی جا خوردم
گفتم: تسبیح صلوات رو حتماً میخونم
ولی لطفاً پول رو هم قبول کنید
آخه شما زحمت کشیدهاید و کار کردهاید
گفت: این نذر چند سال منه
هر صدتا مشتری پنج تای بعدیش
نذر امام زمانه
بعد هم دسته قبضهاش رو به من نشون داد
هر از چند گاهی روی ته فیش قبضها
نوشته شده بود: میهمان امام زمان عج
گفت: این یه نذر و قراردادی هست بین
من و امام زمان عج الله تعالی فرجه الشریف
و نفراتی که این قبضها به اونا بیفته
هر کاری که داشته باشن مجانی انجام میشه
فقط باید یه تسبیح صلوات نذر ظهور
آقا بخونن
اصرار من برای پرداخت هزینه فایده نداشت
از تعمیرکار خداحافظی کردم
کیفها رو برداشتم و از مغازه اومدم بیرون
اون شب رو تا مدتها داشتم به کار ارزشمند
و جالب این تعمیرکار عزیز فکر میکردم
به این فکر کردم که اگر همه ما در همین حد
هم که شده برای ظهور قدمی برداریم
چه اتفاق زیبائی برای خودمون
و اطرافیانمون میافته!
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
☑️ ⇦ کــانال احـادیـث
چـهــارده مـعـصــوم علیـهالسـلام
کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩
➯ @ahadis14masuom
➯ @ahadis14masuom
✨بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ✨
❖◈هر روز یک صفـحـ📖ـه◈❖
✵✿ بـا کـلام حــق ✿✵
〖 صـفـحـه 4⃣1⃣3⃣ 〗
🌸اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
📖اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن
🌸اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
📖اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن
🌸اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن
⇝✿•📖•❀°✵﷽✵°❀•📖•✿⇜
💠🔹هر روز تفسیـر کوتاه آیه به آیه
از ابتـدای قـــرآن
#ســورهیـوسـف
#صفحـه۲۳۸
❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋
✨وَاسْتَبَقَا الْبَابَ وَقَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ ۚ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِکَ سُوءًا إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ{۲۵}
و هر دو بسوى در سبقت گرفتند و آن زن پيراهن او را از پشت دريد، ناگهان شوهرش را نزد در يافتند، زن براى انتقام از يوسف يا تبرئه خود با چهره حقّ به جانبى گفت: كيفر كسى كه به همسرت قصد بد داشته جز زندان و يا شكنجه دردناک چيست؟(۲۵)
❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋
⬅️ «استباق» به معناى سبقت و پيشی گرفتن
دو يا چند نفر از يكديگر است
يوسف براى فرار از گناه به سوى در فرار كرد
و زليخا نيز به دنبال او مىدويد
گويا به سوى در مسابقه گذاردهاند
«قد» به معناى پاره شدن پارچه از طرف طول
«لفاء» به يافتن ناگهانى چيزى گفته مىشود
◽️⇦ نکتـــهها ↯
① گفتن «مَعاذَ الله» به تنهائی كفايت نمىكند
بايد از گناه فرار كرد «اسْتَبَقَا»
② گاهى ظاهر عمل يكى است
ولى هدفها مختلف است
يكى مىدود تا به گناه آلوده نشود
ديگرى مىدود تا آلوده بكند «اسْتَبَقَا»
③ هجرت و فرار از گناه لازم است
«اسْتَبَقَا الْبابَ»
④ بهانه بسته بودن در براى تسليم شدن
در برابر گناه كافى نيست، بايد به سوى
درهاى بسته حركت كرد شايد باز شود
«اسْتَبَقَا الْبابَ»
⑤ مجرم معمولًا از خود جاى پا باقى
مىگذارد «قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِنْ دُبُرٍ»
⑥ گاه بايستى سرزده به منازل و محل كار
