🌹🕊🌹🕊
🕊🌹🕊
🌹🕊
🕊
#لات_های_بهشتی
#مهمان_حضرت_زهرا(س)
اهل بابلسر بود.
با رفقایش مےرفتند لب ساحل، سراغ مسافران و آنها را #سرڪیسه مےڪردند😱😰
مےگفتند مرام داریم و از پول #باج به نیازمندان هم ڪمڪ مےڪردند😐
وقتی #انقلاب پیروز شد مسیر زندگی #قربانعلی و رفقایش هم تغییر ڪرد.🙃
عاشق و شیفته امام خمینی ره شد و در این راه، سختےهای زیادی ڪشید😣 اما دست از امام برنداشت...💪
جنگ ڪه شروع شد قربانعلی ڪریمی هم به طور مستمر در جبهه ها شرڪت مےڪرد... سال ۱۳۶۲ باز هم عازم جبهه بود
صبح بود... قبل از رفتن، پسر بزرگش را صدا ڪرد و گفت:
"از امروز مسئولیت این خانه و خواهر و برادر و مادرت با توست"..🙂
پدر ڪه تعجب پسرش را دید😳 ادامه داد:
"من امروز مےروم و دیگر برنمےگردم!
دیشب در عالم #رویا آقا اباعبدالله ع را دیدم ڪه #مرا_با_خود_بردند...
ایشان گوشه ای از یڪ بیابان را به من نشان دادند ڪه ظاهرا #قتلگاه من بود و من #نحوه_شهادتم را دیدم!
دیدم ڪه در محاصره عراقےها هستیم
من تشنه بودم اما فرصت نڪردم آب بخورم.
در حالی ڪه مجروح بودم یڪ نیروی بعث عراقی آمد و با #سرنیزه سر مرا جدا ڪرد و با خود برد!!!
مطمئن باش من دیگر برنمےگردم"...😇
#ادامه_دارد...
#لاتهای_بهشتی_ادامه_دارد
#ڪپی_با_لینڪ
@AHMADMASHLAB1995