احمد مشلب 06.mp3
3.83M
🎤بازخوانی کتاب📗 #ملاقات_در_ملکوت زندگی و خاطرات #شهید_احمد_مشلب با صدای نویسنده🖍 #مهدی_گودرزی
✅قسمت ششم ( #برادر_مهربان )
#مجموعه_یک_بغل_گل_سرخ
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
📚خاطرات شهید مدافع حرم #احمدمشلب راوی:علی الهادی مشلب(برادر شهید) #دو_برادر قسمت دوم: گفتگوهایی که م
خاطرات شهید مدافع حرم #احمد مشلب
راوی:نورهان دقدوق (خواهر شهید)
#برادر_مهربان
قسمت اول:
من و #احمد با اینکه از یک مادر متولد نشده بودیم،ارتباط صمیمی و نزدیکی با هم داشتیم و طوری زندگی می کردیم که حتی بیشتر از خواهر و برادری که از یک مادر متولد شده اند کنار هم بودیم.ما با هم مثل دو دوست بودیم و من سنگ صبور #احمد بودم.وقتی دلش از چیزی می گرفت برای من حرف میزد و درد و دل میکرد. مرا<نور> صدا می زد.خوش اخلاقی و شوخ طبعی او زبان زد بود. #احمد بسیار نکته سنج و دقیق بود.هیچ سالی تولد
خواهرانش را فراموش نمی کرد و هرسال به ما هدیه ی تولد می داد. او #برادرےمهربان و دوستی قابل اعتماد بود.خیلی دوست داشتم محبت هایش را جبران کنم و برایش دوربین عکاسی بخرم. #احمد عکس گرفتن را خیلی دوست داشت و از عکاسی لذت می برد.
✍یا قتیل العبرات H
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب
#نویسنده_مهدی_گودرزی
#کپی_بدون_لینک_ممنوع
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
خاطرات شهید مدافع حرم #احمد مشلب راوی:نورهان دقدوق (خواهر شهید) #برادر_مهربان قسمت اول: من و #احمد
📚خاطرات شهید مدافع حرم #احمد_مشلب
راوی:نورهان دقدوق (خواهر شهید)
#برادر_مهربان
قسمت دوم:
#احمد با رفتارش، به من عشق، علاقه و وفاداری به خانواده را می آموخت.بسیار به مادر و مادربزرگش علاقه مند بود. #احمد محبت بسیاری به مادرش ابراز می کرد و عشق او به مادرش بی نظیر و غیر قابل وصف بود.به بهانه های مختلف برایش هدیه می گرفت و روز به روز ارتباط آن ها با هم صمیمی تر می شد.
در کارهای منزل به او کمک می کرد. حتی کارهای زنانه در آشپزخانه را نیز برای مادرش انجام می داد.
گاهی اوقات #احمد خودش برای همه غذا درست می کرد و به کار در خانه افتخار می کرد. اگر در انجام کاری اشتباهی از او سر می زد و کار خطایی می کرد، خیلی زود ابراز پشیمانی کرده و درصدد جبران اشتباهش بر می آمد.
✍یا قتیل العبرات H
#ملاقات_در_ملکوت
#خاطرات
#شهید_احمد_مشلب
#نویسنده_مهدی_گودرزی
#کپی_بدون_لینک_ممنوع
@AhmadMashlab1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
📚خاطرات #شھیدمدافعحرم_احمد_مشلب راوے: #علےالهادے_مشلب{برادر شھید} #دو_برادر قسمت دوم: گفتگوهایے ڪ
📚خاطرات #شھیدمدافعحرم_احمد_مشلب
راوے: #نورهان_دقدوق{خواهر شھید}
#برادر_مہربان
قسمت اول:
من و #احمـد با اینڪہ از یڪ مادر متولد نشده بودیم، ارتباط صمیمے و نزدیڪے باهم داشتیم و طورے زندگے مےڪردیم ڪہ حتے بیشتر از خواهر و برادرے ڪہ از یڪ مادر متولد شدهاند ڪنار هم بودیم.
ما باهم مثل دو دوست بودیم و من سنگ صبور #احمـد بودم. وقتے دلش از چیزے مےگرفت براے من حرف میزد و درد و دل مےڪرد. مرا #نـور صدا میزد.
خوش اخلاقے و شوخ طبعے او زبان زد بود. #احمـد بسیار نڪتہ سنج و دقیق بود. هیچ سالے تولد خواهرانش را فراموش نمےڪرد و هرسال بہ ما هدیہ مےداد. او برادرےمہربان و دوستے قابل اعتماد بود.
خیلے دوست داشتم محبت هایش را جبران ڪنم و برایش دوربین عڪاسے بخرم. #احمـد عڪس گرفتن را خیلے دوست داشت و از عڪاسے لذت مےبرد.