سركشى كرد «أَلْفَيا»
⑦ گاهى شاكى خود مُجرم است
«قالَتْ ما جَزاءُ»
⑧ گنهكار براى تبرئه خود از عواطف
و احساسات بستگان خود استمداد مىكند
«بِأَهْلِکَ»
⑨ صاحبان قدرت معمولًا اگر مقصّر باشند
ديگران را متّهم مىكنند
«مَنْ أَرادَ بِأَهْلِکَ سُوءاً»
⑩ مجرم براى تبرئه خود به ديگران
اتهام مىبندد «أَرادَ بِأَهْلِکَ سُوءاً»
⑪ چه بسا سخن حقّى كه از آن
باطل طلب شود، كيفر براى كسى كه
سوء قصد به زن شوهردار دارد
حرف حقّى است امّا چه فردى سوء قصد
داشته بايد بررسى شود
«أَرادَ بِأَهْلِکَ سُوءاً إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ»
⑫ زليخا عاشق نبود بلكه هوسباز بود
چرا كه عاشق حاضر است جانش را
فداى معشوق كند نه اين كه او را متهم
و به زندان افكند «أَرادَ بِأَهْلِکَ سُوءاً»
⑬ زندان و زندانى نمودن مجرمان
سابقه تاريخى دارد «يُسْجَنَ»
⑭ اعلام کیفر نشانه قدرت همسر عزيز بود
«يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ»
⑮ عشق هوس آلود گاهى عاشق را قاتل
مىكند «أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ»
⑯ زليخا داراى نفوذ در دستگاه حكومتى
و خط دهنده بوده است
«إِلَّا أَنْ يُسْجَنَ أَوْ عَذابٌ أَلِيمٌ»
↲تفسیر نور
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
☑️ ⇦ کــانال احـادیـث
چـهــارده مـعـصــوم علیـهالسـلام
کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩
➯ @ahadis14masuom
➯ @Ahadis14masuom
💠🔹پيامبر اکرم صلی الله علیه و آله⇩
《ثَلَاثُ خِصَالٍ مَنْ كُنَّ فِيهِ اسْتَكْمَلَ خِصَالَ الْإِيمَانِ إِذَا رَضِیَ لَمْ يُدْخِلْهُ رِضَاهُ فِی بَاطِلٍ وَ إِذَا غَضِبَ لَمْ يُخْرِجْهُ الْغَضَبُ مِنَ الْحَقِّ وَ إِذَا قَدَرَ لَمْ يَتَعَاطَ مَا لَيْسَ لَهُ》
هر كس سه ویژگی داشته باشد
خصلتهاى ايمان را كامل دارد:
◽️هرگاه خشنود و راضی مىشود
خشنودىاش او را به باطل نكشاند
◽️وقتی خشمگين مىشود
خشمش او را از حق بیرون نبرد
◽️هنگامی که قدرت مىيابد
به آنچه از او نيست، دست درازی نكند
↲الكافی، جلد۲، صفحه۲۳۹
💢↶ ده خصلت که نشان دهنده
کمال عقل در انسان مسلمان است
⬅️ امام رضا علیهالسلام میفرماید:
《لا يَتِمُّ عَقْلُ امْرِئٍ مُسْلِمٍ
حَتّی تَكُونَ فِيهِ عَشْرُ خِصالٍ》
عقل انسان مسلمان به مرحله کمال
نمیرسد مگر اینکه ده خصلت
و خصوصیت در او وجود داشته باشد
آن ده خصوصیت که در انسان مسلمان
نشان دهنده کمال عقل است چیست؟
✧✾════✾✰✾════✾✧
1⃣【 الْخَيْرُ مِنْهُ مَاْمُولٌ 】
انسانی است که
همه امید به خیر رسانی او دارند
او را فرد خیّری میدانند
و به چشم خیّر به او نگاه میکنند
این اولین خصوصیت که انسان به گونهای
باشد که مردم به او امید خیر ببندند
اگر مشکلی دارند
امید داشته باشند که او کمکشان کند
و اگر نیازی دارند امید داشته باشند
که او نیاز آنها را برطرف کند
↫◄ با اینها خودمان را محک بزنیم
در خلوت دل خودمان ببینیم
به راستی این گونه هستیم یا نه؟
و آن وقت ببینیم با محکی که
امام رضا علیهالسلام دستمان دادند
آیا میتوانیم خودمان را انسانی کامل العقل
و دارای کمال عقلانی بدانیم یا خیر؟
✧✾════✾✰✾════✾✧
2⃣【 وَالشَّر مِنْهُ مَاْمُونٌ 】
دومین خصوصیت نشان دهنده کمال عقل
این است که هیچ کس از او نگرانی ندارد
همه خودشان را از شر او در امان میبینند
و میدانند که او شر رسان نیست
⇜◄ ادامـه دارد ....
