شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
#دلنوشته
و امروز داغ صادق آل محمد (ص) روی دلم است...
همان امام مظلومی که در طول عمر شصت و پنج ساله اش از آزار و اذیت دشمنان دلش چه قدر ها که نشکست...
امام صادق(ع) که مظلومانه دوران امامتش بیشتر شبیه مادرش زهرا (س)بود...
جوان بی دینی به خانه اش هیزم آتشی انداخت
و با بی ادبی به امام صادق(ع) جسارت کرد اما امام صادق(ع) چیزی نگفت...
صدای گریه اهل خانه ی امام صادق (ع) از کودک تا همسر همه مضطرب و ترسیده بودند بلند شد
با تلاش همسایه ها آتش مهار شد.
ناگاه همسایه ها دیدند امام صادق(ع) گوشه ای از خانه در حال گریه است طوری که تمام محاسنش از شدت گریه خیس شده بود
آنها خبر نداشتند در دل امام صادق(ع) چه میگذرد و فکر میکردن بخاطر سوختن خانه است . مردی نزد امام آمد آقا جان نگران نباشید آتش خاموش شد و خدا رو شکر اهل منزل همه سالم هستند
اما دل داغدار امام صادق(ع) برای مادرش حضرت زهرا بود همان مادری که بین در و دیوار سوخت...
دل داغدار امام صادق(ع) برای عمه جانش زینب بود که روز عاشورا وقتی امام حسین (ع) و یارانش شهید شدند آتش به خیمه ها زدن و دخترکان و زنان از شدت ترس و گریه به عمه زینب پناه برده بودند
امام صادق می دانست که آتش زدن خانه اش به اندازه ی آتش خانه مادرش زهرا و آتش خیمه ها نبود اما خب دل است دیگر داغ دیده است و شنیده است...
اینجایِ دلنوشته ام به آنجایی ختم می شود که همان جوان بی دین گستاخ به دستور منصور دوانیقی امام صادق (ع) پیرمردی که محاسن سفیدش نشان از سن وسال او را داشت پشت مرکب اسب و با دستهای بسته کشیده می شد و هر از گاه به زمین میخورد،همانند رقیه سه ساله که وقتی دستان کوچکش را با طناب بسته بودند و پشت سر مرکب راه می رفت گاهی اسب تند میرفت و دختر سه ساله باصورت زمین میخورد...
و چه مظلومانه مانند مادر بی نشانت زهرا بی ضریح وگنبدی...
صادق آل محمدی که، چهار هزار شاگرد داشت ولی برای قیام، هفده یار هم نداشت...
و تو ای صاحب الزمان...
در میان این همه مدعی...
چقدر تنهایی...
الهی به آبروی امام صادق (ع) ما را در زمره یاران امام غایبمان قرار ده...
#آمین
✍ماه علقمــ🌙ــه
#صادق_آل_محمد
#جعفرصادق
#دلنوشته
#ماه_علقمه
کانال رسمی شهید.احمد.مشلب
@AhmadMashlab1995