eitaa logo
احکام حرم رضوی
3.3هزار دنبال‌کننده
1.5هزار عکس
33 ویدیو
29 فایل
ویژه مبلغین، ائمه جمعه و جماعت و طلاب علوم دینی ارتباط با ادمین @Ahkameharam
مشاهده در ایتا
دانلود
شنبه ظهر اعتقادی ۱۴۰۲/۹/۱۱ موضوع: سلام علیکم—بسم الله الرحمن الرحیم - 1.از آن‌جا که غرور غالباً ناشى از جهل و عدم شناخت خویشتن و قدر و منزلت انسان در پیشگاه خدا است نخستین گام درمان این بیمارى اخلاقى، شناخت خویشتن و معرفت پروردگار و نیز شناخت لیاقت‌ها و شایستگی‌ها در انسان‌هاى دیگر است. 2.اگر انسان به گذشته خویش برگردد که طفلى بود از هر نظر عاجز و ناتوان و به آینده خویش بنگرد که پیر و ناتوان و از کار افتاده می‌شود و اگر چند روزى قدرت، مال، ثروت، جوانى و زیبایى دارد، همه آنها در معرض انواع آفات است و طبق ضرب‌المثل معروف «به مالت نناز که به شبى از بین می‌رود و به جمالت نناز که به تبى از بین می‌رود!» همه اینها آسیب‌پذیر است. 3. اگر به تاریخ پیشینیان بنگرد و سرعت زوال قدرت‌ها و از میان رفتن اموال و نابودى امکانات با خبر شود هرگز مست غرور نخواهد شد. 4. اگر انسان درست به جسم و روح و امکانات خود توجّه کند که چقدر آسیب‌پذیر بوده و چگونه حوادث کوچک می‌توانند زندگى او را بر هم زنند، مست و مغرور نمی‌شود، امیرمؤمنان على ( علیه السلام ) می‌فرماید: بیچاره آدمیزاد! سرآمد زندگیش نامعلوم، علل بیماریش ناپیدا و اعمالش ثبت و ضبط می‌شود، پشه‌اى او را می‌آزارد و گلوگیر شدن آب یا غذایى او را می‌کشد و عرق مختصرى او را متعفّن و بدبو می‌سازد!» 5. از دیگر راه های درمان غرور و خودبزرگ بینی و انجام گناه در زندگی را می توان یاد مرگ و تجسم زندگی جاوید پس از دنیا و مرگ دانست; بدین معنا که آدمی روزی چندان دور، البته و به ناچار و حتما باید پاسخگوی همه اعمال ریز و درشت خود باشد . 6. بداند یکی از عوامل نابودی حسنات و عبادات ما، غرور می باشد. زیرا در غرور، اخلاص امری فراموش شده است. اگر این عمل ریشه در اخلاص می داشت به چنین سرنوشت و اثری منجر نمی گشت که تولید آن غرور و توهم برای صاحب آن باشد. رسول گرامی اسلام ( صلی الله علیه و آله و سلم ) فرمودند : « خود پسندی و غرور ، عبادت هفتاد ساله را نابود می کند . »(نهج الفصاحة ، ص 286 ) 7. یادآوری اصل و پایان خویش: اگر انسانی به نوع آفرینش خویش دقت کند در می‌یابد که از آب نجس بدبو به وجود آمده و در آخر تبدیل به مرداری می‌شود که اگر چند روز در بیرون بماند بوی متعفن او همه‌جا را فرا می‌گیرد و بهترین عزیزان نیز از او فرار می‌کند.امیرمؤمنان ( علیه السلام ) فرمودند:«در شگفتم از آدمی که آغازش نطفه، پایانش مردار و در این بین حامل کثافات است چگونه تکبر می‌ورزد»[(بحار، ج70، ص234) @AhkameHarameRazavi
شنبه مغرب اعتقادی ۱۴۰۲/۹/۱۱ موضوع: سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم-  پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) فرمودند: «مَنْ‏ مَاتَ‏ وَ لَمْ یَعْرِفْ إِمَامَ‏ زَمَانِهِ‏ مَاتَ مِیتَةً جَاهِلِیَّةً»؛هر کس امام زمانش را نشناسد و در همان حال بمیرد، به مرگ جاهلى مرده است ‏(کمال الدین ، ج ‏2، ص 409) البته این حدیث با کلماتی شبیه (لَیسَ فى عُنُقِهِ بَیعَةٌ) و(بِغَیرِ إمامٍ) نیز درکتب اهل سنت نقل شده است.(صحیح مسلم ، ج ۶ ،ص 21 + مسند احمد،ج ۴ ،ص ۹۶) مطالبی که از این حدیث برداشت میشود: 1-مرگ بدون شناخت امام و بدون داشتن امام زمان خودش، مرگ جاهلی و کفر است،و این مطلب نشان میدهد اعتقادبه امامت از اصول اعتقادات و همردیف توحید است؛چونکه مرگ جاهلیت را در پی دارد. 2-باید در هرزمانی امام زنده همان زمان باشد(نه امام گذشته و یا آینده-امام زمانه)،بنابراین در هر عصری باید امام زمانی باشد که نشان میدهد اکنون نیز باید امامی زنده باشد 3- امام رضا (علیه السلام) در حدیث سلسسله الذهب ،شرط ورود به دژ امن توحید را ولایت امام زنده دانسته اند(بشروطها و انا من شروطها) و نفرمودند:ولایت امام گذشته،بلکه (انا) یعنی امام زنده و امام زمان، که حدیث سلسله الذهب توضیح دهنده همین حدیث (من مات )میباشد. 