《استاد مهدی طیّب ۹۲/۱۰/۱۲》
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
☑️ ⇦ کــانال احـادیـث
چـهــارده مـعـصــوم علیـهالسـلام
کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩
➯ @ahadis14masuom
➯ @ahadis14masuom
💠🔹حاج اسماعیل دولابی ره:
همیشه سعی کنید
خیرخواه دیگران باشید
و برای بندگان خدا خوب بخواهید
مؤمن میتواند با دل خود
به اهل زمین و آسمان خیر برساند
با نیت خوب، با دعا کردن
مثلاً در روایت آمده است
کسی که صلوات بر محمد و آل محمد
علیهم السلام میفرستد
خیرش به همه موجودات عالم میرسد
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
💠🔹مرحوم نخودکی میفرمایند:
در آن زمان که در صحن عتیق رضوی
به تزکیه مشغول بودم
روزی پیری ناشناس بر من وارد شد
و گفت: یا شیخ دوست دارم که یک اربعین
خدمتت را کمر بندم
گفتم: مرا حاجتی نیست تا به انجام آن پردازی
گفت: اجازه ده که هر روز کوزه آب را پر کنم
به اصرار پیر تسلیم شدم
هر روز علی الصباح به در اطاق میآمد
و میایستاد و با کمال ادب میخواست
تا او را به کاری فرمان دهم
و در این مدت هرگز ننشست
چون چهل روز پایان یافت گفت:
یا شیخ من چهل روز تو را خدمت کردم
حال از تو توقع دارم تا یک روز مرا خدمت کنی
در ابتدا اندیشیدم که شاید مرد عوامی باشد
و مرا به تکالیف سخت مبتلا کند
ولی چون یک اربعین با اخلاص به من
خدمت کرده بود با کراهت خاطر پذیرفتم
پیر فرمان داد تا من در آستانه اتاق بایستم
و خود در بالای حجره روی سجاده من
نشست و فرمان داد تا کوره و دم و اسباب
زرگری برایش آماده سازم
این کار با آنکه بر من به جهاتی دشوار بود
به خاطر پیر انجام دادم
و لوازمی که خواسته بود فراهم ساختم
دستور داد تا کوره را آتش کنم
و بوته بر روی آتش نهم و چند سکّه پول مس
در بوته افکنم و آنگاه فرمود آنقدر بدمم
تا مسها ذوب شود
از ذوب آن مسها آگاهش کردم
گفت: خداوندا بحق استادانی که خدمتشان
را کردهام این مسها را به طلا تبدیل فرما
و پس از آن به من دستور داد
بوته را در«رجه» خالی کن
و سپس پرسید در رجه چه میبینی؟
دیدم طلا و مس مخلوط است
او را خبر دادم
گفت: مگر وضو نداشتی؟
گفتم: نه
فرمود تا همانجا وضو گرفتم
و دوباره فلز را در بوته ریختم و در کوره
دمیدم تا ذوب شد و به دستور وی و پس از
ذکر قسم پیشین بوته را در «رجه» ریختم
ناگهان دیدم که طلای ناب است
آن را برداشتیم و به اتفاق نزد چند زرگر
رفتیم پس از آزمایش، تصدیق کردند
که زر خالص است
آنگاه طلا را به قیمت روز بفروخت
و گفت: این پول را تو به مستحقان میدهی
یا من بدهم؟
گفتم: تو به این کار صاحب اختیار هستی
سپس با هم به در چند خانه رفتیم
و پیر پول را تا آخرین ریال به مستحقان داد
نه خود برداشت و نه به من چیزی بخشید
و بعد از آن ماجرا از یکدیگر جدا شدیم
و دیگر او را ندیدم
↲افلاکیان خاک نشین
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
☑️ ⇦ کــانال احـادیـث
چـهــارده مـعـصــوم علیـهالسـلام
کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩
➯ @ahadis14masuom
➯ @ahadis14masuom
✨بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ✨
❖◈هر روز یک صفـحـ📖ـه◈❖
