پروفسور کرمی- کرونا در قم.ogg
1.42M
💥 اظهار نظر جنجالی پروفسور کرمی در خصوص کرونا در قم
سوداگران #کرونا چه کسانی هستن؟!
🇮🇷 @IslamLifeStyles
❖﷽❖
هر چند که یک عمر جوابت کردیم
با رأی به این و آن عذابت کردیم
کابینه ی خویش را مهیا کن عشق!
این جمعه بیا که انتخابت کردیم💔
#همه_میایم
١١٨١ ساله كه كانديد
انتخاب شده از سوی خداست ...
ولی
كسی ايشان را به مردم تبليغ نمیكند
ستاد تبليغاتی ندارد
و كسی او را نمیخواهد
▪️ای کــاش کـه انتخابمان مهدی بود
▫️هرپرسش و هرجوابمان مهدی بود
•••❥ @Majnonolmahdi1 ♡
☔️🍁☔️🍁☔️🍁☔️🍁☔️
⭕️ کلید ورود به قلب امام زمان (عج)❗️
🌺آیت الله روح الله قرهی:
🔰در درد دل هایتان به آقا جان بگویید: اگر به خودم واگذار شوم و دستم را نگیرید، گرفتار میشوم. به گناه میافتم، فردی، اجتماعی و ... خراب میکنم، زندگی و آخرتم را خراب میکنم، دستم را بگیرید. اصلاً یادم میرود که برای چه به دنیا آمدم و باید چه کنم. آقا جان، دستم را بگیرید.
⭕️یک فاتحه برای مادرشان حضرت نرجس بخوانیم، جدّی باور کنیم کلید ورود به قلب آقا جان، مادرشان است. اینقدر اینها رئوف و کریم هستند، احسان، عادتشان است، کرم، مشیشان است. اصلاً با ما تفاوت دارند، ما معامله میکنیم، امّا آن ها دنبال اینگونه مطالب نیستند.
⚪️به آقا جان بگویید آقا جان، خراب کردم، تو درستش کن. ولیّ خدایی حضرت را، یا مبدل السیئات بالحسنات، خطاب میکردند. آقا جان، دست ما را بگیر. با آقا جان، صحبت کن، اشک بریز، گردنت را کج کن، خضوع و خشوع داشته باش، حال مضطرّ بگیر، بگو: آقا جان، میخواهم سربازت شوم، گناه کردم، امّا امید دارم.
💟خوش به حال شهدای مدافع حرم که پاک و طاهر رفتند، نمیدانم اوضاع من چه میشود، آقا دستم را بگیر که عاقبت به خیر شوم، نه عاقبت به شر. آقا جان، دستم را بگیر.
📖درس اخلاق حضرت آیت الله قرهی؛ 96/9/6
🍃🌷🍃
در لحظات غروب خورشید روز جمعه، به سفارش حضرت فاطمه سلام الله علیها دست به دعا بر میداریم؛
يا فاطِرُ بِحَقِّ فاطِمة(س) عَجِّلْ لِوَلِيِّكَ الفَرَج...
#به_رسم_حضرت_مادر
#در_هوای_او
🌱یکی از راه های بهره مندی بیشتر از #عشق و #محبت امام زمان عج #انس پیدا کردن با #دعاها و #زیارات_مهدوی است.
که نایب دوم پرسید:
مولای من! من مشتاق #دیدار شما هستم.
💠امام فرمودند:
#زیارت بخوانید.
این ادعیه و زیارات، علاوه بر انس بیشتر ما با محبوبمان، #معرفت ما را نیز نسبت به ایشان بیشتر می کند.
📚درهوای او، حسن محمودی،ص 140