4-در شناخت، منظور شناخت اینکه(کجا بدنیاآمده، خانواده اش کیست و...)اینگونه امور ظاهری نیست،زیرا این امور را حتی دشمنان امامان نیز میدانستند،بلکه یعنی شناخت مقام امام که از جانب خدا برگزیده شده است و معصوم است و علم مطلق دارد و اعمال ما را میبیند و واجب الاطاعه است. 5-در شناخت نیاز به دیدن نیست،همانطور که خدا و ملائکه را با چشم ظاهری نمیبینیم وبا استدلال عقلی و نقلی می فهمیم. البته غیبت امام معرفتی است،یعنی بین مردم بصورت ناشناس زندگی میکند(مثل حضرت یوسف که برادرانش او را دیدند،ولی نشناختند) نه اینکه نامرئی باشد. خداوند توفیق شناخت و پیروی از دستورات امام را بما عنایت فرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد  @AhkameHarameRazavi
شنبه ظهر اعتقادی ۱۴۰۲/۹/۱۱ موضوع: سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم.رسول خدا صلی الله علیه و اله در روایتی می فرمایند: أشرافُ اُمَّتی حَمَلةُ القُرآن و اَصحابُ اللَّیل: اشراف امّت من ، حاملان قرآنند و شب زنده داران هستند. چند نکته درباره توضیح حدیث شریف: 1. در هر جامعه ای یک گروهی بر طبقات دیگر امتیاز دارند و جزو اشراف هستند مثلا در جوامع پولدار ها یا کسانی که در دولت مقام بالایی دارند یا از اصل و نسب برجسته ای برخوردار هستند جزو اشراف هستند اما در جامعه اسلامی طبقه ممتاز، طبقه طبق این روایت شریف حاملین قرآن و اصحاب اللیل هستند یعنی کسانی که با قرآن و سحر خیزی مانوس هستند.البته سحر خیزی به همت و ظرفیت فرد بستگی دارد. 2.  شرافتی که در انس با قرآن یا سحر خیزی هست، پُزدادنی نیست؛ که بگوییم ما جزو حاملین قرآن هستیم یا جزو اصحابُ اللیل‌ایم. و بطور کلی ارزش و شرافت  به این است که انسان عملی را وسیلۀ تفاخر و برتری جویی قرار ندهد. و کار را برای خدا انجام دهد. 3. نکته ای که باید توجه شود این است که از نگاه اسلامی ثروت یا مقام انسان را جزو طبقه ممتاز نمی کند چرا که ثروتمند اگر از راه حلال ثروتی بدست آورده باشد، وظیفه‌ای دارد، خدای متعال نعمت بیشتری به او داده است، شکر بیشتری باید بکند، پول را بایستی انفاق بکند، در راه حلال مصرف بکند. برتری‌ای بر دیگران ندارد. اگر شخصی یک مقامی دارد، چنانچه به حق به این مقام رسیده باشد، کسی است که توفیق خدمتی پیدا کرده است، خدمتگذار مردم است، و باید به مردم خدمت کند، منّتی بر دیگران ندارد، اینها اشراف محسوب نمی‌شوند. در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری می‌کنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم که بر اساس روایات، امام علیه السلام سخن ما را می‌شنوند و سلام ما را پاسخ می‌دهند. حضور در پیشگاه امام علیه السلام اقتضاء می‌کند که از بلند کردن صدا در حرم مطهر و اطراف ضریح مطهر پرهیز شود حتی صلوات هم آهسته فرستاده شود تا ضمن حفظ احترام مقام امام علیه السلام و رعایت ادب حضور مزاحمتی برای حضور قلب زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکان‌ها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند. خداوند ما اهل قرآن بدهد به برکت صلواتی بر محمد و ال محمد متن اصلی:  فی طرق اثبات المسافة(خبر واحد)- درس 57 جلسه 57، دوشنبه 1393/12/11 حدیث: عن ابنِ عبّاس قال: قال رسولُ الله«صلی‌الله‌علیه‌وآله»: أشرافُ اُمَّتی حَمَلةُ القُرآن و اَصحابُ اللَّیل. اشراف، در هر جامعه‌ای به یک طبقه‌ای گفته می‌شود که یک امتیازی بر طبقات دیگر دارند. در جوامع مادّی، این امتیاز به امور مادّی است، پولدارها یا صاحبان مقامات عالیۀ دولتی و یا کسانی که از اصل و نسب برجسته‌ای برخوردارند، جزو اشرافند. در جامعۀ اسلامی که محور و ملاکِ قضاوت، مادیات نیست، طبعاً ملاک برای اینکه کسی در