✵✿ بـا کـلام حــق ✿✵
〖 صـفـحـه 5⃣1⃣3⃣ 〗
🌸اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
📖اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن
🌸اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
📖اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن
🌸اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن
⇝✿•📖•❀°✵﷽✵°❀•📖•✿⇜
💠🔹هر روز تفسیـر کوتاه آیه به آیه
از ابتـدای قـــرآن
#ســورهیـوسـف
#صفحـه۲۳۸
❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋
✨قَالَ هِیَ رَاوَدَتْنِی عَنْ نَفْسِی ۚ وَ شَهِدَ شَاهِدٌ مِنْ أَهْلِهَا إِنْ كَانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ وَ هُوَ مِنَ الْكَاذِبِينَ{۲۶}
يوسف گفت: او خواست كه از من برخلاف ميلم كام گيرد و شاهدى از خانواده زن شهادت داد كه اگر پيراهن يوسف از جلو پاره شده پس زن راست مىگويد و او از دروغگويان است، زيرا در اين صورت او و همسر عزيز از روبرو درگير مىشدند و پيراهن از جلو چاک مىخورد(۲۶)
❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋
✨وَ إِنْ كانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ فَكَذَبَتْ
وَ هُوَ مِنَ الصَّادِقِينَ{۲۷}
و اگر پيراهن او (يوسف) از پشت پاره شده
پس زن دروغ گفته و او از راستگويان است(۲۷)
❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋
⬅️ در برخى روايات شاهد را كودكى
معرفى كردهاند كه مثل عيسى عليه السلام
در گهواره به سخن آمد ولى چون
سند محکمی ندارد نمىتوان به آن اعتنا كرد
اما بهتر است شاهد را يكى از مشاوران عزيز
بدانيم كه فاميل همسر و داراى هوش و ذكاوت
بود و همانند عزيز مصر شاهد اين اتفاق گرديد
و الّا اگر خود شاهد اصل ماجرا بود
معنى نداشت كه به صورت جمله شرطيه
شهادت دهد و بگويد: «إِنْ كانَ»
يوسف ابتدا سخنى نگفت
و شايد اگر همسر عزيز حرفى و تهمتى نمىزد
يوسف حاضر نمىشد آبروى او را بريزد
و بگويد: «هِیَ راوَدَتْنِی»
⬅️ گاهى برخى از پاكان
در معرض تهمت قرار گرفتهاند:
در ميان زنان پاكدامنتر از مريم نبود
اما او را متّهم به ناپاكى كردند
در ميان مردان نيز كسى به پاكى يوسف
يافت نمىشد به او هم نسبت نارواى زنا دادند
اما خداوند در هر دو مورد به بهترين وجه
پاكى آنان را ثابت نمود
در داستان يوسف پيراهن او نقش آفرين است
در اينجا پارگى پيراهن از پشت، دليل
بیگناهى او و كشف جرم همسر عزيز گرديد
و در جاى ديگر پاره نشدن پيراهن موجب
كشف جرم برادران او گرديد
زيرا بعد از انداختن يوسف به چاه
وقتى برادران پيراهن او را آغشته به خون
كرده و به پدر نشان دادند و گفتند:
يوسف را گرگ خورده است پدر پرسيد:
پس چرا پيراهن او پاره نشده است؟!
در پايان داستان نيز پيراهن يوسف
وسیله بينا شدن چشم پدر گرديد
◽️⇦ نکتـــهها ↯
① متّهم بايد از خود دفاع و مجرم اصلى
را معرفى كند حضرت يوسف عليه السلام
در برابر جمله «ما جَزاءُ مَنْ أَرادَ بِأَهْلِکَ سُوءاً»
با گفتن «هِیَ راوَدَتْنِی»
پاسخ مناسبى به زليخا داد
② كسى كه در مقام قضاوت است
بايد شكايت شاكى و دفاع متهم را بشنود
و مدارک را بررسى كند و سپس نظر دهد
در اين ماجرا همسر گفت كه يوسف
