eitaa logo
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
7.5هزار دنبال‌کننده
16.3هزار عکس
2.3هزار ویدیو
143 فایل
🌐کانال‌رسمے شهیداحمدمَشلَب🌐 🌸زیر نظر خانواده شهید🌸 هم زیبا بود😎 هم پولدار💸 نفر7دانشگاه👨🏻‍🎓 اما☝🏻 بہ‌ تموم‌ مادیات پشت پا زد❌ و فقط بہ یک نفر بلہ گفت✅ بہ #سیدھ_زینب❤ حالا کہ دعوتت کرده بمون @Hanin101 ادمین شرایط: @AHMADMASHLAB1374 #ڪپے‌بیوحـرام🚫
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه می گفت : زیباترین شهادت را میخواهم ! یک بار پرسیدم : شهادت خودش زیباست ، زییاترین شهادت چگونه است ؟! در جواب گفت : زیباترین شهادت این است که جنازه ای هم از انسان باقی نماند..... #شهیدابراهیم_هادی @AhmadMashlab1995
ارديبهشت سال 1359 بود ، دبير ورزش دبيرستان شهدا بودم ، در كنار مدرسه ما دبيرستان ابوريحان بود ، ابراهيم هم آنجا معلم ورزش بود. رفته بودم به ديدنش ، کلی با هم صحبت كرديم ، شيفته مرام و اخلاق ابراهيم شدم. آخر وقت بود ، گفت: تک به تک واليبال بزنيم!؟ خنده ام گرفت ، من با تيم ملی واليبال به مسابقات جهانی رفته بودم ، خودم را صاحب سبک ميدانستم. حالا اين آقا ميخواد...! ، گفتم باشه ، توی دلم گفتم ، ضعيف بازی ميكنم تا ضايع نشه! سرويس اول را زد ، آنقدر محكم بود كه نتوانستم بگيرم! دومی ، سومی و... رنگ چهره ام پريده بود ، جلوی دانش آموزان كم آوردم! ضرب دست عجیبی داشت ، گرفتن سرويسها واقعاً مشكل بود ، دور تا دور زمين را بچه ها گرفته بودند. نگاهی به من كرد ، اين بار آهسته زد ، امتياز اول را گرفتم ، امتياز بعدی و بعدی و... . ميخواست ضايع نشم ، عمداً توپها را خراب ميكرد! رسيدم به ابراهيم ، بازی به دو شد و آبروی من حفظ شد! ، توپ را انداختم كه سرويس بزند. توپ را در دستش گرفت ، آمد بزند که صدائی آمد ، الله اكبر... ندای اذان ظهر بود. توپ را روی زمين گذاشت ، رو به قبله ايستاد و بلند بلند اذان گفت. در فضای دبيرستان صدايش پيچيد. بچه ها رفتند ، عده ای برای وضو ، عده ای هم برای خانه. او مشغول نماز شد ، همانجا داخل حياط ، بچه ها پشت سرش ايستادند. جماعتی شد داخل حياط ، همه به او اقتدا كرديم. نماز كه تمام شد برگشت به سمت من ، دست داد و گفت: آقا رضا رقابت وقتی زيباست كه با رفاقت باشد..... 📕 سلام بر ابراهیم 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج...🌹 🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷🌷
شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
🕊از شما عاشقان شهادت می‌خواهم هیچ‌گاه از پشتیبانی امام سرد نشوید. همیشه سخن ولی فقیه را به گوش جان
🍃آب خیلی کم بود حتی تقسیم و جیره بندی آب برای بچه‌ها کار سختی بود . در این هنگام ابراهیم بین اسرای عراقی چند قمقمه تقسیم کرد به هر سه اسیر زخمی یک قمقمه و هر شش اسیر سالم یک قمقمه ! 🍃بعضی از بچه‌ها به این کار ابراهیم اعتراض کردند اما ابراهیم با صلابت گفت ما شیعه مولا امیرالمومنین هستیم و باید مثل مولا عمل کنیم 🍃بعد بقیه قمقمه ها را بین بچه‌ها تقسیم کرد دیگر هیچکس ناراحت و ناراضی نبود..... 🌹 🌸✨ ✅ @AHMADMASHLAB1995