زمرۀ اشراف قرار بگیرد این چیزها نیست. اشراف در امّت اسلامی، این برجسته‌ها و ممتازها نیستند. ثروتمند اگر از راه حلال ثروتی بدست آورده باشد، وظیفه‌ای دارد، خدای متعال نعمت بیشتری به او داده است، شکر بیشتری باید بکند، پول را بایستی انفاق بکند، در راه حلال مصرف بکند. برتری‌ای بر دیگران ندارد. اگر یک مقامِ حکومتی‌ای، دولتی‌ای دارد، چنانچه به حق به این مقام رسیده باشد، کسی است که توفیق خدمتی پیدا کرده است، نوکر مردم است، خدمتگذار مردم است، باید به مردم خدمت کند، منّتی بر دیگران ندارد، اینها اشراف محسوب نمی‌شوند. یا کسی که از خانوادۀ مهمی است، بگوید: پدرِ ما چنین بود، پدربزرگهای ما چنین بودند، اجداد ما، طایفۀ ما، خانوادۀ ما اینطور بودند؛ اینها جزو امتیازات محسوب نمی‌شود؛ گیرم پدر تو بود فاضل، از فضل پدر تو را چه حاصل؟! این هم جزو اشراف در جامعۀ اسلامی نیست. پس اشراف یعنی طبقۀ ممتاز، آن کسانی نیستند که پولی دارند، ثروتی دارند، تجارتِ عمده‌ای دارند، حساب بانکیِ سرشاری دارند، یا مقام دولتیِ چنین و چنانی دارند، یا خانوادۀ چنین و چنانی دارند، اینها جزو طبقۀ ممتاز محسوب نمی‌شوند. پس در اسلام طبقۀ ممتاز چه کسانی هستند؟ فرمود: حملةُ القرآن. اینها آن نظام ارزشگذاری اسلام را روشن می‌کند، بر اساس اینها بایستی قضاوت کنیم، بر اساس اینها باید عمل بکنیم. حاملین قرآن ممتازند، و اشراف. حاملِ قرآن بودن صرفاً به این نیست که انسان حافظ قرآن باشد، حامل قرآن بودن به این است که با قرآن مأنوس بشویم.
از جملۀ چیزهایی که به نظر ما جزو مؤکَّدات است- تعبیر واجب نمی‌کنیم- این است که هر مسلمانی بخصوص امثال بنده و شما لازم است، هر روز بدون تعطیل مقداری قرآن بخوانیم؛ هر چه بیشتر بهتر، با قرآن انس بگیرید! حمَلۀ قرآن یعنی کسانی که با قرآن مأنوسند، قرآن در دل و جان اینهاست، در ذهن و زبان اینهاست، معارف قرآن را می‌دانند. این می‌شود حملةُ القرآن. و اصحابُ اللیل، صاحبانِ شب، کسانی که با شب مأنوسند. منظور، برخواستن سحرگاهان و انس با خدای متعال در سحرگاهان است. البته سحرخیزی بستگی به همّت دارد، بستگی دارد به ظرفیت. بعضی از بزرگان مثل: مرحوم آقامیرزا جواد آقای ملکی«رضوان‌الله‌تعالی‌علیه» می‌فرمودند: در زمستان، پنج یا چهار ساعت پیش از اذان صبح؛ در تابستان، دو یا سه ساعت پیش از اذان صبح برخیزید! از مرحوم آخوند ملاحسینقلی همدانی نقل شده است، فرمودند: در زمستان سه ساعت به اذان صبح، در تابستان یک ساعت و نیم به اذان صبح برخیزید! همّت اینها این است. هر چه بتوانید. انس با خدای متعال در سحر داشته باشید! اینهایند اشراف امّت. و اینطور شرافتی، پُزدادنی نیست؛ که بگوییم ما جزو حملۀ قرآنیم، جزو اصحابُ اللیل‌ایم. این، ارزشش به این است که انسان این را وسیلۀ تفاخر و برتری قرارندهد. خالصاً لوجهِ الله کار را انجام بدهد، می‌شود اشراف امّت. در ملأ اعلاء وقتی که این امّت را، این جامعۀ اسلامی را طبقه‌بندی می‌کنند، ایشان جزو اشراف قرار می‌گیرد. مهم این است که در ملأ اعلاء در مورد من و شما چطور قضاوت بکنند. امالی، صفحۀ 247. @AhkameHarameRazavi
شنبه مغرب اعتقادی ۱۴۰۲/۹/۱۱ موضوع: سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. امیرالمومنین علیه السلام در توضیح قول خدای متعال که می فرماید: و لا تَنْسَ نَصيبَكَ مِنَ الدّنیا. «و بهره و نصیبت  را از دنيا فراموش مكن. در روایتی می فرمایند: لا تَنسَ صِحَّتَكَ و قُوَّتَكَ و فَراغَكَ و شَبابَكَ و نَشاطَكَ ، أن تَطلُبَ بها الآخِرَةَ. از تندرستى و توانايى و فراغت و جوانى و شادابيت غفلت نکن که باید بوسیلۀ این نیروها آخرت را طلب کنی. چند نکته پیرامون حدیث شریف: 1. یکی از نعمتهایی که در روایت اشاره شده است فراغ است، فراغ یعنی آسودگی خاطر. انسان در بخشی از زندگی، آسودگی خاطر دارد ولی در بخش دیگری از زندگی ممکن است آسودگی خاطر نداشته باشد لذا ممکن است به جهت خانواده یا مسئولیت های سنگین یا مسائل اجتماعی، آسودگی خاطر را از دست بدهد لذا افراد در آن زمانی که آسودگی خاطر دارند از فکر آخرت خود غافل نشوند. 