سوء قصد داشته، «أَرادَ بِأَهْلِکَ سُوءاً»
يوسف تهمت را رد كرد و گفت: «هِیَ راوَدَتْنِی»
شاهد نيز علامت صدق و كذب را از راه
پاره شدن پيراهن جلو تا پشت سر مطرح كرد
③ دفاع از بى گناه، واجب است
و سكوت در همه جا زيبا نيست
«شَهِدَ شاهِدٌ»
④ کمک به روشن شدن حقيقت
كارى پسنديده است «وَ شَهِدَ شاهِدٌ»
⑤ خداوند از راهى كه هيچ انتظارش نمىرود
افراد را حمايت مىكند «شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها»
⑥ آنجا كه خدا بخواهد
بستگان مجرم عليه او شهادت مىدهند
«شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها»
⑦ در شهادت و داورى، مراعات حسب، نسب
موقعيّت و خويشاوندى متّهم جايز نيست
«شَهِدَ شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها»
⑧ شهادت خويشان عليه يكديگر
سبب اطمينان بيشترى مىشود
«شاهِدٌ مِنْ أَهْلِها»
⑨ در قضاوت بيش از توجّه به گفتههاى شاکی
و متهم به بررسى مدارک و اسناد توجّه شود
«قالَتْ ما جَزاءُ ... قالَ هِیَ راوَدَتْنِی
شَهِدَ شاهِدٌ ... إِنْ كانَ قَمِيصُهُ»
⑩ در قضاوت هر جرمى كارشناس نياز دارد
«شَهِدَ شاهِدٌ ... إِنْ كانَ قَمِيصُهُ»
⑪ در جرم شناسى از آثار ظريف به جاى
مانده مجرم شناخته و مسائل كشف مىشود
«إِنْ كانَ قَمِيصُهُ»
⑫ قاضى مىتواند بر اساس قرائن حكم كند
«إِنْ كانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ قُبُلٍ فَصَدَقَتْ
وَ هُوَ مِنَ الْكاذِبِينَ»
⑬ بكارگيرى روشهاى جرم شناسى
براى تشخيص جرم و مجرم لازم است
«إِنْ كانَ قَمِيصُهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ»
↲تفسیر نور
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
☑️ ⇦ کــانال احـادیـث
چـهــارده مـعـصــوم علیـهالسـلام
کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩
➯ @ahadis14masuom
➯ @ahadis14masuom
💠🔹امیرالمؤمنین علی علیهالسلام⇩
《عَوِّدْ اُذُنَکَ حُسنَ الاستِماعِ وَلا تُصغِ
إلى ما لا يَزِيدُ فِی صَلاحِکَ استِماعُهُ》
گوش خود را به خوب شنيدن عادت بده
و به سخنانى كه شنيدنشان
بر اصلاح و پاكى تو چيزى نمىافزايد
گوش فرا مده
↲میزان الحکمه، جلد۳، صفحه۲۱۹۱
✿✵✰ هـر شــ🌙ــب یـک ✰✵✿
داســتــان مـعـنــوی
✧✾════✾✰✾════✾✧
گویند: روزی ابلیس ملعون خواست
با فرزندانش از جائی به جای دیگر
نقل مکان کند خیمهای را دید و گفت:
اینجا را ترک نمیکنم تا آنکه بلائی
بر سر آنان بیاورم
به سوی خیمه رفت
و دید گاوی به میخی بسته شده
و زنی را دید که آن گاو را میدوشد
بدان سو رفت و میخ را تکان داد
با تکان خوردن میخ گاو ترسید و به هیجان
درآمد و سطل شیر را بر زمین ریخت
و پسر آن زن را که در کنار مادرش نشسته بود
لگدمال کرد و او را کشت
مادر بچه با دیدن این صحنه عصبانی شد
و گاو را با ضربه چاقو از پای درآورد
و او را کشت
شوهر آن زن آمد و با دیدن فرزند کشته شده
و گاو مرده همسرش را زد و او را طلاق داد
سپس خویشاوندان زن آمدند و آن مرد را
زدند و بعد از آن نزدیکان آن مرد آمدند
و همه با هم درگیر شدند
و جنگ و دعوای شدیدی به پا شد
فرزندان ابلیس با دیدن این ماجرا
تعجب کردند و از پدر پرسیدند:
ای وای این چه کاری بود که کردی؟!