✍🏻| بانوےمحجبـه
#ملاقات_در_ملکوت🕊
#خاطرات_شهیداحمد_در_کتابشون📖
نویسنده: #مهدے_گودرزے
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک!
|ڪانـالرسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🌱|
✅ @AHMADMASHLAB1995
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
📚خاطرات #شھیدمدافعحرم_احمد_مشلب راوے: #نورهان_دقدوق{خواهر شھید} #برادر_مہربان قسمت اول: من و #احم
📚خاطرات #شھیدمدافعحرم_احمد_مشلب
راوے: #نورهان_دقدوق{خواهر شھید}
#برادر_مہربان
قسمت دوم:
#احمـد با رفتارش بہ من عشق، علاقہ و وفادارے بہ خانواده را مےآموخت.
بسیار بہ مادر و مادربزرگش علاقہمند بود. #احمـد محبت بسیارے بہ مادرش ابراز مےڪرد و عشق او بہ مادرش بےنظیر و غیرقابل وصف بود. بہ بہانہ هاے مختلف برایش هدیہ مےگرفت و روز بہ روز ارتباط آن ها باهم صمیمےتر مےشد. در ڪارهاے منزل بہ او ڪمڪ مےڪرد؛ حتے ڪارهاے زنانہ در آشپزخانہ را نیز براے مادرش انجام مےداد.
گاهے اوقات #احمـد خودش براے همہ غذا درست مےڪرد و بہ ڪار در خانہ افتخار مےڪرد. اگر در انجام ڪارے اشتباهے از او سر میزد و ڪار خطایے مےڪرد، خیلے زود ابراز پشیمانے ڪرده و درصدد جبران اشتباهش بر مےآمد.
✍🏻| بانوےمحجبـه
#ملاقات_در_ملکوت🕊
#خاطرات_شهیداحمد_در_کتابشون📖
نویسنده: #مهدے_گودرزے
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک!
|ڪانـالرسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🌱|
✅ @AHMADMASHLAB1995
📚خاطرات #شھیدمدافعحرم_احمد_مشلب
راوے: #نورهان_دقدوق{خواهر شھید}
#برادر_مہربان
قسمت اول:
من و #احمـد با اینڪہ از یڪ مادر متولد نشده بودیم، ارتباط صمیمے و نزدیڪے باهم داشتیم و طورے زندگے مےڪردیم ڪہ حتے بیشتر از خواهر و برادرے ڪہ از یڪ مادر متولد شدهاند ڪنار هم بودیم.
ما باهم مثل دو دوست بودیم و من سنگ صبور #احمـد بودم. وقتے دلش از چیزے مےگرفت براے من حرف میزد و درد و دل مےڪرد. مرا #نـور صدا میزد.
خوش اخلاقے و شوخ طبعے او زبان زد بود. #احمـد بسیار نڪتہ سنج و دقیق بود. هیچ سالے تولد خواهرانش را فراموش نمےڪرد و هرسال بہ ما هدیہ مےداد. او برادرےمہربان و دوستے قابل اعتماد بود.
خیلے دوست داشتم محبت هایش را جبران ڪنم و برایش دوربین عڪاسے بخرم. #احمـد عڪس گرفتن را خیلے دوست داشت و از عڪاسے لذت مےبرد.
✍🏻| بانوےمحجبـه
#ملاقات_در_ملکوت🕊
#خاطرات_شهیداحمد_در_کتابشون📖
نویسنده: #مهدے_گودرزے
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک!
کـانـالرسمےشهیداحمدمَشلَـب 🥀
♡j๑ïท🌱↷
『 @AhmadMashlab1995 』
📚خاطرات #شھیدمدافعحرم_احمد_مشلب
راوے: #نورهان_دقدوق{خواهر شھید}
#برادر_مہربان
قسمت دوم:
#احمـد با رفتارش بہ من عشق، علاقہ و وفادارے بہ خانواده را مےآموخت.
بسیار بہ مادر و مادربزرگش علاقہمند بود. #احمـد محبت بسیارے بہ مادرش ابراز مےڪرد و عشق او بہ مادرش بےنظیر و غیرقابل وصف بود. بہ بہانہ هاے مختلف برایش هدیہ مےگرفت و روز بہ روز ارتباط آن ها باهم صمیمےتر مےشد. در ڪارهاے منزل بہ او ڪمڪ مےڪرد؛ حتے ڪارهاے زنانہ در آشپزخانہ را نیز براے مادرش انجام مےداد.
گاهے اوقات #احمـد خودش براے همہ غذا درست مےڪرد و بہ ڪار در خانہ افتخار مےڪرد. اگر در انجام ڪارے اشتباهے از او سر میزد و ڪار خطایے مےڪرد، خیلے زود ابراز پشیمانے ڪرده و درصدد جبران اشتباهش بر مےآمد.
✍🏻| بانوےمحجبـه
#ملاقات_در_ملکوت🕊
#خاطرات_شهیداحمد_در_کتابشون📖
نویسنده: #مهدے_گودرزے
#کپی_فقط_با_ذکر_لینک!
|ڪانـالرسمےشھیـداحمـدمَشلَـب🌱|
✅ @AHMADMASHLAB1995