2. اگر انسان در زندگی اشتغالاتی را برای خودش ایجاد کند که این آسودگی خاطر گرفته شود چنانچه برای خدا نباشد، مثل اینکه کسی برای حب ریاست، سمتهای مختلف را می پذیرد، نادانی است و خودش را از نعمت بزرگ آسودگی خاطر محروم کرده است. 3. در روایت به قوت و نشاط اشاره شده است؛ قوت یعنی نیروی بدنی و نشاط یعنی نیروی روحی. یکی از عزیزتن نعمتها همین نشاط روحی یعنی حوصله داشتن است که فرد جوان این نعمت بهره مند است اما هنگامی که سن انسان بالا می رود از این نعمت حوصله داشتن محروم می شود. 4. تاکید حضرت بر این است که از این نعمت ها و سرمایه نقد برای آباد کردن آخرت استفاده شود. در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری می‌کنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم که بر اساس روایات، امام علیه السلام سخن ما را می‌شنوند و سلام ما را پاسخ می‌دهند. حضور در پیشگاه امام علیه السلام اقتضاء می‌کند که از بلند کردن صدا در حرم مطهر و اطراف ضریح مطهر پرهیز شود حتی صلوات هم آهسته فرستاده شود تا ضمن حفظ احترام مقام امام علیه السلام و رعایت ادب حضور مزاحمتی برای حضور قلب زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکان‌ها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند. خداوند ما را به لباس تقوا مزین فرماید به برکت صلواتی بر محمد و ال محمد متن اصلی: فی طرق اثبات المسافة(خبر واحد)- درس 55 جلسه 55، سه شنبه 1393/12/5 حدیث: عن علیٍّ«علیه‌السلام» فی قولِ الله«عزّوجلّ»: «و لاتَنسَ نصیبَک مِن الدّنیا»[1]؛ در قضیۀ قارون که دوستان و آشنایانش چهار، پنج توصیه به قارون می‌کردند، یکی هم این بود: «و لاتَنسَ نصیبَک من الدّنیا». قرآن هم آنرا تقریر فرموده. در اینجا امیرالمؤمنین«علیه‌الصلاةوالسلام» یک تفسیرِ دیگری غیر از آنچه از ظاهر آیه برمی‌آید، بیان می‌فرمایند. ما وقتی قرآن را نگاه می‌کنیم، تصور می‌کنیم «و لاتَنس نصیبَک من الدنیا» یعنی: سهم خودت را هم از دنیا بردار! لکن و أحسِن کما أحسَن الله الیک، که دنباله‌اش است. یعنی نصیب خودت را، سهم خود را بردار! تو هم استفاده کن از دنیا. لکن این روایت برداشتِ دیگری از این آیه می‌کند، می‌فرماید: قال: لاتَنسَ صِحّتَک و قوَّتَک و فراغَک و شَبابَک و نَشاطَک ان تَطلُبَ بها الآخره. می‌گوید از این نیروهایی که در اختیار توست، غفلت نکن که بوسیلۀ این نیروها آخرت را طلب کنی. بوسیلۀ صحت بدنت، بوسیلۀ قوّتی که داری. اینها که نمی‌ماند، از بین می‌رود؛ صحت تبدیل می‌شود به مرض، قوّت تبدیل می‌شود به ضعف. شما جوانید، تصور می‌کنید که همیشه همینطور با قوّت حرکت می‌کنید، می‌روید، می‌آیید، تصرّف می‌کنید، از پله‌ها تند تند بالا یا پائین می‌روید، خیال می‌کنید همیشه آدم اینطور است. نه، به تدریج این قوا از انسان گرفته می‌شود. پس این قوّت را یک امر موقّتی بدان! فراغ همینطور، فراغ یعنی: آسودگی خاطر. انسان در برهه‌ای از زندگی، آسودگی خاطر دارد ولی در برهه‌ای دیگری از زندگی ممکن است آسودگی خاطر نداشته باشد! گرفتارِ زن و فرزند و عیالات، گرفتاریِ مالی، گرفتاریِ اجتماعی و مُرید و مسئولیتهای سنگین، فراغ نقطۀ مقابلِ اینهاست. یکی از نِعَم الهی، فراغ است. بعضی‌ها بی‌عقلی می‌کنند، فراغ خودشان را به اشتغالهای مضرّ تبدیل می‌کنند. اگر اشتغالی است که یُطلَب بها وجهُ الله این، خیلی ارزش دارد، جهاد است. لکن گاهی یُطلب بها وجه الله نیست، مسئولیت روی مسئولیت، قبول می‌کنند، خودشان را گرفتار می‌کنند، مثل پیله‌ای که کِرم دور خودش می‌تَنَد. شباب و نشاط همینطور. قوّت، نیروی بدنی است؛ نشاط، نیروی روحی است. بنده گاهی به جوانها می‌گویم یکی از بزرگترین نِعَم الهی برای جوانها، حوصله است.