ابلیس گفت:
کاری نکردم فقط میخ را تکان دادم
بیشتر مردم فکر میکنند کاری نکردهاند
در حالی که نمیدانند چند کلمهای که
میگویند و مردم میشنوند سخن چینی است
مشکلات زیادی را ایجاد میکند
آتش اختلاف را بر میافروزد
خویشاوندی را بر هم میزند
دوستی و صفا صمیمیت را از بین میبرد
کینه و دشمنی میآورد
طراوت و شادابی را تیره و تار میکند
دلها را میشکند
بعداً کسی که اینکار را کرده فکر میکند
کاری نکرده است فقط میخ را تکان داده است
قبل از اینکه حرفی را بزنی
مواظب سخنانت باش
مواظب باش میخی را تکان ندهی
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
☑️ ⇦ کــانال احـادیـث
چـهــارده مـعـصــوم علیـهالسـلام
کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩
➯ @ahadis14masuom
➯ @ahadis14masuom
✨بِسْـمِ ٱللهِ ٱلْرَّحْمٰـنِ الْرَّحیـمْ✨
❖◈هر روز یک صفـحـ📖ـه◈❖
✵✿ بـا کـلام حــق ✿✵
〖 صـفـحـه 6⃣1⃣3⃣ 〗
🌸اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
📖اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَةِ الْقُرآن
🌸اَللّهُمَّ ارْزُقنا شَفاعَةَ الْقُرآن
📖اَللّهُمَّ اغْفِرلَنا ذُنُوبَنا بِالْقُرآن
🌸اَللّهُمَّ اَکْرِمْنا بِکَرامَةَ الْقُرآن
⇝✿•📖•❀°✵﷽✵°❀•📖•✿⇜
💠🔹هر روز تفسیـر کوتاه آیه به آیه
از ابتـدای قـــرآن
#ســورهیـوسـف
#صفحـه۲۳۸
❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋
✨فَلَمَّا رَأَىٰ قَمِيصَهُ قُدَّ مِنْ دُبُرٍ قَالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ ۖ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ{۲۸}
پس همين كه عزيز مصر پيراهن او را ديد كه از پشت پاره شده است حقيقت را دريافت و گفت: بی شک اين از حيله شما زنان است البتّه حيله شما شگرف است(۲۸)
❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋༅༅❋
⬅️ با اينكه قرآن كيد شيطان را ضعيف
مىداند: «إِنَّ كَيْدَ الشَّيْطانِ كانَ ضَعِيفاً»
↲سوره نساء، آیه ۷۶
ولى در اين آيه كيد زنان بزرگ شمرده شده
به گفته تفسير صافى اين به خاطر آن است
كه وسوسه شيطان غيابى و سارقانه است
ولى وسوسه زن با لطف و محبّت
و حضورى و دائمى است
⬅️ گاهى خداوند كارهاى بزرگ را
با وسيلههاى کوچک انجام مىدهد
مثلًا سرنگونى سپاه ابرهه را با پرندگان ابابيل
حفظ جان پيامبر اسلام را با تار عنكبوت
آموزش دفن ميّت را با كلاغ
اثبات پاكى مريم را با سخن گفتن نوزاد
پاكى يوسف را با پاره شدن پيراهن
ايمان آوردن یک كشور را با سفر هُدهُد
و كشف اصحاب كهف را با نمونه پول
تحقّق بخشيده است
◽️⇦ نکتـــهها ↯
⓵ قضاوت بر اساس ادلّه و به دور از
حبّ و بغضها مقتضاى عدالت است
«فَلَمَّا رَأى قَمِيصَهُ ... قالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ»
⓶ استدلال منطقى هر انسانى را
مطيع و منقاد مىكند
عزيز مصر مطيع سخن شاهد شد
«شَهِدَ شاهِدٌ ... قالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ»
⓷ آثار و مدارک صحنه جرم
بايد به دقت مشاهده و بررسى شود
«قُدَّ مِنْ دُبُرٍ»
⓸ وقتى به نتيجه قطعى رسيديد
در اعلان حكم ترديد نكنيد
«فَلَمَّا رَأى ... قالَ»
⓹ عزيز مصر داراى عدالت نسبى
و انصاف در برخورد با موضوعات بوده است
چون بدون پرسش و پاسخ كسى را متهم نكرد
و پس از آن نيز حقّ را به يوسف داد
«فَلَمَّا رَأى ... إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ»
⓺ حقّ پشت پرده نمىماند و مجرم
روزى رسوا مىشود «إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ»
⓻ سخن حقّ را گرچه تلخ و بر ضرر باشد
بپذيريم، عزيز پذيرفت كه مقصّر همسر اوست
«إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ»
⓼ از مكر زنان ناپاک بترسيد كه حیله
آنان خطرناک است «إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ»
⓽ گاهى مكر و حيله هر قدر هم بزرگ باشد
قابل كشف و افشاست «فَلَمَّا رَأى ...
قالَ إِنَّهُ مِنْ كَيْدِكُنَّ إِنَّ كَيْدَكُنَّ عَظِيمٌ»
↲تفسیر نور
°❀°▪️°❀°▪️°❀°▪️°❀°
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
☑️ ⇦ کــانال احـادیـث
چـهــارده مـعـصــوم علیـهالسـلام
کلیــک ڪنید ⇩⇩⇩
➯ @ahadis14masuom