شهید احمد مَشلَب 🇵🇸
✍🏻روایت خاطره: فرش کوچکی انداخت گوشهی حیاط خانهی پدریاش توی آفتاب پیرمرد را از حمام آورد،🌱 رو
*بعد از #عقد گفت:🙈
تُ هَـمـونـے کهـ دِلَـم مـےخـواسـت
ڪـاش مَـنَـم هَـمـونـے شَـم
کِـہ دِلِـت مـیـخـاد...🙂❤️
#همسرشهید🌱
#شهید_محمدحسینمحمدخانی🌸*
#عاشقانه_های_مذهبی❣
#هر_روز_با_یک_شهید🌾
@AHMADMASHLAB1995