انسان وقتی سنّش بالا می‌رود، جوانی را پشت سر می‌گذارد، یکی از عزیزترین چیزهایی که از دست می‌دهد، حوصله است، بی‌حوصله می‌شود! قوّت ذهنی هست، حوصلۀ کار نیست. حوصله داشتن، نشانۀ نشاط روحی است. می‌فرماید: اینها را فراموش نکن که نعمتهایی است که می‌توانی با این نعمتها آخرت خودت را آباد کنی! این، یک سرمایۀ نقدی در دستِ توست، از این سرمایۀ نقد استفاده کن! تجارت کن! آخرت خودت را آباد کن! پس لاتَنسَ نصیبَک من الدنیا، یعنی نصیبی که خدای متعال به تو داده است از دنیا همین‌ نعمتهایی که گفتیم، فراموش نکن که أن تَطلُب بها الآخرة. امالی، صفحۀ 299 @AhkameHarameRazavi
یکشنبه ظهر فقهی ۱۴۰۲/۹/۱۲ موضوع: سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. یک سوال درباره پوشش: تفاوت لباس و پوشش خانم در نماز با پوششی که در برابر نامحرم استفاده می کند در چیست؟ تفاوت اول: در مقدار پوشش است، پوشش پا تا مچ در نماز برای خانم لازم نیست اما در برابر نامحرم باید پای خود را بپوشاند و تنها عضوی که از پوشش استثناء شده است گردی صورت و دست تا مچ است و پوشش بقیه بدن واجب است حتی اگر مقابل نامحرم نیز نماز بخواند پوشش پا واجب می شود. تفاوت دوم:اگر خانم بعد از وضو صورتش را آرایش کند و آرایشش  در قسمت پیشانی مانع سجده نباشد و با آن نماز بخواند یا لباسش زینتی باشد یا خانم از زیورآلاتش در نماز استفاده کند، اشکالی ندارد اما در برابر نامحرم باید زینتها و آرایشهای خود را باید از نامحرم بپوشاند.(تفاوت نظر  برخی از فقها مثل ایت الله سیستانی زینتهای ظاهری مثل سرمه و انگشتر را اجازه می دهند و ایت الله مکارم هم بین زینتهای زننده و غیر زننده فرق می گذارند.) تفاوت سوم: اگر خانم در نماز از لباسهای چسبان استفاده کند مانعی ندارد اما در برابر نامحرم که تحریک کننده و موجب مفاسدی است، در مقابل نامحرم جایز نیست. در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری می‌کنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم که بر اساس روایات، امام علیه السلام سخن ما را می‌شنوند و سلام ما را پاسخ می‌دهند. حضور در پیشگاه امام علیه السلام اقتضاء می‌کند که از بلند کردن صدا در حرم مطهر و اطراف ضریح مطهر پرهیز شود حتی صلوات هم آهسته فرستاده شود تا ضمن حفظ احترام مقام امام علیه السلام و رعایت ادب حضور مزاحمتی برای حضور قلب زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکان‌ها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند. خداوند همه ما را مشمول عنایت حضرت سجاد و حضرات معصومین علیهم السلام قراردهد به برکت صلواتی بر محمد و ال محمد @AhkameHarameRazavi
یکشنبه ظهر اعتقادی ۱۴۰۲/۹/۱۲ موضوع: سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم-  معنای زیارت، آن است که انسان با انگیزه بزرگداشت و انس گرفتن و دیدار با کسی به وی روی آورد . 1.زیارت ریشه در میل فطری انسان به کمال دارد. به این معنا که زائر امام را به عنوان انسان صاحب تمام کمالات می شناسد و چون میل به کمالات دارد به زیارت امام می رود. 2.زیارت از مصادیق تعظیم شعائر است خداوند در قران کریم می فرماید : وَمَنْ یُعَظِّمَ شعائِرَ اللّه فَإنَّها مِن تَقْوی القلوب(حج/23) تعظیم شعائرنشانه تقوای فرد است. بنابر این زیارت عمل به دستور خدا، و تقوای الهی است. 3.زیارت نشانه صداقت و راستی زائر در دوستی وی با امام علیه السلام است. دوستدار امام علیه السلام برای اینکه محبت خود را به ایشان نشان دهد به زیارت آنان می رود. 4.زیارت زنده نگه داشتن نام، مکتب و روش امام است. زائر در حقیقت با زیارت خود باعث بقاء حیات علمی و معنوی امام در زندگی خود می گردد. 5.زیارت اعلام و ابراز محبت به خدا است؛ چرا که دین چیزی جز محبت نیست. ائمه محب و محبوب خدا هستند و حب و دوستی محبوب خدا، دوستی خود خدا است. زیارت مرقد مطهر اهل بیت (علیهم السلام) جلوه هایی از این عشق و محبت و دلدادگی است. خداوند ما را جزء زائرین حقیقی قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد @AhkameHarameRazavi
