#خاطرات_شهدا🌷
💠شهادت
🌷بارها به کسانی که #مخاطب ما هستند مخصوصاً دانشجویان گفتهام که از دست دادن مصطفی برای ما خیلی سنگین میبود اگر غیر از #شهادت نصیبش میشد.
🌷چند چیز ما را #دلگرم کرد یکی لطف خداوند و دیگری شهادت که نصیب این بچه شد. از ما میپرسند که بعد از شهادت مصطفی چه #احساسی داشتید.
🌷اگر زحمتی برای بزرگ کردنش کشیدیم و این کار را تمام کردیم. به موقع تقدیم به #آستان الهی کردیم و شهادت🕊 این جوان ما را آرام کرد مخصوصاً #مادرش را.
🌷در دیدار با #آقا، مادرش گفت که گریه نمیکنم که دشمنان خوشحال نشوند. آقا هم گفت که گریه کنید تا #سبک شوید و دشمنان #غلط کردهاند خوشحال شوند ».
🔺به نقل از پدر شهید
#شهید_مصطفی_احمدی_روشن🌹
@ahmadmashlab1995
هدایت شده از 『تهی』
صورتش سه تیغه بود و موهاش بلند! راننده #تاکسی بود از این لاتای قدیمی... بهش گفتم ببخشید #مخاطب این جمله کیه؟ با لحن لاتی گفت: «هر کی یه #عشقی داره،یکی کفتربازی یکی چاقوکشی...مام #عشقمون_اربابمونه، اینو نوشتم که اگر یه شبی یا نصفه شبی سوار ماشین ما شد و ما نشناختیم حمل بر بیادبی نشه»
ℯ𝓶𝒻𝓽𝓎⫸تهے