eitaa logo
عهدنامه ٣۱٣
160 دنبال‌کننده
7.6هزار عکس
971 ویدیو
62 فایل
انتقاد ، پیشنهاد، تبادل @Zshiravi کلام شهید: "هرگزامام زمان(عج) رافراموش نکنید، که او واسطه ی بین خالق ومخلوق است. دست از دامان امام زمان(عج) ونوکرانش نکشید." (شهید ردانی پور) زندگیتون امام زمانی 💚🌱🌱 https://eitaa.com/joinchat/3039363072Ca4603c2863
مشاهده در ایتا
دانلود
🔹وقت نماز در آسمان کردستان بودیم و سوار بر هلی کوپتر🚁 دیدم #شهید‌صیاد مدام به ساعتشان نگاه می کردند علت را پرسیدم ، گفتند: وقت #نماز است و همان لحظه به خلبان اشاره کردند که همین جا فرود بیا تا نمازمان را #اول‌وقت بخوانیم خلبان گفت: این منطقه زیاد امن نیست اگر صلاح می دانید تا رسیدن به مقصد صبر کنیم😥 شهید صیاد گفتند: هیچ اشکالی ندارد! ما باید همین جا نمازمان را بخوانیم🌸 خلبان اطاعت کرد و هلی کوپتر نشست با آب قمقمه ای که داشتند وضو گرفتیم و نماز را به امامت ایشان اقامه کردیم... ... وقتی طلبه های شیراز از #آیت‌الله‌بهاءالدینی درس اخلاق خواستند. ایشان فرمودند: بروید از #صیا‌د‌شیرازی درس زندگی بگیرید اگر صیاد شیرازی شدید ، هم دنیا را دارید و هم آخرت را...️ #نماز‌اول‌وقت #سبک_زندگی_امام_زمانی روایان: سرهنگ غلامحسین دربندی ، سردار برقی 📚 منبع: کتاب امیر دلاور ، صفحات ۶۹ و ۷۷ 🌷 @ahdnameh313 🌷
خدمت به پدر و مادر، در زندگی حاج‌ قاسم پررنگ بود. حاج‌ قاسم در روستای قنات ملک در رابُر کرمان به دنیا آمد؛ روستایی کوهستانی که بیشتر اهالی‌اش به دامداری مشغول‌اند. از روستا تا کرمان، دو ساعت راه است. حاج‌قاسمی که شاید یک‌دهم عمرش کنار خانواده‌اش نبوده، حتی زمانی‌که دائم در سوریه و لبنان و عراق بود، با همه‌ی مشغله کاری که داشت، ماهی یک‌ بار می‌رفت کرمان، و از آن‌جا خودش را به قنات ملک می‌رساند. پنجشنبه گاهی با آخرین پرواز، یعنی یازده‌و‌نیم شب، از تهران به کرمان می‌رفت و جمعه‌شب یا با پرواز پنج صبح شنبه بر می‌گشت تا هفت صبح سر کارش باشد. رفت‌وآمد از کرمان به روستا، چهار ساعت زمان می‌برد. سه ساعت هم پرواز به کرمان و تهران است. فقط هفت ساعت توی راه بود. همه این سختی را به خودش می‌خرید تا به پدر و مادرش سر بزند. آن‌جا هم که می‌رفت، در خدمت پدر و مادرش بود. پای پدر و مادرش را می‌بوسید. آن‌جا دیگر فرمانده‌ی نیروی قدس نبود؛ خودش را غلام پدر و مادرش می‌دانست. گاهی پدر و مادرش را به مشهد می‌برد. آن‌جا هم در خدمت پدر و مادرش بود. آن‌ها اواخر ویلچری بودند. اجازه نمی‌داد کسی پدر و مادرش را به حرم ببرد. یک‌ بار ویلچر پدر یا مادرش را می‌برد؛ برمی‌گشت ویلچر دوم را می‌برد. 📚حاج‌ قاسمی که من می‌شناسم 🌷