یکشنبه مغرب فقهی ۱۴۰۲/۹/۱۲ موضوع: سلام علیکم .بسم الله الرحمن الرحیم. یکی از واجبات و عبادات مالی که برکات مادی و معنوی فراوانی در زندگی دارد پرداخت خمس است لذا هر فردی که در در تاریخ سر سال خمسیش بخشی از درآمدهایش باقی بماند، با شرایطی باید خمس آن درآمد باقی مانده را پرداخت کند اما جهت اطلاع عزیزان عرض می شود که به برخی از اموال خمس تعلق نمی گیرد که در این فرصت مختصر به برخی از آنها اشاره می شود:  1. ارثیه: مالی که به واسطه ارث به انسان برسد با شرایطی خمس ندارد . اما در برخی موارد مثل اینکه میت وصیت به پرداخت خمس اموالش کرده باشد باید خمس ارث پرداخت شود. (1) 2. مهریه ای که خانم دریافت می کند به اصل مهریه ای که خانم دریافت می کند، خمس تعلق نمی گیرد. (2) 3.دیه: مثلا اگر در حادثه ای به کسی صدمه ای وارد شود و بخاطر این صدمه دیه‌ای تعلق بگیرد این دیه هم حلال است و هم خمس ندارد. (3) 4.هدیه و یارانه و جایزه و سوغاتی و مانند اینها که مجانی به انسان می رسد به نظر برخی از مراجع از جمله حضرت امام و امام خامنه ای خمس ندارد. (4) در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری می‌کنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم که بر اساس روایات، امام علیه السلام سخن ما را می‌شنوند و سلام ما را پاسخ می‌دهند. حضور در پیشگاه امام علیه السلام اقتضاء می‌کند که از بلند کردن صدا در حرم مطهر و اطراف ضریح مطهر پرهیز شود حتی صلوات هم آهسته فرستاده شود تا ضمن حفظ احترام مقام امام علیه السلام و رعایت ادب حضور مزاحمتی برای حضور قلب زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکان‌ها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند. خداوند توفیق انفاق در راه خدا را به همه ما عنایت فرماید به برکت صلواتی بر محمد و ال محمد منابع: (1) (رساله مراجع مساله1754)   (2) (مخالف: بهجت: بنابر احتیاط، رساله م1378)(3) (تحریرالوسیله، ج1،ص356 م5؛ تبریزی: المسائل المنتخبه، مساله1385 ص211؛ رهبری: استفتاآت جامعه الزهرا؛ خوئی، اسیتفتاآت ص125 س407؛ سیستانی: ندارد مطلقا: المسائل المنتخبه ص256 السابع؛ نوری ندارد: استفتاآت ج1 س289؛ فاضل: جامع المسائل ج1س862؛ مکارم: ندارد: استفتاآت ج1 س318-دیه جرح: اکثرمراجع؛ مخالف: بهجت، اراکی: جرح خمس دارد بنا بر احتیاط واجب: استفتاآت ص67 س2؛ آیه الله سیستانی، سایت؛ بهجت، استفتائات ج3ص82 س 3655، استفتائات از محضر آیت الله اراکی ص67 س1و2؛ دیه قتل: مشهور: ندارد)  (4)(رساله مراجع مساله 1753: هدیه خمس ندارد: امام خمینی، امام خامنه  ای، نوری همدانی. هدیه خمس دارد: فتوی: سیستانی، گلپایگانی، صافی، خوئی، اراکی (تبریزی، وحید: اگر هدیه قابل توجه باشد)؛ احتیاط واجب: بهجت، مکارم، فاضل) @AhkameHarameRazavi
یکشنبه مغرب اعتقادی ۱۴۰۲/۹/۱۲ موضوع: سلام علیکم بسم الله الرحمن الرحیم خداوند خطاب به پیامبر و خاندان او علیهم السلام در آیه تطهیر فرموده است: «إِنَّما یریدُ اللَّهُ لِیذْهِبَ عَنْکُمُ الرِّجْسَ أَهْلَ الْبَیتِ وَ یطَهِّرَکُمْ تَطْهیراً: خدا فقط می‌خواهد آلودگی را از شما خاندان بزداید و شما را پاک و پاکیزه گرداند.» (آیه 33 احزاب) ؛ در این آیه،اهل بیت علیهم السلام را کسانی معرفی کرذه که معصوم هستند و خداوند آنان را از هرگونه پلیدی پاک کرده است. اما مصادیق این آیه چه کسانی هستند؟ در کتب لغت عرب، کلمه «اهل» بر نوعی رابطه و پیوند میان یک انسان با انسان یا چیز دیگری دلالت می‌کند؛ برای نمونه، در عربی، همسر را اهل مرد می‌شمارند، امت هر پیامبری اهل اویند و ساکنان خانه یا شهر، اهل خانه یا شهرند. همچنین، پیروان هر دین و آیینی اهل آن دین‌اند(معجم المقاییس اللغة، ج۱ ص۹۳؛ لسان العرب، ج۱، ص۱۸۶) 1. اما در این آیه با کلمه (انما) تاکید کرده که اینها کسانی هستند که معصومند، بنابراین شامل زنهای پیامبر نیست، چون اگر مقصود آیه، خانه‌های همسران پیامبر (صلی الله علیه و آله و سلم) بود، لازم بود بگوید «اهل البیوت» و لذا آنجا که دربارة آنان سخن می‌گوید صیغة جمع به کار می‌برد، نه صیغة مفرد ،«ال» در واژه «البیت»، اشاره به یک خانة معهود دارد که مورد عنایت آیه است، 2. هیچگاه صحیح نیست ضمیر مردان را به زنان ارجاع داد، و به زنان گفت ;عنکم از شما, بلکه اگر فقط همسران اهل بیت علیهم السلام بودند، باید می فرمود: عنکن ;، 3. در قرآن سوره تحریم(آیه 3و4) برخی زنان پیامبر را توبیخ کرده که اگر توبه نکنید،خدا برعلیه شماست و یکی از زنان پیامبر جنگ جمل را راه انداخت،پس نمی توانند معصوم باشند. 4. بیش از 70 حدیث به طرق اهل سنت، آمده که پیامبر صلی الله علیه و آله و سلم فرمود: اهل بیت علیهم السلام،همان 5 تن آل عبا هستند که پیامبر آنها را زیر عبایی جمع کرد و فرمود: اینها اهلبیت من هستند(صحیح مسلم، باب فضائل اهل‌بیت النبی، ج۴، ص۱۸۸۳.) خداوند ما را پیرو واقعی اهل بیت علیهم السلام قرار دهد به برکت صلوات بر محمد و آل محمد @AhkameHarameRazavi
دوشنبه ظهر اعتقادی ۱۴۰۲/۹/۱۳ موضوع: سلام علیکم- بسم الله الرحمن الرحیم خدواند در قرآن دستور می‌دهد: اگر نمى‏دانید از اهل ذکر (یعنى علما و دانشمندان هر امت) سؤال کنید. فَاسْأَلُوا أَهْلَ الذِّکْرِ إِنْ کُنْتُمْ لاَ تَعْلَمُونَ (آیه 43 نحل) دلایل عقلی و نقلی برای تقلدی وجود دارد که اشاره میشود: 1-طبق آیه نقل شده، وقتی که مطلبی را نمی دانیم باید از اهل علم و دانشمندان سوال کرد. 2-سیره و روش عقلاء  در اموری مختلف وبرای حل مشکلات ومسایل روز مره زندگی خودشان چنین است و به افرادی که بهتر می‌دانند، مراجعه می‌کنند و حال آنکه قطعا مساله ای مهمتر از این که حکم خدا چیست پیدا نمی‌شود ، بنابراین باید به کسانی که به اصطلاح مجتهد گفته می شود، مراجعه کرد. مانند: رجوع به پزشک در معالجه بیمارى. 3-ائمه طاهرین علیهم السّلام شاگردانى تربیت مى‌کردند و به اطراف مى‌فرستادند؛ یا افرادى مى‌آمدند و از آن بزرگواران  تعلیم مى‌گرفتند، و به وطن خود بر مى‌گشتند، سپس مشغول تدریس و تعلیم در بین مردم مى‌شدند. و شیعیان به آنان مراجعه مى‌کردند. به عنوان نمونه یونس بن عبد الرّحمَن که از بزرگان أصحاب است، در مسجد کوفه مى‌نشست مردم، مَسائل‌شان را سؤال مى‌کردند او نیز فتوى مى‌داد و موارد اختلافی را حل و فصل می کرد، وقتی از حضرت امام رضا علیه السلام سؤال شد: «آیا یونس بن عبد الرّحمن، مورد اطمینان است تا من از او معالم دینم را أخذ کنم؟ حضرت فرمودند: بله، معالم دین را از او أخذ کن» این در حالى است که حضرت رضا(علیه السلام) مدینه شرف حضور دارند و یونس در کوفه بود. ( وسایل الشیعه ج27 ص 147 ح33). نکته: از این روایت فهمیده می شود دسترسى به إمام معصوم علیهم السلام در زمان خودشان هم براى همۀ مردم امکان پذیر نبود 4-عقل مي گويد، مخالفت با حكم خداي متعال استحقاق عقوبت را در پي خواهد داشت لذا از باب دفع ضرر محتمل و امان بودن از عقاب يا بايد خود عالم شوي و مجتهد يا به عالم رجوع کنی و تقلید نمایی و یا احتياط کنید. (موسوعه آيه الله خويي ج1 ص2) خداوند توفیق عمل به دستورات دینی را به ما عنایت بفرماید به برکت صلوات بر محمد و آل محمد @AhkameHarameRazavi
دوشنبه مغرب اعتقادی ۱۴۰۲/۹/۱۳ موضوع: سلام علیکم. بسم الله الرحمن الرحیم. امیر المومنین علیه السلام در روایتی برای دوری از قضاوت نادرست مردم دو نکته می فرمایند: نکته اول : مَن وَقَف نفسَه موقِفَ التُّهَمَة فلایَلومَنَّ مَن أساءَ به الظَنَّ. كسى كه خود را در جایگاه تهمت قرار دهد نبايد كسى را كه به او گمان بد مى برد سرزنش كند. دوری از موضعت تهمت یعنی  بنابر این حدیث شریف باید رفتار ما در زندگی به گونه ای باشد که زمینه گمان بد را برای خودمان ایجاد نکنیم که بخواهیم بعدش توجیه و پاسخ بدهیم.البته کسی که گمان بد به کسی پیدا می کند حق اظهار و ابراز آن را ندارد اما باید توجه داشت که ما خودمان زمینه بدگمانی را برای دیگران آماده نکنیم.لذا به همین جهت در انتخاب دوست و هم نشین دقت کنیم و از انتخاب افرادی که به  مرتکبین گناه کبیره معروف هستند دوری کنیم. و به بهانه اصلاح آنان خود را دوست صمیمی آنها معرفی نکنیم. نکته دوم: مَن کَتَم سِرَّه کانتِ الخِیَرَةُ بِیَدِه. کسی که راز خود را  پنهان نگه می‌دارد، اختیار دستِ خودش است. راز را به دیگری که گفتید، اختیار از دست شما خارج شد. او می‌رود به سوّمی می‌گوید، سوّمی به چهارمی می‌گوید. اگر بخواهید این سرّ، این راز پنهان بماند، باید مکتوم نگه بدارید. هر سخنی که از دو نفر بگذرد دیگر پنهان نمی ماند و آشکار می شود و به تعبیری اگر از دو لب بگذرد دیگر راز نخواهد بود. در پایان نکته ای مهم را درباره آداب زیارت یادآوری می‌کنم که لازم است زائران محترم توجه بیشتر نمایند ما در حرم مطهر در محضر ولی خدا هستیم که بر اساس روایات، امام علیه السلام سخن ما را می‌شنوند و سلام ما را پاسخ می‌دهند. حضور در پیشگاه امام علیه السلام اقتضاء می‌کند که از بلند کردن صدا در حرم مطهر و اطراف ضریح مطهر پرهیز شود حتی صلوات هم آهسته فرستاده شود تا ضمن حفظ احترام مقام امام علیه السلام و رعایت ادب حضور مزاحمتی برای حضور قلب زائران ایجاد نشود و همچنین همه زائران عزیز با لباس مناسب به حرم مطهر مشرف شوند و خواهران گرامی در همه مکان‌ها خصوصاً حریم قدس رضوی با حجاب و پوشش کامل حضور پیدا کنند. تعجیل فرج امام زمان عجل الله تعالی فرجه الشریف و سلامتی مراجع عظام خصوصا امام خامنه ای حفظه الله صلوات الشرط الثانی: قصد المسافة- درس 95 جلسه 95، سه شنبه 1394/8/19 حدیث: عن ابی جعفرٍ الباقر«علیه‌السلام»، عن ابیه، عن جدِّه«علیهم‌السلام» قال: قال امیرُالمؤمنین«علیه‌السلام»: مَن وَقَف نفسَه موقِفَ التُّهَمَة فلایَلومَنَّ مَن أساءَ الظَنَّ به، یا مَن أساءَ بِه الظنّ. وقتی در موقفی، در جایی خودتان را قرار می‌دهید که جای تهمت است، اگر کسی به شما سوء ظنّ بُرد، او را ملامت نکنید! از مواقف تهمت دوری کنید! اگر دوری نکردید، طبعاً کسی که شما را در آن موقف دید، به شما سوء ظن پیدا می‌کند. بعضی از ما در بعضی از رفتارهایمان، چه در زمینۀ مسائل داخلی، چه در زمینۀ مسائل خارجی، طوری مشی می‌کنیم که به ما سوء ظنّ پیدا کنند! البته بیننا و بین الله ممکن است مسأله حل شده باشد، مشکلی وجود نداشته باشد، امّا اگر کسی به ما سوء ظنّ پیدا کرد، او را نباید ملامت کنیم، بگوییم چرا به ما سوء ظنّ پیدا کردی؟! خودت کردی، خودکرده را تدبیر نیست. گفت: رئیس طلاب در مدرسه طلبه‌ها را جمع کرد، نصیحتشان می‌کرد، گفت: إتَّقوا مواضع التُّهَم! آخوند تو هم! فرق نمی‌کند، از مواضع تهمت بایستی پرهیز کرد. البته شما نمی‌توانید آن کسی را که به شما سوء ظنّ پیدا کرده است ملامت کنید، اما این دلیل نمی‌شود آن که سوء ظن پیدا کرده، این سوء ظنّ خود را لباس واقعیت بپوشاند! فرض کند که این واقع است و برود اینجا، آنجا بگوید، شایعه درست کند. این هم آنطرفِ قضیه است. جملۀ دوّم: و مَن کَتَم سِرَّه کانتِ الخِیَرَةُ بِیَدِه، کسی که راز خود را مکتوم نگه می‌دارد، اختیار دستِ خودش است. راز را به دیگری که گفتید، اختیار از دست شما خارج شد. او می‌رود به سوّمی می‌گوید، سوّمی به چهارمی می‌گوید. اگر بخواهید این سرّ، این راز پنهان بماند، باید مکتوم نگه بدارید. گاهی اوقات این راز، راز شخصی است. هر کسی بالاخره در زندگیِ شخصیِ خود اسراری، رازهایی دارد که مایل نیست دیگران بفهمند؛ مسائل خانوادگی، مسائل داخلی، مسائل شخصی، مسائل شغلی، و گاهی اسرار اسرارِ مملکتی است! شما مطلع می‌شوید مثلاً از یک تدبیری در مورد یک مسألۀ مهمِ داخلی یا خارجی، که این تدبیر باید مکتوم بماند. وقتی مطلع شدید، اگر پیش خودتان نگهداشتید، فبها و نعمت؛ اما اگر به دیگری گفتید، مثل اینکه گاهی انسان به رفیقِ محرمش می‌گوید، گاهی به همسرش می‌گوید، این، دیگر از دست رفت، دیگر اختیارش دستِ شما نیست. که این را هم بایستی مراعات کرد؛ و کُلَّ حدیثٍ جاوَز اثنَینِ شاع، هر سخنی که از دو نفر تجاوز کرد، افشاء خواهد شد.